منبع: هیل/ حسین حقانی*/ مترجم: شریفه عرفانی
گویا تلاشهای دولت ترمپ برای پایاندادن جنگ در افغانستان از طریق مذاکره با طالبان به بنبست رسیده است.
باوجود آزادی ۵۰۰۰زندانی طالبان و رعایت برنامۀ زمانبندی برای عقبنشینی ایالات متحده، طالبان از تعهد به آتشبس خودداری میکنند.
طالبان توافق خود با دولت امریکا را نقض کرده و روابط با القاعده را ادامه میدهد و همچنان امریکاییها و افغانها را هدف قرار میدهند. بسیاری از طالبانی که به تازگی از زندان آزاد شدند به میدان جنگ بازگشتهاند.
با توجه به رفتار طالبان، شاید زمان آن باشد که گفتگو با آنها را متوقف کنیم. تعلیق گفتگوها این تصور را که ایالات متحده آنچنان مشتاق به عقبنشینی است که بازگشت طالبان به قدرت برایش هیچ اهمیتی نخواهد داشت، دوباره به بازخوانی خواهد گرفت.
این بازخوانی برای واداشتن طالبان به پایبندی به تعهداتش ضروری است. همچنین پیامی به پاکستان که باید برای واداشتن طالبان به اتمام جنگ، آنها را تهدید به از دستدادن پناهگاه کند.
استراتژی مذاکرۀ ایالات متحده برای تسلیم در برابر خواستههای طالبان، آنها را بیش از پیش سازشناپذیر کرده است.
اکنون واضح است که ایالات متحده و طالبان دیدگاههای بسیار متفاوتی نسبت به صلح دارند. امریکاییها میخواهند خونریزی در افغانستان پایان یابد، در حالی که طالبان پیروزی خود را آغاز صلح تعریف میکنند.
طالبان برای تسریع عقبنشینی نیروهای ناتو به مذاکرات پیوستند. آنها امید داشتند، امارت اسلامی خود را احیا کنند.
از نظر پاکستان، این مذاکرات راهی برای اطمینان از این بود که نیروهای تحت حمایت این کشور کنترول کابل را بدون مواجهه با عواقب بعدی جنگ به دست بگیرند.
سالهاست که پاکستان شواهد بیشمار مبنی بر حمایت از طالبان یا میزبانی رهبری این گروه را انکار میکند. تمایل رییسجمهور ترمپ برای گفتگو با طالبان به پاکستان فرصتی داد تا روابط خود را با ایالات متحده عادی کند و از ریاکاری سیاسیاش در مورد افغانستان دست بردارد.
اگر مذاکرات منجر به حل اختلافات و صلح شود، شاید ارزش هزینه کردن داشته باشد، اما بهنظر میرسد که طالبان به پایاندادن جنگ و قرارگرفتن در ساختار قدرت افغانستان راضی نیستند. آنها خواهان قدرت مطلق و تحمیل نسخۀ خود از قانون بر این کشور هستند.
فقط پنج روز پس از امضای توافقنامۀ دوحه با ایالات متحده، طالبان در ۵مارچ با صدور فتوایی ادعا کردند که ملا هیبتالله آخوندزاده، امیر این گروه، حاکم قانونی افغانستان و رییس حکومت اسلامی است.
چنین اظهاراتی باعث ناامیدی دولت افغانستان و سایر متعهدان به قانون اساسی دموکراتیک از مذاکرات با طالبان است.
کجاندیشی طالبان در ارزیابی آنها از تصمیم ایالات متحده ریشه دارد. به زعم آنها خروج نیروهای امریکایی برگشتناپذیر و اختلافات سیاسی در کابل مزیت است.
پس از خروج نیروهای امریکایی، طالبان قصد دارند، هرگونه مقاومت در برابر ایدیالوژی خود را بیرحمانه سرکوب کنند.
در همین حال، پاکستان با تسهیل گفتگوهای مستقیم بین نمایندگان امریکا و رهبران طالبان، احساس میکند که دیگر بار سنگین اعمال گذشته خود را به دوش نمیکشد.
پاکستان مایل است ایالات متحده روی گفتگوها پافشاری کند حتی اگر این گفتگوها راه به جایی نبرند و در عین حال از اعمال فشار بر طالبان به منظور واداشتن آنها به مصالحه امتناع میورزد. مقامات پاکستانی ادعا میکنند، پاکستان نفوذ خود را بر طالبان از دست داده است.
واقعیت این است که رهبران طالبان برای گفتگو در دوحه از پاکستان سفر کرده و خانوادههای بیشتر آنها در قطر یا پاکستان زندگی میکنند. ایالات متحده میتواند اصرار کند که پاکستان و قطر باید فراتر از میزبانی مهربان عمل کند و رهبران طالبان را در صورت عدم پذیرش شرایط حل و فصل از طریق مذاکرات، تهدید به اخراج کند.
ایالات متحده باید روشن کند که تمایلش برای خروج از جنگ، نشاندهندۀ یاس و میل به پرداخت هرهزینه، صرفا برای خروج نیروهایش نیست.
ترک افغانستان و بازکردن میدان برای طالبان به نفع امریکا نخواهد بود، بهویژه هنگامی که چین سرمایهگذاری خود در منطقه را وسعت میبخشد و میتواند بهعنوان قدرت غالب منطقه ظاهر شود.
در صورتی که مذاکرات منعکسکنندۀ بیصبری امریکا برای خروج نباشد، مذاکرات جدیتر گرفته خواهد شد.
پینوشت:
*حسین حقانی، مدیر جنوب و آسیای میانه در انستیتوی هادسون در واشنگتن دی.سی است. او از ۱۱-۲۰۰۸ سفیر پاکستان در ایالات متحده بود.