مقاله

خیانت به توانایی زنان

سمیه جوادی

در مکتب مدیری داشتیم که او را «مدیره صاحب محترم» صدا می‌کردیم؛ اگر استاد می‌گفتیم یا پاسخ نمی‌داد و یا بدش می‌آمد و عواقب ناگواری دامان‌مان را می‌گرفت. براساس فرهنگ مروج در افغانستان باید از کلمات، الفاظ و صفات دهن‌پُرکن برای بیان منظورمان استفاده کنیم؛ حتی اگر مناسب حال نبوده و اغراق‌آمیز باشد!

مدیر ما زنی بدخوی بود و همواره دختران را توهین می‌کرد، او نه محترم بود و نه صاحب! وقتی او را «مدیره صاحب محترم» صدا می‌کردیم، این اصطلاحات بار معنایی خود را برای ما از دست می‌دادند.

اگر کسی محترم نیست نباید او را «محترم» بنامیم؛ زیرا معنای این واژه دستخوش تغییر می‌شود و ارزش خود را از دست می‌دهد. مشکل از واژه «محترم» نیست، مشکل این است که در جایی اشتباه به کار برده شده است. ممکن است ابتدا بدانیم که برای حفظ ظاهر یا برای مصلحت این لقب را به کسی داده‌ایم؛ ولی درنهایت این واژه به قدری در موقعیت‌های نامناسب استفاده می‌شود که یادمان می‌رود «محترم» دقیقاً صفت چه کسی است. «محترم» هرچند در ذات خود واژه‌یی با مسماست اما در فرهنگ ما معنا و ارزش خود را از دست داده است.

وقتی زنانی را که علوم سیاسی یا اقتصاد خوانده‌اند و هیچ‌گونه دانش نظامی ندارند در بست‌های کلیدی وزارت دفاع قرار می‌دهیم، درواقع آنان را در موقعیتی نامناسب قرار داده‌ایم.

اگر زنی که دانش و سابقه نظامی دارد را برای این بست در نظر می‌گرفتیم، می‌شد گفت این گامی است در راستای ارتقای جایگاه زنان در جامعه؛ اما انتخاب زنی غیرمسلکی راه را برای تحقیر بیشتر زنان ‌هموار می‌کند؛ آن‌هم در جامعه افغانستان که فیزیک زن، فکر زن، کار زن و هر چیزی که مربوط به زن باشد تابوست. این مساله از چند منظر قابل‌بحث است:

  • گماشتن زنی غیرمسلکی در بستی مهم و خطیر، عملی نمادین برای بستن دهان مدافعان حقوق زنان است که در عین‌حال افکار عمومی را از مسایل اصلی و مهم سیاسی، معطوف و مصروف به تحقیر و تمسخر یک پدیده انحرافی می‌کند.
  • زنی که در بست و جایگاه نادرست گماشته شده است، ممکن است حقیقتا لایق و کارا باشد. بالاخره رقیبانی داشته است که آن‌ها را از میدان به‌در کرده و حتما برتری‌هایی داشته است؛ اما گماشتن او در جایگاه نامناسب نه‌تنها بر ارزش‌های او نیفزوده که زمینه گمانه‌زنی‌ها و افتراهای اخلاقی نسبت به او را فراهم کرده است. کسانی که آن زن را مقرر کرده‌اند نه‌تنها به او لطف نکرده‌اند که به او و توانایی‌هایش خیانت ورزیده‌اند. ارزش‌های او را اگر ارزشی داشته، از او ستانده‌اند.
  • در جامعه سنتی افغانستان که جای زن در خانه است، باید هم‌وغم مدافعان حقوق زنان این باشد که بر توانایی‌های واقعی آنان تاکید کنند و آنان را فارغ از جنسیت‌شان به‌عنوان افرادی کارا و باارزش در جامعه به مردم بشناسانند؛ اما تقرر زنان غیرمسلکی دقیقا برعکس جواب می‌دهد. به‌این‌ترتیب افکار عمومی یک‌صدا می‌گوید «ما که گفته بودیم زن نمی‌تواند!»
  • تقسیم قدرت در جامعه سیاسی افغانستان امری مرسوم است. گروه‌ها، احزاب، هویت‌های قومی و مذهبی همیشه راهی برای تقسیم قدرت پیدا می‌کنند؛ اما گماشتن زنی که هویت مشخص سیاسی ندارد، به هیچ حزب و گروهی تعلق‌ خاطر ندارد و با یک لیسانس بی‌ربط تازه از طیاره پایین شده است، نادیده گرفتن سهم اقلیت‌ها، تخریب سیستماتیک آن‌ها و پرکردن بست‌ها با عروسک است. فرقی نمی‌کند که این عروسک زن باشد یا مرد؛ اما سوءاستفاده از هویت جنسی زنان برای به انجام رساندن این خیانت‌ها حقیرترین راهی بود که می‌توانستند به آن دست یازند.
  • گاهی شاهد تکرار شدن عده‌یی زنان در مناصب مختلف دولتی از طرف گروه‌ها و احزاب کاملا متفاوت هستیم. گویا زنانی که هیچ‌گونه خط‌مشی سیاسی یا فکری ندارند برای حضور در حکومت قابل ‌قبول‌ترند، زنانی که در هر منصب با هر شرایط صرف برای خالی نبودن عریضه تکرار می‌شوند؛ چرا؟ زیرا همان‌طور که می‌توان از مردان بی‌مسوولیت و فاقد ارزش‌های سیاسی برای پرکردن بست‌ها استفاده کرد از زنانی با مشخصات مشابه نیز می‌توان سود جست؛ ولی به‌دلیل الگوهای غالب تفکر راجع به موقعیت سطح پایین زنان در جامعه، این ترفند نه‌تنها حکومت را به هدفش که پرکردن نمادین بست‌هاست می‌رساند که خیانتی است به زنان دارای خط‌مشی و چارچوب فکری مستقل سیاسی.
  • عاملان این عمل با یک تیر چند هدف را نشانه گرفته‌اند. آن‌ها با انجام اقدامی نمادین به شعور فمنیستی زنان آگاه توهین کرده‌اند. به بهانه دفاع از حقوق زنان به تخریب و حذف سیستماتیک رقیبان‌شان پرداخته‌اند و به جای ارتقای سطح آگاهی عامه، با اقدام‌های تبلیغاتی، پرسروصدا، خبرساز و با سوءاستفاده از فرهنگ سنتی جامعه افغانستان، توجه‌ها را از مسایل مهم به مسایل کم‌ارزش و گذرا معطوف کرده‌اند.

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. چه زن چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا
    که داشت میوه ی از باغ علم در دامان
    به هیچ دفتر و دیباجه قضا ننوشت
    برای مرد کمال و برای زن نقصان
    این شعر روان شاد پروین اعتصامی بیانگر واقعیت های جامعه بشری است. که هر کس آگاه و دانا و بینا باشد، او توانا است. خواه مرد باشد و خواه زن. نباید توانایی زنان را در جامعه سازی نادیده بگیریم. و یک دنده و یک سره و تک محور و تک جنسی به سوی آینده حرکت کنیم. جوامعی به پیش رفته اند که از توانایی های هر دو جنس برای بیرون رفت از مشکلات بهره جسته اند. زنان ما توانایی بیشتری در حل مشکلات و ساختن جامعه نوین دارند. باید به آن ها مجال داده شود.

دکمه بازگشت به بالا