ترجمه

نقش کمک‌کنندگان جهانی‌ در عزل‌ونصب‌های کابینهٔ کرزی

کای آیدی، دیپلومات نارویژی از سال ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۰ به‌حیث فرستاده سرمنشی ملل متحد و رییس یوناما در افغانستان کار کرده و کتاب خاطراتش را زیر عنوان «نزاع قدرت بر سر افغانستان» نوشته است. پیچ‌وخم‌های روابط ملل متحد با دولت افغانستان، دیدگاه و رویکردهای سیاسی و حکومت‌داری حامد کرزی، جنجال‌ها و مداخلات خارجی در  انتخابات ۲۰۰۹ ریاست جمهوری، خشم و عصبانیت کرزی در مورد تلفات ملکی و تاثیر و نفوذ سیاست‌های جهانی به‌خصوص سیاست‌های آمریکا بر نظام ملل متحد و به‌ویژه فعالیت‌های ملل متحد و دفتر یوناما از بحث‌های محوری کتاب است. یکی از مباحث کتاب، چگونگی نفوذ و دلخواه‌داری کمک‌کننده‌های جهانی در تغییر و تبدیل اعضای کابینه کرزی بود. ترجمه این بخش را در اینجا با شما در میان می‌گذارم:

در مارچ ۲۰۰۸ که به‌حیث فرستاده خاص ملل متحد وظیفه‌ام را آغاز کردم، برخی وزیرانی که مشتاق آن‌ها بودم را به خوبی می‌شناختم. زلمی رسول، دادفر اسپنتا، حنیف اتمر، رحیم وردک، احسان ضیا؛ وزیر انکشاف دهات و داکتر امین فاطمی؛ وزیر صحت از جمله وزیران مورد پسند من بودند، اما در کل حکومت‌داری، وضعیت خوبی نداشت و تیم واقعی در کار نبود.

یکی از دلایل عمده، نبود افراد مجرب و کارآگاه بود. دلیل دیگر این‌که کرزی می‌خواست به خاطر متوازن‌سازی گروه‌های سیاسی و حزبی، آن‌ها را شامل دولت سازد. اگر او می‌توانست آزادانه کابینه‌اش را بسازد، شاید حکومت متفاوت‌تر شکل می‌گرفت. کرزی نمی‌توانست واقعیت‌های عینی سیاسی جامعه افغانستان را نادیده گیرد. نه در وزارت‌های امنیتی و نه هم در سکتور اقتصادی روحیه کار تیمی دیده می‌شد.

ضرار مقبل؛ وزیر امور داخله به‌خاطر بی‌کفایتی و فساد گسترده در وزارت داخله، حساسیت کمک‌کننده‌های بین‌المللی را برانگیخته بود. کرزی هیچ نشانه‌ای در تغییر و جایگزینی وزیر داخله نشان نمی‌داد. انورالحق احدی؛ وزیر مالیه آدم با کفایت بود؛ اما فاقد ظرفیت کار تیمی بود و بسیاری از همکارانش را هم به ستوه آورده بود. سکتور زراعت و زیربنا توسط افغان‌ها نادیده گرفته شده و کمک‌کننده‌های بین‌المللی کمترین هزینه و کمک را می‌کردند. اسماعیل خان؛ جنگ‌سالار نامحبوب و بی‌رحم اهل هرات به وزارت انرژی و آب تکیه زده بود.

هیچ کسی نبود که وزرا را شامل کار مشترک و همکاری‌محور سازد. آن‌ها روی منابع و توجه کمک‌کننده‌های بین‌المللی رقابت می‌کردند. در تابستان ۲۰۰۸ شایعاتی مبنی بر به‌وجود آمدن تغییراتی در حکومت هم‌رسانی شد. من مشتاق تغییرات بودم تا این فرصت را فراهم سازد که در آن یک تیم جدید با روحیه همکاری و اصلاحات‌محور کار نمایند. به‌نظر می‌رسید تعیین وزیر جدید زراعت نیز شامل تغییرات باشد. خبر خوب و اقدام مهم به جلو بود و با اغتنام از فرصت ما باید روی تعیینات بیشتر نیز کار می‌کردیم.

