دروغی بهنام اداره امنیت ملی!
واگذاری امنیت ملی به شرکت خصوصی کمخرجتر از خرج این ادارۀ بیسروپای بیکاره است
روز روشن، وسط شهر میآیند و پنجاه نفر را میکشند، نهاد عریض و طویلی به نام امنیت ملی در این مملکت چه میکند؟ روز روشن یک لاری کلان پر از مواد منفجره وارد شهر میشود، امنیت ملی کجای کار است؟ بغل گوش امنیت در ریاست ده امنیت ملی وارد میشوند و دهها سرباز معصوم را بیسلاح کرده میکشند، در حالی که کمرههای امنیتی را از داخل کسی خراب کرده و حتا یک دقیقه از جریان حمله، فلم موجود نیست و دقیقا بعد از حمله باز روشن میشود. امنیت ملی اصلا برای چه ایجاد شده است؟
بزرگترین کار امنیت ملی در افغانستان، اخاذی از مردم است. وارد شدن به حریم خصوصی مردم و دستگیر کردن دختران و پسران جوان، یا اخذ پولی گزاف از آنها در قبال معامله با آبرویشان. امنیت ملی در افغانستان، کارتی برای اخاذی و زورگیری است. موتر بدون پلیت سوار شدن و زورگویی به همۀ مردم فرودست از قبیل ترافیک و پولیس و مردم. این تعریفی است که مردم از امنیت ملی دارند.
بر اساس تحقیقی که روزنامه راه مدنیت بر اساس پرسشنامههای میدانی آماده کرده، هشتاد و دو درصد مردم از امنیت ملی ناراضیاند و هفتاد و چهار درصد مردم، امنیت ملی و کارمندان آن را، گروهی برای اذیت و آزار مردم میپندارند.
در روزگارانی نه چندان دور، خاد افغانستان، یا نیروی امنیت داخلی در افغانستان یکی از قدرتمندترین نهادها در نوع خودش در منطقه محسوب میشده است. بعد از آمدن مجاهدین به قدرت، این نهاد، مرکزی برای جذب نیروهای بیبندوبار قومی شد. روسای پیشین این اداره، هیچ کدام نتوانستند این اداره را بهجای اولش برگردانند. چراکه قومندانهایی که در قدرت جدید سهم گرفته بودند، امنیت را نیز مثل باقی مقولهها، جایی برای وندگیریهای خود میپنداشتند، برای همین سعی میکردند افراد وفادار بیشتری در آن جابهجا کنند.
نیروی قطعه خاص امنیت ملی، که به صورت مسلکی با حمایت رسمی خارجیها ایجاد شده، تنها نیروی مورد حمایت مردمی است، چرا که نود و هشت درصد مردم در این نظرسنجی از آن ابراز رضایت کردهاند.
جدا از این، فکری که در باقی اداره وجود دارد، کشمکش روزافزونی بین اربابان قدرت است. یک سهمیه از آنِ قومندان فلانی، یک سهمیه از آنِ قومندان دیگر و از این قبیل همۀ امنیت بین همان تیکهداران سابق تقسیم شده است. امنیت ملی، باید نهادی بدون قوم، نژاد و منطقه باشد.
امنیت ملی باید، نهادی ملی باشد نه سیاسی به معنای خاص افغانی آن. امنیت ملی نباید از آنِ کسی باشد و با عوض شدن دولت، مدیرانش عوض شوند؛ چرا که نیروهای امنیت ملی باید طوری تربیت شوند که به هیچ چیز جز وطن علاقه نداشته باشند. آنها تنها وطن را میشناسند و عشق به وطن، سایقۀ وجودیشان است. شرمآورست که بحث چند درصد پشتون و چند درصد تاجیک در امنیت ملی شود و کارمندان آن به جای وطن به اربابان خودفروخته خودشان وفادار باشند و گزارش بدهند.
آقای رییسجمهور! شما ضامن جان و مال مردم استید. جان و مال مردم در دست شما امانت است. این امانت را حق ندارید به قومندانهای بیبندوبار بسپارید وگرنه نتیجهاش، میزان روزافزون حملات انتحاریست.
جای شرم نیست که روز روشن، پیش دفتر شما انتحار میشود، در مسجد انتحار میشود، ما محکوم کردن شما را نمیخواهیم. میخواهیم امنیت ملی ما را ملی بسازید؛ نه این که چند تا فاشیست قومی، به شما مشورت بدهند که این قوم در آن کم است و این زیاد و شما امنیت ملی را مثل کمیسیون انتخابات، یک شرکت سهامی خودفروخته بسازید.
آدمهای وطنپرست در این مملکت زیادند، فقط کافیست شما توجه کنید. اگر کمی توجه کنید دیگر لازم نیست پیش همه دفاتر مهم دیوار سمتی ایجاد کنید، بل باید امنیت را تقویت کنید. اگر نه امنیت افغانستان را با یک شرکت امنیتی خصوصی بینالمللی قرارداد کنید. خرج این کار یک درصد خرج این اداره امنیت کذایی با این همه دیوار سمتی نمیشود. این کار را عربها و مردم جنوب شرق آسیا که شما تحسینشان میکنید هم کردهاند. این تنها راه، برای نجات جان مردم است وقتی امنیت ملی دولتی ما یک نهاد بیکاره باشد.
ویس بهادری