تحلیل

شکست تلخ طالبان

دکتور کریمی

رییس‌جمهور ترمپ در دقیقۀ نود، روند صلح با طالبان را لغو کرد و فرمان داد که نمایندگان طالب در قطر نیز ممنوع‌الخروج شوند. این تصامیم ترمپ خلاف تصور و ناپیش‌بینی شده بود. تیری که به هدف مذاکره و مصالحه با طالبان رها شده بود، آخر بعد از نه ماه به زمین خورد.

گروه طالبان در سالیان پسین به تکرار به ایالات متحده امریکا و نیرو‌های خارجی هشدار می‌دادند که در میدان جنگ شکست خورده‌اند و باید افغانستان را ترک کنند. همین مساله را به‌صورت غیر مستقیم، آقای خلیل‌زاد هم در مصاحبه خود با طلوع‌نیوز تایید کرد.

جنگ افغانستان یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های امریکاست و هزینۀ زیادی برداشته است. امریکایی‌ها تلاش کردند که بساط این نبرد را جمع کنند و با یک دست‌آورد مهم به سمت انتخابات 2020 بروند، ولی ظاهرا با تاکتیک‌های شتاب‌زده این فصل 18ساله را نمی‌شود پایان بخشید و آبرومندانه بیرون شد.

در این یادداشت عوامل شکست مذاکره طالبان با امریکا را می‌شود به‌گونۀ زیر برشمرد:

– طالبان و دستگاه فکری آنان (اگر دستگاهِ فکری درونی داشته باشند؟) به این باور بودند که در ادامه گفتگوهای صلح با طرف امریکایی، برای امتیازگیری بیشتر، باید حملات و فشارهای جنگی را افزایش داد و در نبردگاه با نمایش قدرت، جایگاه ویژه‌تری کسب کرد. خلیل‌زاد هم در گفتگوی خود اذعان داشت که افزایش حملات اخیر طالبان طبیعی است و نشان‌گر این است که به توافق اصولی رسیده‌ایم و در نهایت به آتش‌بس دایمی دست خواهیم یافت. اما پاسخ این تاکتیک طالبان را آقای ترمپ با یک توییت خود داد و مذاکرات به‌راحتی لغو شد.

– عامل درونی قضیه نیز جدی و قابل فهم است. از حکومت تا اپوزیسیون و شهروندان افغانستان هیچ‌وقت به مذاکرات طالبان و امریکا چراغ سبز نشان ندادند. یک‌جای کار لنگ بود. عدم اجماع ملی باعث نگرانی امریکایی‌ها و به‌ویژه شخص خلیل‌زاد بود. اگر در یک تفاهم معنادار با جامعه سیاسی افغانستان، برای مذاکره با طالبان برنامه‌ریزی صورت می‌‎گرفت و رأی و نظر مردم شامل متن پروسه می‌گردید، به احتمال قوی، ترمپ در باب ادامۀ پروسۀ صلح نرمش نشان می‌داد. همین که برای طالبان یک جایگاه سیاسی تعریف شد و به دفتر سیاسی در قطر رسیدند، جان تازه گرفتند و در تصمیم‌گیری و عملیات نظامی خود دُچار توهم شدند و در نهایت جام تلخ شکست سیاسی را سر کشیدند.

– همان‌طور که در کابل اجماع دیدگاه و حسن ‌نیت در مورد مذاکره با طلبان وجود نداشت/ ندارد، در امریکا نیز همین‌گونه است. کنگرۀ امریکا و نمایندگان آن حتا به خلیل‌زاد نامه نوشتند و خواستار توضیحات در مورد پروسه صلح شدند. نگرانی‌های جنرال‌های امریکایی که در افغانستان وظیفه اجرا کردند، بدون شک روی تصمیم‌گیری ترمپ اثرگذار بود. آنان از آیندۀ صلح با طالبان هراس داشتند و نگرانی خود را در رسانه‌های امریکایی ابراز داشتند. مخالفت کابل و واشنگتن با این روند شتاب‌زده به‌نام صلح، نمی‌تواند روی فکر و تصمیم‌گیری کاخ سفید بی‌اثر باشد.

از جهت دیگر، توییت آقای ترمپ، مورد استقبال فراوان شهروندان افغانستان قرار گرفت و در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد و اکثر نسل‌ جوان از لغو شدن پروسۀ صلح خوشحال شدند.

این خوشحالی‌ها در واقع نشان می‌دهد که مردم به نظام امارت اسلامی و هر گونه نظام دیگری که آزادی و آرامش آنان را برهم بزند؛ نه می‌گویند و در برابر هرگونه عقب‌گرد سیاسی و اجتماعی ایستادگی می‌کنند. افغانستان با کثرت اقوام و چندرنگ بودن خود، فقط در ذیل نظام جمهوری و فضای دموکراتیک می‌تواند نفس راحت بکشد و برابرانه زندگی کند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا