منبع: مجله نشنل انترست/ مترجم: غلامغوث عمری، کارشناس ارشد روابط بینالملل
هیچ دلیلی وجود ندارد تا باور کنیم اپوزیسیون بلاروس به این زودیها قدرت را بهدست خواهد گرفت؛ چراکه تفاوتهای متعددی وجود دارد میان آنچه در بلاروس رخ میدهد با آنچه در اوکراین در سال۲۰۱۴ و در ارمنستان در سال۲۰۱۸ رخ داد.
به ما بپیوندید در تلگرام روزنامه راه مدنیت:
اول، رییسجمهور الکساندر لوکاشنکو فرد بسیار زیرک و با ارادۀ قوی بوده و آمادۀ حفظ قدرت خود تا پایان دورهاش میباشد. در مقایسه با دیگر رهبران اتحاد جماهیر شوروی او تنها کسی بود که تولیدات بلاروس را رونق داد. تمام کشورهای همسایه استونی، لتونی، لیتوانی، بخشهای عمدۀ تولید خود را از دست داده و بخش عظیمی از جمعیت آنها بهویژه جوانان به دنبال شغل در اروپای غربی هستند.
لوکاشنکو نهتنها برای حفظ قدرت میجنگد، بل بهخوبی میداند، قدرتگیری مظاهرهکنندگان خیابانی، پایان بلاروس خواهد بود. او تنها کسی است که با استفاده از پولهای میلیاردی روسیه توانست کارخانهها، مشاغل و رفاه کلی مردم را حفظ کند.
دوم، او موفق شد وفاداری تقریبا تمام تیمهای سیاسی و مسوولان ارشد امنیتی خود را حفظ کند. موفقیت انقلابها در گرجستان، اوکراین و ارمنستان بهدلیل اختلاف شدید درون گروههای نخبه بود. هنگامیکه این اختلافات آشکار شد، نیروهای امنیتی اعلام کردند که با وجود سرکوب از مقامات فعلی دفاع نخواهند کرد. لوکاشنکو در چنین وضعیت و موقفی قرار ندارد.
سوم، روسیه با اندکی تاخیر در دفاع از لوکاشنکو صحبت کرد. هم ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه و هم سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه اذعان داشتند که ممکن است انتخابات عاری از تخلف نبوده باشد، اما پیام آنها روشن بود: پیروزی لوکاشنکو فراتر از شک و تردید است به همین دلیل مسکو او را رییسجمهور مشروع بلاروس میداند.
چهارم، با وجود اینکه مخالفان در حال آوردن دهها تا صدها هزار نفر به خیابان علیه لوکاشنکو هستند، اما نمیتوانند به قدرت برسند؛ زیرا خلاف گرجستان، اوکراین و ارمنستان در بلاروس نهادسازی، رهبران سیاسی جدی، احزاب سیاسی مقتدر برای نمایندگی در پارلمان و همچنان جامعه مدنی کارآمد وجود ندارد.
در روزها و هفتههای آینده چه انتظاری برای بلاروس وجود دارد؟
جان هر بست، مدیر مرکز اوراسیا در شورای آتلانتیک و سفیر سابق امریکا در اوکراین میگوید: «من فکر میکنم، نفوذ روسیه برای حل بحران سیاسی در بلاروس تعیینکننده خواهد بود. ملاقات اخیر بین لوکاشنکو و پوتین در ماه سپتمبر بهوضوح چگونگی نقش مسکو را در مدیریت حوادث در مینسک ترسیم خواهد کرد. ایالاتمتحده و اروپا و حمایت امریکا از وزرای امور خارجۀ اتحادیۀ اروپا برای “میانجیگری انتقال” موثر نخواهند بود.»
به احتمال زیاد در دیدار با پوتین، لوکاشنکو روی ایجاد طرح تصویب قانون اساسی جدید و انتخابات زودهنگام بحث کرده. این روند به احتمال زیاد حدود دو سال طول خواهد کشید و تاثیر مستقیم بالای آرام شدن معترضان بلاروس خواهد داشت. سپس لوکاشنکو موقفی را پیشنهاد خواهد داد که به طور خاص برای او در دولت متحد آینده در نظر گرفته شود. در طول این دو سال روسیه یک رهبر شایسته را آماده خواهد کرد تا در نهایت بتواند اهداف لوکاشنکو را تحقق بخشد که ۲۶سال پیش وضع شده بود.
با توجه به چنین تحولاتی، روسیه مجبور به اعزام نیرو به بلاروس نخواهد شد. مانند ارمنستان هیچ جنبۀ ژیوپولیتیک برای اعتراضهای خیابانی مخالفان در بلاروس وجود ندارد.
خلاف گرجستان و اوکراین، بلاروسیها بین روسیه و غرب انتخاب نخواهند کرد. البته گروههای کوچکی در غرب بلاروس هستند که میخواهند این نقش را بازی کنند اما در واقع نمایندۀ یک اقلیت ناچیز هستند.
آیا به منظور حلوفصل بحران بلاروس و حتی ادغام عمیقتر آن با روسیه، تحریم جدیدی گریبان روسیه را خواهد گرفت؟
واقعیت این است که روسیه دیگر هیچ ترسی از تحریمهای غرب ندارد و به اندازۀ کافی تجربۀ آن را داشته است.
امروز در غرب اتفاق نظر میان کشورها وجود ندارد. امریکا به دلیل تلاشهای رییسجمهور ترمپ برای تغییر پارادایم سیاست خارجی در بحران عمیق داخلی و خارجی قرار دارد. حتی تهدید به تحریم علیه نورد استریم۲ (لاین انتقال گاز از روسیه به جرمنی) هیچ شانسی برای اجرا نداشت.
همانطور که تظاهرات دستهجمعی اخیر در برلین نشان داد، نه انگلا مرکل و ترمپ، بل پوتین مورد تحسین بسیاری از آلمانیها قرار گرفت که خواستار استقلال واقعی آلمان از امریکا به جای وضعیت نیمهاستعماری هستند.
اجرای پروژههای اقتصادی روسیه و ادغام روسیه و بلاروس به یک دولت واحد رخ خواهد داد. چه غرب دوست داشته باشد، چه نه!
لینک مطلب اصلی: