تحلیل

اتمر و کشف وادی‌های ممنوع

در بازی امنیتی افغانستان در دوره جدید، آمریکا و متحدان غربی‌اش بازیگران تنها بودند. دولت قبلی افغانستان نتوانست همان بازیگران تنهای همراه را هم با خود نگه دارد. هر روز گرهی تازه بر رابطه افغانستان با غرب افزوده شد.
تا جایی که در اواخر حکومت کرزی، افغانستان کشوری منزوی شد. پاکستان می‌توانست هر شعبده‌یی را بر سر افغانستان چون یتیمی سیلی‌خور اجرا کند. از طرفی هند و ایران هم وارد میدان شده بودند. هر دو در افغانستان، جنگ‌های خود را وارد کرده بودند. هر دو اجیرهای خود را داشتند. افغانستان کشوری اجیر و صحنه جنگ‌های نیابتی با خوردن فرزندان خود بود.
شورای امنیت در دولت جدید، جایگاهی تازه یافت. نسلی از جوانان تحصیل‌کرده در غرب و شرق را به خدمت گرفت و با تزریق روحیه گم‌شده وطن‌پرستی آنان را به کار انداخت.
در شروع، رابطه ویران با غرب را ترمیم کرد. اعتماد دستگاه‌های پالیسی‌ساز غربی را به توانایی و صداقت افغان‌ها باز خرید. بعد با پاکستان وارد گفتگو شد. گفتگوهای تازه‌یی که قرار بود یخ سال‌ها بی‌اعتمادی را بشکند. از تعارف گذشت و پس از دشمن شناختن پاکستان، رابطه تازه را تعریف کرد. دیگر ما به دروغ برادر نبودیم؛ بل دشمنانی در جنگی اعلام‌نشده بودیم.
آنگاه با هند و ایران برای شناساندن حد طبیعی‌شان گفتگوهایی موفق داشتیم. آسیای میانه را وارد بازی کردیم و در اقدامی تاریخی چین را وادار به قبول اهمیت افغانستان کردیم. چین از بازیگری منفعل تبدیل به بازیگری فعال شد.
و بالاخره روسیه، دشمنی قدیمی که باید دوست می‌شد. روسیه پوتین، قدرتی جهانی است و افغانستان با درک این نکته، سعی در جلب اعتماد روس‌ها داشت. کاری مشکل و ماموریتی غیر ممکن که ممکن شد.
سفر چندی پیش و نیز سفر اخیر حنیف اتمر در این چشم‌انداز، بسیار کلیدی بود. او توانست با موفقیت یخ روس‌ها را بشکند. در علم جهانی شدن که علمی تازه است، اهمیت به بازی گرفتن روس‌ها مثل پر کردن یک پازل است. حالا افغانستان در این موقعیت تازه با نقش تازه‌یی که در روابطش با جهان شروع کرده، کشوری فعال و مهم است. حالا دستگاه‌های پالیسی‌ساز خارجی به دنبال افغانستان است. دیده شود که افغانستان می‌تواند این همه روابط تازه را به خوبی مدیریت کند؟

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا