بازار بیرونق کهنهفروشی/ امید به آینده
سیلِ مهاجرت در ماههای گذشته بازار خرید و فروش لوازمِ استفاده شده و دستدوم را گرم و پرجنبش کرد. افرادی که راه مهاجرت را در پیش گرفتند، لوازم خانهشان را با بهایی کمتر از آنچه خریداری شده بود به فروش میرساندند؛ بازاری که مشتریهای گوش به زنگ و خریدارانِ کمبضاعتتر را جذب خود کرده و راهی مناسب و ارزان برای خرید کمبود لوازم خانه و زندگی برایشان بود.
آنهایی هم که دکاندارانِ کهنهفروش نامیده میشوند در زبانِ کوچه و بازار، هر چه گیرشان آمد خریدند. به امید اینکه با بهایی کمتر اجناس را خریداری کرده و سود بیشتری ببرند.
وضعیت سیاسی و امنیتی، تاثیر ناگواری بر وضعیت اقتصادی گذاشت. بسیاری راهِ دور و درازِ سفر به اروپا را در پیش گرفتند و خیلی از نهادها هم در این وضعیت، ناچار به پایانِ کار رسیدند. تنها مانده بود وسایل بسیار که یا اسبابِ زحمت بود در راهِ سفر و یا اینکه دیگر کاربردی نداشتند.
میز و چوکیها، لوازمِ منزل و حتا تلفونهای شخصی دست به دست شده و هر روز صاحب جدیدی پیدا میکردند.
این روند برای کشوری که نزدیک به 15 میلیون نفر از جمعیتش با فقر دستوپنجه نرم میکنند، از یکسو مثبت بود و از سوی دیگر روند تولید را مختل میکرد. آنهایی که قدرتِ خرید کمتری داشتند، حالا میتوانستند بسیاری از نیازهایِ لوازمِ زندگی را با قیمتی مناسب تهیه کنند.
چنین شرایطی، باعث رونق این نوع دکانها در مقطعی شده و تعدادِ آنها را افزایش داد. آنهم در شرایطی که آمار و معلوماتِ وزارت کار و امور اجتماعی حکایت از آن دارد که 25 درصد از جمعیت واجد شرایط کار در کشور بیکار و کمکار هستند، که در این بین 8 درصد به طور مطلق بیکار و درآمد مشخص سر میکنند.
9 میلیون نفر که نزدیک به 36 درصد از جمعیت را تشکیل میدهند زیرِ خط فقر هستند و 75 درصد از بیکاران، کاسبی و دکانداری تنها راه امرار معاش برای خود میبینند.
با اینهمه نمیتوان فروختنِ وسایل خانه را تنها به فقر مردم نسبت داد. اگر از سویی برخی به دلیل ناچاری و نبودِ امکاناتِ مالی مجبور به فروختنِ اجناسِ خانه شدند، برخی دیگر به دلیلِ تواناییِ بالا و اقتصاد قوی این کار را کردند. به این دلیل که وسایل جدید و بهروزتر را جایگزینِ لوازمِ قدیمی و کهنه کنند. اکنون اما، وضعیت کمی دگرگون شده و اوضاع نسبت به ماههای گذشته تفاوت زیادی داشته است.
محمد کاظم یکی از کهنهفروشیهای لوازم خانگی میگوید: نسبت به سالِ گذشته خرید و فروش بسیار کاهش یافته است. سال گذشته مردم به دلیل مهاجرت، اجناس خانه خود را میفروختند و به کشورهای اروپایی مهاجرت میکردند، مشتری هم برای این اجناس به وفور یافت میشد، اما امسال نه کسی جنس میفروشد و نه کسی هم لوازم میخرد.
غلامعباس 21 سال است که در همین زمینه دکانداری میکند. او میگوید: وضعیت کار، خرید و فروش اجناس روز به روز بدتر شده و تمام اجناس در دکان مانده و هیچ مشتری نیست.
کهنهفروشیها اینروزها پر از اجناس خانه از قبیل یخچال، جاروی برقی، موبل، فرنیچر و … است، اما مردم به دلیل خوب نبودن وضعیت اقتصادی و قدرتِ خریدِ پایین، تنها این اجناس را نظاره میکنند و حتا اگر آرزوی خرید هم داشته باشند، پولی برای پرداختِ قیمتِ این اجناس را ندارند.
سید صادق شاگرد است. شاگردِ یکی از همین دکانهای پر شده از اجناسِ دست دوم. او میگوید: شغل اصلیش رانندگی است، اما به دلیل وضعیت بدِ امنیتی در شاهراهها این کار را رها کرده و با معاش چهار هزار افغانی در اینجا کار میکند.
افزایش بیکاری سبب شده مردم در کابل به دستفروشی و کهنهفروشی روی آورند، این روند تا آنجا پیش رفته که جایی برای کهنهفروشان در بازارها باقی نماند و کوچه پسکوچههای کابل دکانهای کهنهفروشیِ بیشتری را به چشم ببیند.
اکنون که از سیلِ مهاجرت کاسته شده و مردم کمتر لوازم خویش را میفروشند، خریدِ اجناسِ کهنه هم از تبوتاب افتاده است. تنها میماند کسانی که از رویِ ناچاری به این کار روی آوردهاند و با اجناسِ زیادی که خریدهاند، در فکرِ راهِ چارهیی دیگر برای امرارِ معاش باشند.