مقاله

راه دراز مبارزه با خشونت علیه زنان

در چند سال پسین خشونت علیه زنان در کشور گراف بالایی داشته و در این اواخر قضایای متعددی رخ داده که واقعن نگران‌کننده است. جهالت، بی‌سوادی، عدم آگاهی، مردسالاری، ضعف حاکمیت قانون، عرف و عنعنات ناپسند، عدم محاکمه اشخاصی که علیه زنان جنایت می‌کنند، تبعیض، نبود امنیت و فقر از مهم‌ترین عوامل خشونت علیه زینان برشمرده شده است:

جهالت و بی‌سوادی

در کل اگر به وضعیت فعلی زنان دقت کنیم، بیشتر قضایای خشونت علیه زنان در خانواده‏‌هایی اتفاق می‏افتد که از لحاظ سطح سواد و آگاهی به خصوص آگاهی حقوقی در ردیف پایین‌تری قرار دارند. به همین دلیل خشونت در میان خانواده‏‌های روستایی به مراتب جدی‌تر و بیشتر از خانواده‏‌های شهری و تحصیل‌کرده است. حتا گفته می‌توانیم انواع خشونت نیز در خانواده‏‌های روستایی بیشتر است نسبت به خانواده‏‌های شهری و تحصیل‌کرده.

اتفاقاتی مثل بد دادن، بدل، ازدواج اجباری، ازدواج در سن پایین، لت‌‏وکوب و … بیشتر در خانواده‏‌هایی که از سواد و آگاهی کافی در زندگی اجتماعی برخوردار نیستند، اتفاق می‏‌افتد. واضح است که اگر نیمی از پیکر جامعه بی‌سواد و دور از فرهنگ امروزی قرار داشته باشند، فرزندان آن‌ها نیز بی‌سواد بار خواهند آمد.

نبود آگاهی دینی و حقوقی

نبود آگاهی دینی و قانونی و یا بهتر بگوییم آشنا نبودن درست مردم با حق و حقوق زن از دیدگاه اسلام باعث شده برخی حضور زن در جامعه را لکه ننگ و بدنامی بدانند. در برخی مناطق دوردست خرید و فروش زنان و دختران به مثابه کالا ادامه داشته و دختران به بهای بالایی به‌فروش می‌رسند. مهریه‌یی گزاف از خانواده پسر درخواست می‌گردد که در آینده می‌تواند باعث بروز بیشتر مشکلات خانوادگی گردد.

مردسالاری

به صراحت می‌توان گفت یکی از عوامل اصلی خشونت علیه زنان، تسلط مردان بر سرنوشت زنان و اعمال قدرت مردان بر اساس ساختار نابرابر اجتماعی و فرهنگی و ارزش‌های مردسالارانه می‌باشد. بر اساس نگاه‌های مرد‌سالا‌رانه، به زنان به عنوان جنس دوم و پایین‌‌تر از مردان نگاه می‌شود. این تلقی باعث مشروعیت خشونت علیه زنان شده است .

ضعف حاکمیت قانون

زنانی قربانی خشونت، نیازمند حمایت‏‌های حقوقی و عدلی هستند. مواردی زیادی از قضایای خشونت علیه زنان جدی گرفته نشده و عاملان خشونت به گونه‌یی که قانون حکم می‏کند مجازات نگردیده‌‏اند. معافیت جزایی عاملان جرایم خشونت علیه زنان، این روحیه را در جامعه تقویت می‏‌کند که مردان بدون هراس از بازخواست هرگونه که خواسته باشند با زنان برخورد کنند. موارد زیادی سراغ داریم که حتا شکایت‌ها از خشونت علیه زنان از سوی زنان قربانی به ثبت رسیده، اما برای دادخواهی و باخواست آن‌ها هیچ ‌گونه اقدام عملی توسط نهاد‌های عدلی و قضایی صورت نگرفته است. افرادی که علیه زنان جرم و جنایت کرده‌اند به پرونده آنان رسیدگی نشده که در چنین خلایی شاهد سنگسار، لت‌وکوب،‌ خودسوزی و … بوده‌ایم.

