خلیلزاد، فرستادۀ مرگ یا صلح؟!
سرمقاله/ نمایندۀ خاص ایالات متحدۀ امریکا در امور صلح افغانستان پس از حمله به پوهنتون کابل با اشاره به اتهامزنیهای مقامات کابل و طالبان دربارۀ همکاری با داعش گفت: دولت و طالبان با یک دشمن مشترک روبهرو هستند. بنابراین، برای صلح متحد شوند و راهی برای آتشبس و دستیابی سریع به یک توافقسیاسی پیدا کنند.
در این پیام آقای فرستاده به خوبی مشهود است که وی طالبان را از انجام اینگونه جنایات مبرا میداند. به باور خلیلزاد، طالبان نیز در صف متحدان نظام سیاسی افغانستان قرار دارد و میبایست حکومت افغانستان (نظام سیاسی جمهوریت) و طالبان (مدعی نظام سیاسی امارتی) برای مقابله با یک دشمن مشترک و متحد منسجم گردند.
اما امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری کشورمیگوید که حملۀ تروریستی بر دانشگاه کابل که در نتیجۀ آن دهها غیرنظامی کشته و زخمی شدند، توسط گروه طالبان طرحریزی و اجرا شده است.
وی تاکید کرد: «بهخاطر منسوبسازی جنایت دیروز به داعش فقط همان یک اعلامیه است که به هیچ صورت نمیتواند دست و وجدان طالب را از این گناه تاریک و شنیع پاک سازد. افسوس به حال آن عده افراد که با چند جمله فریب دستگاه حامی دشمن را میخورند و بعد تبدیل به طوطای تروریست میشوند که داعش بود. داعش بدون طالب توان عملیات را ندارد. زیرساخت نرم و سخت ترور در اختیار طالب است.»
به خوبی هویداست که در انتخاب مسببان این گونه حملات و نگاه به طالبان، میان دولتمردان کشور و آقای خلیلزاد اختلاف نظر فاحشی وجود دارد، این اختلاف نظر برگرفته از تفاوت استراتژی سیاسی دربارۀ افغانستان میان نظام جمهوری و نظام امارتیست که جناب فرستاده، سنگ حمایت و شاید هم خوشباورانه، آوردن آن را به سینه میزند.
فرستادۀ ویژۀ امریکا با این گونه حمایت خود از طالبان، همیشه در ردیف متهمان اصلی حمایت از طالبان، ترور و وحشت در افغانستان است. سیاستهای چند پهلوی وی در نوع برخورد با طالبان به نمایندگی از امریکا، سبب شد که طالبان به جایگاه سیاسی مقتدر برای گفتگو با حکومت افغانستان دست یابد. سیاستهای مرموز و جانبدارانۀ آقای خلیلزاد از گروه طالبان تا حدی پیش رفته که طالبان خود را بدیلی برای حکومت و نظام سیاسی آینده میشمارند.
لابیگریهای آقای خلیلزاد و کتمان جنایتهای بیشمار طالبان در حالی ادامه دارد که دونالد ترمپ در جریان اعلام استراتژی خود در مورد افغانستان، هرگونه صلح با طالبان را به شدت رد و بر اعزام نیروهای نظامی بیشتر به افغانستان برای شکست طالبان تاکید کرده بود، اما خلیلزاد اکنون پس از انجام بیشمار جنایت طالبان در کشور، پیشنهاد همسو شدن با این جنایتکاران را برای مبارزه با دشمن خیالی دیگر به مردم و حکومت افغانستان میدهد.
برکسی پوشیده نیست که طالبان یک ماشین کشتار با حمایت برخی کشورهای خارجی و همسایه وارد میدان جنگ با مردم افغانستان شد، این گروه تروریستی زیرساختهای بنیادی کشور را مورد هدف قرار داد با تکیه بر اندیشۀ افراطی مذهبی، چهرۀ منفور و کریه را از خود معرفی کرد. طوری که شدت جنایتهای طالبان در جغرافیای کشور باعث شد فقر، تباهی، جنایت و ویرانی رونق یابد.
درصورتی هم که گروههای تروریستی دیگر را متهم به چنین حملاتی کنیم، بازهم انگشت اتهام به سوی طالبان از همه جلوتر نشانه میرود. در این شکی نیست که طالبان با لابی افرادی چون خلیلزاد، ماشینهای جنگی خود را برای کشتار مردم افغانستان تحت عناوین دیگری نیز شکل دادهاند و تحت همین عناوین جنایات خود را برای امتیازگیری بیشتر در گفتمان سیاسی با حکومت به پیش میبرند و اگر این حمله را به گفتۀ آقای خلیلزاد به داعش نسبت دهیم، بازهم داعش تافته و بافتۀ بینش افراطی طالبانی است. در این صورت طالبان نمیتوانند با مردم افغانستان دشمن مشترک داشته باشد؛ زیرا زیرا آنان خود با انجام اعمال تروریستی و خشونتآمیز که قربانی اصلی آن مردم افغانستان است، عملا دشمن بهحساب میرود.
از سوی دیگر، زلمی خلیلزاد به عنوان فرستاده خاص امریکا برای صلح در افغانستان با این اظهارات جانبدارانه نه تنها نقش سازنده و بیطرف را بازی نمیکند، بل رفتار و گفتارش در تناقض با ماموریت دولت امریکاست. ایالات متحده که در ۱۹سال برای دولت افغانستان سرمایه هنگفت مالی و انسانی را هزینه کرده، با اظهاراتی که فقط طالبان از آن نفع میبرد، ماموریت امریکا را نیز به خطر میاندازد.
به بیان بهتر انکار جنایتهای طالبان توسط خلیلزاد گفتگوهای جاری برای صلح را به بنبست میکشاند و این یعنی ادامه جنگ برای همه طرفهای دخیل در افغانستان از جمله خود امریکا که مجبور خواهد شد برای پیامدهای آن باز هم هزینه کند.