سلامت انتخابات یا امتیاز انتخاباتی؟
یکی از مولفههای دموکراسی و توسعه سیاسی فرهنگ مدارا و تساهل سیاسی است. در جامعۀ که فرهنگ مدارای سیاسی معطوف به منافع و مصالح ملی وجود نداشته باشد، منافع حزبی؛ آن هم در محور یک فرد، اصل مناقشات و معادلات سیاسی را شکل دهد، توقع مردمسالاری و بهبود در حوزۀ سیاست کار عبثی بیش نخواهد بود.
گلبدین حکمتیار روز سهشنبه 26 سرطان پس از آن در یک نشست خبری ظاهر شد و روند انتخابات پیش رو را رسوا و دور از اعتبار خواند که در خصوص جلسه چند روز پیش سران احزاب سیاسی که حکمتیار هم یک عضو آن جلسه بود، پاسخ محکمی از رییسجمهور دریافت کرده بود که مورد استقبال بیسابقۀ مردم و کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
آقای حکمتیار رقم 8.6 میلیون رایدهنده که توسط کمیسیون انتخابات اعلام شده است را دروغ محض خواند و گفت که تنها از این رقم 3.5 میلیون آن میتواند واقعیت داشته باشد. او با نشان دادن چند تذکره و برچسب انتخاباتی گفت که در توزیع شناسنامه و برچسبهای رایدهی تقلب وسیع صورت گرفته است.
این در حالی است که همین سران جهادی معترض بهشمول آقای حکمتیار روز یکشنبه 24سرطان، یک دعوت مشورتی رییسجمهور را تحریم کرده بودند.
اینکه در روند انتخاباتهای گذشته تقلب صورت گرفته، هیچ کسی انکار نمیکند و اینکه در روند ثبت نام رایدهندگان انتخابات پارلمانی تقلبی صورت گرفته بازهم قابل انکار نیست. اما اگر انتقاد وارد است چرا این بزرگان جهادی مستقیم با مسوولان و شخص رییسجمهور در میان نمیگذارند و چگونه است که حتا در دعوت مشورتی رییسجمهور هم شرکت نمیکنند و این طرف برای تخریب افکار عمومی آستین بالا میزنند.
موضعگیریهای اخیر شماری از سران احزاب جهادی نشان میدهند که آنان به شدت در پی وارد کردن فشار بر حکومتاند تا دست کم به امتیازهایی برای خود خود دست یابند.
تمام دلخوشیهای مردم افغانستان و بهخصوص دلمشغولی نسل جوان این است که این بار دستکم کرسیهای مجلس قبل از قبل سهمیهبندی نخواهند شد و برای گروهها و قشرهای غیر از جهادی هم فرصت فراهم خواهد شد، اما حالا برخی از سران جهادی تمام شگردهایشان را به کار بستهاند یا انتخابات را از طریق آشفتهسازی افکار عمومی بیاعتبار سازند یا از طریق همین فشارها بتوانند به حداقل سهمیههای سیاسی در مجلس برسند.
ولی نباید فراموش کرد که برخی از این رهبران جهادی به شدت نفوذ و اعتبار سیاسی خود را در میان مردم از دست داده و برخی دیگر آنها هم با چنین عملکردهایی حتا بر انزجار و نفرت مردم برخودشان افزودهاند.
مردم افغانستان دهه هفتاد را فراموش نکردهاند. هنوز بهخاطر دارند که بربادی افغانستان و همه مشکلاتی که امروز مردم با آن درگیرند بهدستان چه کسانی رقم خورد.
آقای حکمتیار که دستکم در دوران جدید 15 سال به شکل فعال در برابر مردم و منافع دولت افغانستان جنگید و از هیچ عمل نظامی برای تهدید مردم و فشار بر دولت صرفه نکرد، اکنون با چه معیاری آمده در تلاش سبوتاژ یک روند سیاسی بزرگ است و سعی دارد افکار عمومی را مخدوش سازد؟
جالب است که حکمتیار با یک پسزمینه سیاسی که به همه جهان معلوم است امروز آمده خود را مهندس دموکراسی و مشارکت سیاسی مردم نمایش میدهد.
اما مایه امیدواری این است که مردم این افراد بیش از پیش شناختهاند و پس از این به موجسازیهای حزبی، قومی، سمتی و زبانی آنان خانه خود را به سیلاب نخواهند داد.
از سوی دیگر دیده میشود که رهبری حکومت اراده قاطع و برنامه جامع برای رهبرزدایی و رفتن به سوی افغانستان با آینده روشن و خالی از قدرتهای موازی دارد.
تردیدی نیست که مردم افغانستان اکنون به خوبی واقف شدهاند که همین مدعیان رهبری قومی بیش از هر عامل دیگری بر این مردم ظلم و حقوقشان را ضایع کردهاند و این بار، این رهبران جهادیاند که دیگر یا هیچ شانسی برای موجسواری ندارند و یا این شانس خیلی ضعیف مینماید.
با این همه مایه تاسف است که این رهبران جهادی مدعی مدیریت و مدارا، با تمام پیشزمینه سیاهی که دارند، هنوز برای ابقای امتیازهای غیر اخلاقی و غیر مشروعشان از هیچ تلاشی فروگذاشت نمیکنند و بر هر چیزی دست میاندازند. اما به نظر نمیرسد شایعات و موجسازیهای تکراری پس از این به درد کاری آید که کام دل رهبران از آن برآید.
دکتور معروف