عرف و عنعنات ناپسند

همه می‌دانیم که بخش زیادی از مشکلات زنان ارتباط به حاکمیت باورهایی دارد که به عنوان عرف یا رسم و رواج در جامعه‏ وجود دارد. تعداد زیادی از خانواده‌ها مبتنی بر باورهای خرافاتی از زندگی و اجتماع، دختران‌شان را از تعلیم و تحصیل محروم و در مواردی زیادی وادار به زندگی می‏کنند که هرگز مورد تایید دختران‌‌شان نمی‏باشد. ازدواج‏ اجباری، مهریه گزاف، خون‌بها، بد دادن و بدل از پیامدهای بارز حاکمیت عرف و عنعنات ناپسند در زندگی اجتماعی و خانوادگی ماست.

تبعیض

تبعیض همچنان یکی از عوامل دیگر خشونت علیه زنان است. می‌توان گفت که تبعیض همچنان در تمام زمینه‌های زندگی زنان وجود دارد. متاسفانه با گذشت چهارده سال از حاکمیت جدید هنوز هم نتوانسته‌ایم شاهد وضعیتی باشیم که زنان از جایگاه و موقعیت برابر با مردان برخوردار باشند و بدون اعتراض بتوانند به موقعیت‏‌هایی دست یابند که فرصت دسترسی بسیار آسان در آن زمینه برای مردان وجود دارد. جایگاه پایین و حقیر زنان نسبت به مردان در روابط خانوادگی، یک واقعیت تعریف‌شده، قابل قبول و انکارناپذیر بوده و هیچ اعتراضی در برابر آن نمی‌‏تواند شنونده داشته و یا جدی تلقی گردد.

هنوز هیچ اقدام مهم و مشخص عملی در راستای تثبیت جایگاه زنان در ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور صورت نگرفته و اکثر واحدهای اداری کشور به خصوص در ولایت‏ها همچنان مردانه و بدون حضور زنان وجود دارند.

ناگفته نباید گذاشت که در جریان چهارده سال گذشته دستاوردهایی هم در رابطه به وضعیت حقوق بشری زنان در کشور وجود داشته، ولی با توجه به توقعی که برده می‏شد و امکانات و فرصت‏‌هایی که صرف گردیده، باید اقرار کنیم که کافی و بسنده نبوده است.

نبود امنیت

نبود امنیت در یک جامعه باعث بروز خیلی از مشکلات گردیده که در نتیجه در نقاط مختلف کشور گروه‌های مسلح غیرمسوول تشکیل گردیده و کسانی که علیه زنان جنایت می‌کنند به صفوف این‌ها پیوسته که این امر مانع تطبیق قانون، علیه افراد جنایت‌کار  گردیده است .

فقر

در بیشتر خانواده‏‌ها به‌خصوص خانواده‏‌های روستایی، زنان از لحاظ اقتصادی به مردان و شوهران‌شان وابسته بوده و به دلیل نداشتن منبع عایداتی، هیچ صلاحیتی در این امور ندارند. این وابستگی، فرصت و زمینه را برای مردان فراهم می‌‏کند تا با جرأت بیشتر علیه زنان خشونت کنند. زنان با این موقعیت نیز هیچ جراتی برای دفاع از خود و واکنش در برابر خشونت علیه خودشان را نداشته و مجبور به تحمل تمام مشکلات و خشونت‏‌ها می‏‌گردند.

راه حل برای عواملی که در بالا ذکر شد، همه بستگی دارد به برقراری صلح و ثبات در کشور. تا زمانی که امنیت سرتاسری تامین نگردد، جامعه ما به ثبات و پختگی نرسد، برای مردم آگاهی داده نشود، حاکمیت قانون یکسان تطبیق نگردد، عرف و عنعنات ناپسند از جامعه نابود نگردد، افراد مجرم و جنایت‌کار محاکمه علنی نشوند، به تبعیض و خشونت نه گفته نشود و شعور اجتماعی و آگاهی مردم به حد کمال نرسد، خشونت علیه زنان هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

محمدگل پویا؛ فعال جامعه مدنی/ غور- فیروزکوه

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا