منبع: psychologytoday /نویسنده: *شاون مگان برن/ ترجمه: زهرا بهرهمندی
بسیاری از افراد از گفتگوهای دردسرساز با عزیزان خود اجتناب میکنند. گاهی اوقات ایده خوبی است که بگذارید همه چیز فراموش شود. برخی درگیریها پیش پای افتاده است و روابط به سازش و تحمل نیاز دارد. با این حال، اگر با وجود تلاش برای رها کردن آن، مسالهیی بین شما و همسرتان پیش آمده باشد و رابطه برای شما ارزشمند باشد، احتمالا بهتر است با مشکل رودررو شوید. ترفند این است که از مهارتهای مقابله سازنده استفاده کنید، طوری که مواجهه با درگیری روابط شما را عمیقتر و غنیتر بسازد و آن را نجات دهد نه اینکه شرایط را بدتر کند. پیشنهادات من برای افزایش مهارتهای مقابله سازنده برای شما اینها هستند:
- متفکر باشید تا احساساتی؛ پیش از پیش برنامهریزی کنید. برخوردهای موثر شامل بیان افکار و احساسات بدون سانسور نیست. در حقیقت، همانطور که داکتر صحت روان، هریت لرنر (۱۹۸۹) یک بار گفت: «برنامهریزی و تدبیر یگانه چیزی است که حقیقتگویی و حقیقتشنوی را در شرایط دشوار و در مورد سختترین موضوعات ممکن میکند.» من توصیه میکنم کلمات خود را یادداشت و لحن صدای خود را تمرین کنید. همچنین به بهترین زمان و مکان فکر کنید. بعضی اوقات بهتر است زمانی را با شخص مقابل تنظیم کنید و همیشه بهتر است صبر کنید تا زمانی که بتوانید بدون پرخاشگری و واکنش در مورد موضوع گپ بزنید.
- با تاکید بر اهمیت رابطه شروع کنید، سپس تعارض را به روشی کوچک و خاص تعریف کنید و آن را بهعنوان یک مشکل متقابل برای حل مطرح کنید. در مورد هر آنچه در مورد فرد یا رابطه، شما را آزار داده، زیادهگویی نکنید. از زمین و آسمان سخن گفتن فرد را تحت فشار قرار میدهد و باعث دفاع میشود.
- به سهم خود در درگیری فکر کنید و مسوولیت آن را نیز به عهده بگیرید. اگر شما به سهم داشتن در مشکل اعتراف کنید، شخص دیگر با قبول سهم خود، مقابله به مثل خواهد کرد (قسم میخورم که این اتفاق میافتد.) به عنوان راهنمایی، به رفتار خود از دیدگاه آنها فکر کنید و حداقل اگر به آنها اجازه ندادهاید بدانند چیزی برای شما «مساله» بوده است، یا اگر سعی داشتهاید نگرانی خود را منفعلانه یا منفعلانه- تهاجمی مطرح کنید، مسوولیت آن را بپذیرید.
۴- احتمال دفاع را به حداقل برسانید. مشکل را از مسیر طرح مساله و اقدامات، و نه ویژگیهای معیوب شخصیتی، بیان کنید. به این فکر کنید که آنها دوست دارند خود را به عنوان چگونه شخصیتی ببینند و مطمین شوید که به آن تفکر حمله نمیکنید. حتی اگر فکر میکنید لیاقت این برخورد را دارند، اما از رسوا کردن و سرزنش آنها خودداری کنید (این باعث ایجاد حالت دفاعی و پیشگیری از گفتگوهای سازنده میشود.) از عبارات «من…» به جای جملات سرزنشگر «تو…»استفاده کنید؛ عباراتی مانند «من هستم/ من احساس میکنم/ من میشنوم / من فکر میکنم» و غیره (Satir، et al.، ۱۹۹۱)
۵- به دنبال راههای حل مشترک باشید. هدف این نیست که شما کار خود را بکنید؛ بل هدف یافتن راههای حلی است که منافع هر دو نفر را تامین کند. (راههای حل برنده)
درباره آنچه میخواهید و چرایی آن توضیح دهید اما از شخص مقابل بپرسید که از منظر او اوضاع به چه شکل است، آنها چه میخواهند و چرا. هدف همدلی متقابل و ارایه راهکارهایی است که عمده نگرانیهای هر دوی شما را برطرف کند. غالبا ما بیش از حد بر مواضع خود تمرکز میکنیم، اما به اندازه کافی دقت نمیکنیم چرا میخواهیم این موقعیتها را حفظ کنیم. هنگامی که چراها را شناسایی کنیم، غالبا میتوانیم راههای حل خلاقانهتری تولید کنیم.
اگر نمیدانید که این موارد در عمل چگونه به نظر میرسند، من تجربه زنی را به شما نشان خواهم داد که وبلاگ من با عنوان «مشکل با مهمانان خانه» را خوانده بود. او از من سوال کرد که با دخترش که خانهداری یاد نداشت و باعث عصبانیت و ماندگی او شده بود چگونه رفتار کند. تصور کنید او این حرف را به دخترش زده بود:
«دخترم، باید در مورد خانه ما آمدنت با تو گپ بزنم. تو دست به سیاه و سفید نزدی. وقتی رفتی، من بسیار مانده شده بودم. در نوجوانی هم که در این خانه بودی با من مثل یک کنیز رفتار میکردی. دفعه بعدی که آمدی توقع دارم که تو هم همراه من کمک کنی یا ترجیح میدهم که هیچ اینجا نیایی.»
در مقابل، تصور کنید با چنین رویکرد سازندهیی چه واکنشی دریافت میکرد:
«میدانی که من تو را دوست دارم و همیشه دوست خواهم داشت. رابطه ما برای من خیلی مهم است و به همین دلیل حس میکنم باید با تو صحبت کنم. میدانم که وقتی تو آمدی من خیلی بدخلق شدم و مدتی است که با تو تماس نگرفتهام. احساس میکنم باید برایت توضیح بدهم و حالا وقتش است که گپ بزنیم و راه حلی پیدا کنیم. من دوست دارم خودت و فرزندانت را ببینم، اما من هرروز پیرتر میشوم. کار خانه بیش از حد بود و باعث شد که من نتوانم به همان اندازه که میخواستم با همه شما بهخوشی وقت بگذرانم و وقتی شما رفتید خسته شدم. من میدانم که شما به مهمانی آمدن و مراقبت مادرانه نیاز داشتید و به عنوان مادرت، میخواستم که از شما پذیرایی کنم؛ برای همین چیزی نگفتم. اما بعد از آنکه همه کارها را به من و پدرت سپردی، احساس ناراحتی و کینه کردم. میدانم که این کار عادلانه نیست؛ امیدوارم که بتوانیم دفعه بعد پخت و پز، کالاشویی و آشپزی را مشترک انجام دهیم تا هم شما پیش ما بمانید و استراحت کنید، هم من از دیدار شما و مهمانی فامیلی لذت ببرم. تو چی فکر میکنی؟ دفعه بعد چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟»
رویارویی با مشکلات در رابطهها ترسناک است و خطر درگیری به همراه دارد، اما دوری از مشکلات میتواند به ضرر روابط ما باشد و منجر به کاهش رضایت و بیگانگی از دیگران شود. اگر نمیتوانید مشکلی را رها کنید، و این به رابطه مهم شما آسیب میرساند، شما با یک گفتگوی سازنده میتوانید بیش از آنچه از دست میدهید، فایده به دست بیاورید.
پینوشت
*پرفیسور شاون مگان برن، استاد صحت روانی در دانشگاه ایالتی پلی تخنیک کالیفرنیاست.