من در خصوص وضعیت و تغییرات احتمالی با یک گروپ کوچک از کمک‌کنندگان جهانی صحبت کردم. به نظر من مهم بود که کرزی را متقاعد به برکناری وزیر داخله می‌نمودم. وزارت داخله به جامعه جهانی بسیار مهم بود. ضرورت عاجل پاک‌سازی فساد در سطوح بالا و ایجاد پولیس قابل اعتبار به‌خاطر تامین ثبات و امنیت کشور احساس می‌گردید. چندین بار با رییس‌جمهور کرزی در مورد ترکیب وزرا صحبت کردم و به‌نظر می‌رسید به استثنای تغییر در یکی دو وزارت، تمایل به برکناری و جاگزینی وزیر داخله ندارد.

در حالی‌که مبارزه با فساد یکی از اولویت‌های جدی جامعه جهانی و نگرانی شهروندان افغانستان تلقی می‌شد، عملکرد کرزی سیگنال منفی به جهانیان و مردم این کشور می‌داد. کرزی به یک وزیر داخلهٔ قاطع و مورد اعتماد دونرهای  بزرگ نیاز داشت که به‌صورت عاجل به وخامت اوضاع امنیتی در ولایات اطراف کابل و شاهراه‌ها رسیدگی می‌کرد.

کرزی می‌گفت که آمریکایی‌ها به ضرار احمد مقبل اعتماد داشته و با او کار می‌کنند. آمریکایی‌ها هیچ نوع تغییرات نمی‌خواستند، چرا آن‌ها ضرار را کنار بگذارند. احتمالا کرزی می‌خواست وزیرانش را هم‌چنان نگه دارد و مساله  آمریکایی‌ها را بهانه می‌آورد. ضرار مقبل یک چهره برجسته تاجیک و از یک بخش مهم شمال کشور نمایندگی می‌کرد. درواقع صحبت‌ها در مورد ضرار در حلقات آمریکایی نیز مطرح می‌شد. ادارات نظامی امریکایی در مقایسه با سایر ادارات، نظر منفی کمی در مورد او داشتند؛ اما می‌خواستیم پولیس در مسیر  درست قرار گرفته، پاک‌سازی این وزارت را آغاز نماییم. زمانی که موضوع را با کاندولیزا رایس، وزیر خارجه امریکا مطرح کردم او گفت که گپ‌ها و نظریات در مورد ناکارایی ضرار را با کرزی شریک کردیم و ابراز امیدواری کرد که او را برکنار نماید.

پس از صحبت‌های زیاد با کرزی در نهایت او در عزل و نصب‌های جدید کابینه آمادگی نشان داد. پس از این گفتگو، محور بحث این بود که چه کسی جایگزین ضرار شود. چندین نام مطرح بودند، اما صحبت‌ها روی یک مرد می‌چرخید؛ او حنیف اتمر بود.

مشکل دیگر این بود؛ از هر وزارتی که اتمر به وزارت دیگر می‌رفت، مساله جایگزینی‌اش دشوار به‌نظر می‌رسید. او یک وزیر موفق در وزارت‌های انکشاف دهات و معارف و مورد اعتماد کمک‌کننده‌های جهانی بود و در هر جا که کار کرده بود دست‌آوردهای خوبی داشت.

پرسش اساسی این بود که جایگزین او در وزارت معارف چه کسی خواهد بود و چقدر اعتماد دونرها را می‌تواند جلب کند. اتمر نگران این بود که یک‌سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری چه کاری در وزارت داخله کرده می‌تواند. او می‌دانست که توقع جامعه جهانی از او بالاست و توقع دونرها، غیر واقع‌بینانه و با بی‌حوصلگی همراه خواهد بود.

دونرها در صورتی خوشحال می‌شدند که در زودترین فرصت ممکن کاری زیادی انجام شود. جلسه سالیانه مجمع عمومی ملل متحد در راه بود. در عین زمان جلسه شورای امنیت در مورد افغانستان برگزار می‌شد و جلسات دیگری مرتبط به حمایت مالی از سکتور امنیتی  نیز برنامه‌ریزی شده بود. بحث‌ها در مورد عزل و نصب‌ها تقریبا به پایان رسیده بود و من دیده به راه شریک‌سازی خبرهای خوش از تحول‌های افغانستان در نیویارک بودم.

صبح پرواز به‌سوی نیویارک، دوستی آگاه افغان از کابل تماس گرفت که رییس‌جمهور کرزی تصمیم گرفته کل تغییر و تبدیلی‌ها را به تاخیر بیندازد. باورنکردنی بود که پس از این همه بحث و تبادل نظر با رییس‌جمهور، چگونه تصمیم به تاخیر گرفته است. می‌خواستم سفرم را به تعویق بیندازم.

در این زمان بسیاری خبرهای که از افغانستان به بیرون داده می‌شد، منفی و فضای تاریک را به تصویر می‌کشید. ما نیاز به ایجاد خوش‌بینی داشتیم و تغییرات در کابینه دال بر خوش‌بینی بود. پس از چند تماس تلیفونی سوار هواپیما شدم و قرار شد به محض رسیدن به میدان هوایی دوبی با من تماس گیرد.

رییس‌جمهور کرزی تماس گرفت و از تغییرات اطمینان داد و گفت که به زودی خبر آن را در اولین نشست من با وزرا اعلام می‌کند. کرزی گفت که می‌توانید خبر خوش را در نیویارک اعلام کنید.

چند روز بعد با اتمر در حاشیه جلسه مجمع عمومی ملل متحد دیدار کردم. او عضو هیات افغانستان بود. از اینکه من او را ارتقا دادم سپاس‌گزاری کرد. در تاریخ ۱۱ اکتوبر اتمر رسما به‌حیث وزیر داخله اعلام شد. پس از رای تایید مجلس نمایندگان، او در نخستین روزهای کاری، عزم و اراده‌اش را در مبارزه با فساد به نمایش گذاشت.

آصف رحیمی؛ وزیر زراعت و وحیدالله شهرانی؛ وزیر معادن و صنایع معرفی شد. هر دو معینان قبلی وزارت بودند و تحرک کاری قابل توجه را در مقایسه با وزرای قبلی در هر دو وزارت به‌وجود آوردند. در فبروری ۲۰۰۹ تحول دیگری به‌میان آمد. وظایف وزیر مالیه، مشاور اقتصادی رییس‌جمهور و رییس بورد مشترک نظارت و ارزیابی میان سه نفر تقسیم شده بود که رقابت‌ها را به میان آورد و تلاش‌های ما به خاطر هماهنگی‌های سکتوری را پیچیده می‌ساخت.

بورد مشترک نظارت و ارزیابی، میکانیزم بررسی همکاری‌های مشترک میان دولت افغانستان و جامعه جهانی بود. عمر زاخیل‌وال، مشاور اقتصادی در مقایسه با احدی وزیر مالیه و هدایت امین ارسلا که بورد نظارت و ارزیابی را ریاست می‌کرد، پویاتر و دارای تفکر استراتژیک بود. مهم‌تر از آن زاخیل‌وال قابلیت‌های رهبری تیمی را نیز داشت. احدی وزیر با کفایت بود، اما او به برنامه همبستگی ملی، یکی از برنامه‌های مهم بازسازی کشور علاقه نداشت. ارسلا شخصیت عالی و اشرافی داشت؛ اما انرژي و صلاحیت کاری مورد نیاز را نداشت. کرزی دو بار استعفای احدی را به خاطر احتمال  نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری رد کرد و می‌خواست او را هم‌چنان تا مدتی در کابینه نگه دارد. بار سوم زمانی که استعفانامه‌اش را پیش‌کش نمود کرزی استعفا را منظور کرد و در نهایت فرصت شکل‌دهی یک تیم پویا و پرتحرک اقتصادی فرا رسید.

من قویا زاخیل‌وال را به‌عنوان جایگزین احدی به کرزی توصیه کردم. پس از اینکه احدی برای بار سوم استعفا داد و منظور شد، در پایان ملاقات با کرزی و ترک دفتر  گفت که زاخیل‌وال یقینا وزیر بعدی مالیه خواهد بود. به رییس‌جمهور کرزی اطمینان دادم که گزینه او در وزارت مالیه مورد استقبال جامعه جهانی قرار خواهد گرفت.

ترجمه: سید اکرم بارز

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا