تحلیل

پایان خوش یک دادخواهی/ عادل به سوی عدل

خان‌ولی عادل، جوانی از دیار سنت وعنعنه بالآخره موفق شد علیه یکی از زشت‌ترین پدیده‌های جامعه افغانی یعنی «رسم بد دادن»، فتوای حرام بودن از مراجع دینی و مذهبی بگیرد.

خان‌ولی که در جامعۀ سراپا سنت وعنعنه پکتیا زاده شد، در همان جا رشد کرد و دو برادرش را در اثر منازعات بی‌جای همان جامعه از دست داد، جسارت فرهنگی این جوان علیه پدیده زشت بد دادن در خور وصف است.

پس از قتل دو برادر خان‌ولی عادل در اثر همان رسم کهن لوی پکتیا، ده دختر به خانواده خان ولی پیشنهاد شد تا به یک معضل بزرگ خون‌ریزی نقطه پایان گذاشته شود. اما خان ولی جسارتمندانه به این فیصله قومی نه گفت و از آن سرباز زد.

اصولن در جامعۀ افغانی رسم‌ها وسنت‌ها همیشه در جایگاه قانون قرار گرفته و در نزد افراد از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است. هرچند این گونه رسوم وعرف‌ها هیچگاه عادلانه نبوده است و نیز هرگز موجب تامین عدالت نخواهند شد، ولی قداست و حجم ارزشی‌شان همچنان در میان مردم پا برجاست.

براساس همین رسم‌ها در طول تاریخ زنان به عنوان جنس در اختیار ملکیت مرد قربانی شده‌اند. با تاسف در جوامع مختلف قبیله‌یی افغانستان هنوز رسم بد دادن با قدرت خود باقی است، ولی رسم بد دادن در زادگاه خان ولی و در مجموع شرق افغانستان به دلایل مختلف روان‌شناسی و جامعه‌شناسی بیشتر از سایر مناطق جا باز کرده و به عنوان یک راهکار خوب برای جلوگیری از خونریزی‌های دوامدار کار داده است. اما در همین حال دخترانی که به رسم بد داده می‌شوند در واقع به آنان به چشم خون‌بها دیده می‌شود، در برابر آن‌ها رفتارهای دشمنانه صورت می‌گیرد. به این ترتیب جرم مردان به دوش این زنان بی‌گناه می‌افتد.

روی این مبنا، اقدام شجاعانۀ آقای خان ولی، قابل وصف است و باید از چنین حرکت‌ها حمایت‌های وسیع و قاطع صورت گیرند.

خان‌ولی که در کابل خیمه تحصن برپا کرده بود پس از پافشارهای زیاد و تعیین ضرب‌الاجل از شورای علمای افغانستان، فتوای حرام بودن رسم بد دادن را گرفت.

روحانیون در افغانستان، به عنوان یک کشور اسلامی، از جایگاه رفیعی برخوردارند و مردم پیش از آن و بیش از آن‌که به مجراهای قوانین مراجعه کنند به این کتله مذهبی مراجعه می‌کنند. از این جهت است که شورای علما نزد مردم افغانستان به عنوان بزرگترین مرجع مذهبی؛ از صلاحیت تعدیل و اصلاح رفتارهای ناپسند اجتماعی (عرف‌ها و رسم‌های خرافی) برخورداراست.

خان ولی با یک اقدام شجاعانه نه تنها علیه خرافۀ بد دادن مبارزه کرد، که ممکن از خانواده و اقاربش نیز طرد شده باشد. به عقیده ما برآمدن از لاک قبیله‌یی و سنتی، خود قهرمانی است و چنین قهرمان‌ها نباید تنها رها شوند.

در این مدت افراد به شکل نمادین رفتند و کنار خان ولی نشستند، ولی آن‌چه را خان ولی در پی آن برآمده است هنوز به درستی در جامعه ظاهر پرست ما درست درک نشده است.

حالا اگر خان‌ولی موفق شود – که قسمن موفق هم شده است – رسم بد دادن در مناطق جنوب شرقی افغانستان را – که در واقع جغرافیای بد دادن است – محو کند، بزرگترین کار را انجام داده است.

به باور نگارنده این سطور، در مدت ۱۵ سال گذشته کارهای رضاکارانه و بدون “فند” برای تقویت ارزش‌های حقوق بشری وانسانی به مراتب موثر تر ومفید تر از برنامه های طویل وعریضی بوده که صدها هزار دالر به آن برنامه‌ها مصرف شده است.

حالا بهتر است ما فرهنگ ایستادگی در برابر خرافه‌پرستی را تقویت کنیم، تا بزرگ‌نمایی پروژه‌ها و پروژه‌سازی‌ها. اگر پروژه‌سازی و بزرگ‌نمایی‌های پروژه‌یی کار آمد بود، باید تا کنون همه مشکلات رفع شده بودند؛ ولی نه تنها رفع نشده که افزایش معضلات دست و پاگیر اجتماعی را نیز شاهد هستیم.

حرکت خان‌ولی یک حرکت کاملن سنجیده شده و فرهنگی است که می‌شود از آن به حیث نمونه و الگو برای تقویت ارزش‌های حقوق بشری تقلید و آن را ترویج کرد. به این ترتیب از این گونه حرکت‌ها و مجریان قهرمان چنین اقدام‌ها باید ارج‌گذاری شود، مورد حمایت‌های وسیع و همه‌جانبه قرار گیرند.

سرمقاله

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا