مقاله

رهبری و مدیریت روانی/ روحیه‌دهی یا روحیه‌کشی؟

روحیه را مجموعه حالت‌های نفسانی و روانی یک فرد و جامعه می‌نامند. درواقع روحیه، حالتی درونی و باطنی است که بر رفتار و فعالیت انسانی تاثیر می‌گذارد. به یاری روحیه، افراد می‌توانند کارها و وظایف محولۀ خود را با نیرو، شوق و انضباط کامل انجام دهند. این حالت درونی، پویا و متحول است و به همان سرعتی که می‌تواند ایجاد شود، با همان سرعت و حتا سریع‌تر از آن از بین می‌رود. این حالت، پایه‌یی نیرومند برای بهره‌وری در همۀ صحنه‌های مختلف اعم از جنگ، ورزش، انجام وظایف و مسوولیت‌ها و دیگر موارد می‌تواند باشد و در عین حال یک بحث بسیار بزرگ برای کشور‌های جهان سوم می‌باشد‌.

بدون تردید انسان در گذر زمان و زندگی با انواع ناهنجاری‌ها، حوادث و پیش‌آمدها روبه‌رو می‌شود و به بسیاری از آرزوهای‌شان نمی‌توانند دست پیدا کند. طبعن همواره چرخش  جهان به دلخواه او نیست و در مورد نعمت‌ها و ابزار زندگی، همیشه به برخی از محرومیت‌ها مبتلا می‌شود. جامعۀ افغانستان امروز دچار مشکل زیادی اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و … شده است که از سال‌های متمادی تا اکنون به شکل متواتر جریان دارد.

 آن‌چه مردم افغانستان، خاصتن آنانی‌که داخل کشور هستند امروز به آن دلبسته‌اند، شاید تنها همین روحیه باشد که هر روز رو به نزول است. شاید افسرانی‌ که امروز در صفوف نبرد با دشمن با افتخار به‌خاطر کشور می‌جنگند، حب وطن باشد.

همچنین شخصی‌ که روزانه به دنبال به‌دست آوردن پول نان، برای فامیل‌اش و یا اطفالی‌ که هنوز با هیچ موردی آشنایی ندارد و برای اقتصاد خانواده‌اش، کارهای مختلفی انجام می‌دهند و مشکل‌هایی نیز متقبل می‌شوند، دوستی با فامیل‌اش باشد و به همین‌گونه بسیار مواردی دیگر که می‌شود تا قدرت فعالیت این‌ها افزوده شود؛ یعنی بازده فعالیت‌شان بالا می‌رود و از سوی دیگران، برعلاوه در ابعاد دیگر نیز مهم و قابل توجه می‌باشد.

اگر این روحیه وطن‌دوستی خدشه‌دار شود و یا روحیۀ آن شخص با فامیل‌اش و یا این‌که فامیل‌اش از دست‌اش برود، قضیه کاملن مختلف می‌شود و آن است که ایجاد کسالت در افراد، روحیه خدمت و انجام وظیفه و کار، تلاش و فعالیت در انسان‌ها از میان رفته و درواقع به نقش روحیه‌کشی تبدیل می‌شود.

به علاوه با دیدن فشارها، ستم‌ها، دشمنی‌ها، نابرابری‌ها و انواع اعمال غیرانسانی  و حوادث طبیعی در کشمکش‌های درونی و روانی قرار می‌گیرد تا آن‌جا که خیال می‌کند که عدالت نیست، حساب و کتاب نیست و اصولن زندگی یعنی پوچی و بی‌هدفی.

با این برداشت نادرست، نور و روشنایی برای او شب تاریک می‌شود و کم‌کم به ناامیدی و به دنبال آن  به انواع افسردگی و ناراحتی روانی و جسمی مبتلا شده که ممکن است به مراحل بسیار خطرناکی برسد که این علامت سرخ و زنگ خطر برای کشور می‌باشد.

این همه روحیه در تمامی صحنه‌های اجتماعی و سیاسی تحت تاثیر مستقیم رهبری حکومت و سخنان مسوولانه در بخش‌های مختلف و مهم در کشور  قرار دارد؛ زیرا گفتارها و کردارها در پیدایی و خلق یک روحیۀ نیرومند و مصمم در ملت، نقش بسیار مهم و قاطع دارد. اعمال مدیریت صحیح در جامعه، در زمینۀ روابط انسانی که رضایت افراد جامعه را فراهم می‌کند، به‌طور قطع، روحیه و بهره‌وری را بهبود می‌بخشد و کشور را به‌سوی همگرایی توسعه می‌دهد.

سید داود هاشمی؛ کارشناس امور حکومت‌داری  

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا