تحلیل

کرملین بازی جدیدی در افغانستان آغاز می‌کند

مسکو بار دیگر 28 سال پس از پایان جنگ می‌خواهد نفوذش را در افغانستان افزایش دهد و برای این کار آماده است حتا با دشمنان پیشین خود (طالبان) همکاری نماید.

جنگ افغانستان یک زخم روانی باقی مانده است که روسیه تا امروز فراموش‌اش نکرده است. این جنگ یک نسلی جوان را تحت تاثیر قرار داده است. همه تا هنوز با ترس از جنگ طولانی طاقت‌فرسای خارج از کشور زندگی می‌کنند. با این حال، بسیاری از متقاعدان این جنگ بر این باور هستند که روسیه نباید منافع خود را در افغانستان فراموش کند.

رییس‌جمهور یلتسین در مورد توقف کمک‌ها به نجیب‌الله؛ آخرین رییس‌جمهور کمونیست افغانستان تصمیم اشتباهی اتخاذ کرد. اگر کمک‌ها متوقف نمی‌شد، امروز در افغانستان رژیم دوستانه‌یی برای مسکو حاکم بود.

روسیه اوضاع افغانستان را با دقت پی‌گیری می‌کند. از یک طرف، روسیه نگران است که گروه داعش می‌تواند مواضع خود را تقویت ببخشد و تهدیدی برای تاجیکستان و ازبکستان شود. از طرف دیگر، مسکو می‌خواهد نفوذ سیاسی مجدد خود را در افغانستان با ادامه موقعیت‌اش به عنوان قدرت جهانی به دست آورد. در این حالت، ایالات متحده حضورش را در عرصه سیاسی جهان به حداقل می‌رساند.

روسیه برای گسترش نفوذش در افغانستان حتا با دشمنان دیرینه‌اش (طالبان) وارد مذاکره می‌شود. ضمیر کابولوف؛ نماینده ویژه فدراسیون روسیه در امور افغانستان و رییس دیپارتمنت دوم آسیایی وزارت خارجه روسیه در دسمبر سال گذشته اظهار داشت که منافع روسیه و طالبان در رابطه به مبارزه با گروه داعش همنواست، طالبان «جنبش آزادی‌بخش ملی» برای امریکایی‌های «اشغالگر» است.

واشنگتن و کابل در مورد چنین اظهاراتی ابراز نگرانی کردند. عبدالودود پیمان؛ عضو پارلمان افغانستان روسیه را به سلاح دادن به طالبان از طریق تاجیکستان متهم می‌کند. در همین راستا، سناتور جان مک‌کین امریکایی نیز چنین اظهاراتی داشته است. به گفته وی، طالبان هم‌چنین از طریق شریک روسیه یعنی ایران نیز تجهیز می‌شوند.

طبق بیانیه مسکو، روسیه تماس‌هایش را با طالبان صرف به‌منظور کشانیدن طالبان به میز مذاکره انجام می‌دهد. روسیه تلاش می‌کند که نقش میانجی را بازی کند.

در این اواخر بر تقویت فعالیت مسکو در رابطه به افغانستان، احتمال ارایه سلاح به طالبان و آمادگی روسیه برای حذف این گروه از فهرست سازمان‌های تروریستی می‌باشد. عبدالروف ابراهیمی؛ رییس ولسی جرگه افغانستان در سال 2013 گفت: افغانستان به‌طور رسمی از روسیه تقاضای کمک در زمینه تامین امنیت و همکاری مشترک در زمینه پروژه‌های زیربنایی پیشنهاد کرده است.

وجود ارتباطات میان روسیه و طالبان به صورت رسمی در دسمبر 2016  آشکار شد. در آن زمان ضمیر کابلوف؛ نماینده خاص فدراسیون روسیه در امور افغانستان این موضوع را تایید نمود. اتفاقن آن زمان وی اشاره کرد که موضع روسیه و طالبان در مبارزه با گروه تروریستی داعش در افغانستان مطابقت دارد.

کریل سیمینوف؛ رییس مرکز انستیتوت تحقیقات اسلامی و توسعه فن‌آوری  گفت: سخنگوی این گروه (طالبان) در پاسخ نماینده خاص روسیه در امور افغانستان به الجزیره گفت: «طالبان» هیچ‌گونه همکاری با روسیه در زمینه مبارزه با داعش ندارد. پس از آن بارها اظهارات کابلوف در مورد همکاری روسیه با طالبان تکذیب گردید.

برعکس سخنگوی طالبان، بیانیه نماینده ویژه رییس‌جمهور فدراسیون روسیه را به طور غیر مستقیم تایید کرده و گفت: «هدف اصلی طالبان در حال حاضر رهایی خاک افغانستان از حضور قوای نظامی خارجی است.»

پس از آن، موضوع ارتباط  نمایندگان روسیه و طالبان مورد توجه خاص قرار گرفت که حتا شایعاتی درمورد اینکه مسکو از طالبان حمایت تسلیحاتی می‌کند و حتا حاضر است تجهیزهای نظامی مورد نیاز طالبان را در خاک تاجکستان ترمیم نماید که احتمال آن بسیار اندک است.

اتفاقن این شایعه‌ها در زمان برگزاری نشست سه‌جانبه مسکو در مورد حل و فصل بحران افغانستان با اشتراک روسیه، چین و پاکستان مطابقت داشت. طبق گزارش‌ها، در جریان مشورت‌ها تقاضای حذف نام برخی از رهبران طالب از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل به منظور امکان اشتراک آن‌ها در مذاکرات صلح شده بود. آنچه عملن معنای حذف نام طالبان از فهرست سازمان‌های تروریستی است.

به طور طبیعی این مساله واکنش‌های متفاوتی در غرب برانگیخته است. اما جالب است که دو طرف ظاهرن به متقاعد کردن پاکستان برای تن دادن به این درخواست، موفق شدند. این مساله آسان نیست، با توجه به اینکه اسلام‌آباد به شدت با هرگونه تماس با طالبان با دور زدن این کشور، حسادت می‌ورزد. پس از مذاکرات در مسکو، ظاهرن تلاش‌هایی برای عملی ساختن محتوای عملی توافق، صورت می‌گیرد.

اما به طور کلی، به نظر من فعال شدن روسیه در رابطه به افغانستان در واقع همزمان با مداخله‌اش در جنگ سوریه است. احتمالن این اتفاقی نیست، این موضوع برای از بین بردن تعصب به نفع طرفی می‌باشد که اقدام‌های ضد سنی در سوریه انجام می‌دهند. بنابراین به خاطر جبران تقویت تماس‌ها با طالبان یک تصویر خاصی را به نمایش می‌گذارد.

هرگاه بحث بر سر حفاظت از پروژه‌های زیربنایی باشد، کاملن امکان جذب کارمندان شرکت‌های خصوصی، به طور نمونه چیزی که در عراق بوده، وجود دارد. بدون محافظ در آنجا امکان ندارد. در افغانستان علاوه بر طالبان و شبه نظامیان داعش، باندهای جنایت‌کار وجود دارند. اعتماد کامل به نیروهای امنیتی محلی وجود ندارد. به همین خاطر امکان حضور قوای روسی محدود است. مسکو تلاش می‌کند یک سیاست برابر نسبت به دولت مرکزی و نیز طالبان را داشته باشد. و حضور هرگونه قوای نظامی به‌حیث حمایت‌گر یکی از دوطرف پنداشته خواهد شد.

عمر نثار؛ رییس مرکز تحقیقات معاصر افغانستان می‌گوید، قبلن فعالیت روسیه در رابطه به افغانستان دو جهت داشت -از یک طرف همکاری با ناتو- از طرف دیگر همکاری با ایران و کشورهای آسیای مرکزی. به عنوان مثال، با وجود عدم اعتماد، شورای روسیه- ناتو تا حد زیادی در رابطه به افغانستان درگیر است. در جهات دیگر سیاست بین‌المللی چنین سطح تعاملی وجود نداشته است. علاوه بر تبادل نظر در مبارزه با تروریزم، علاقمندی اعضای ناتو به چنین فرمتی بیانگر آن است که با کمک آن، آن‌ها به بازیگران دیگر منطقه نشان دادند که مسکو مخالف حضور نظامی آن‌ها در افغانستان نیست.

اما این همکاری در نهایت صورت نمی‌گیرد. در مسکو افغانستان را به‌حیث منبع خطرها تصور می‌کردند و در حال حاضر هم چنین تصوری دارند. به همین خاطر روسیه مجبور شد جهت دیگری را که عبارت بود از همکاری با سازمان پیمان امنیت جمعی، کشورهای آسیای مرکزی و خود افغانستان دنبال کند.

اما باور نمی‌کنم که فدراسیون روسیه از طالبان حمایت مالی و تسلیحاتی نماید، چرا که هنوز به قدر کافی اعتماد بین آن‌ها وجود ندارد. این یک واقعیت است که ارتباط بین دوطرف واقعن وجود دارد، اما تا حدودی که من می‌دانم، هدف اصلی آن‌ها جلوگیری از ادغام گروه طالبان با داعش است. ارتباط با طالبان تعجب‌آور نیست، چرا که تمام بازیگران از جمله چین و ایالات متحده با آن‌ها روابط دارند. به خاطر اینکه تقویت موقعیت آن‌ها در افغانستان  بدون روابط مناسب با طالبان غیر ممکن است.

 از اظهارات کابلوف و سایر دیپلمات‌ها، شخصن به این نتیجه رسیدم که مسکو آماده حمایت سیاسی از طالبان و حذف آن‌ها از فهرست تحریم‌ها در ازای عدم روابط با گروه‌های تروریستیی است که باعث تهدید کشورهای مستقل مشترک‌المنافع می‌باشند، اما گزارش‌هایی مبنی بر ارایه تسلیحات و ترمیم تجهیزهای نظامی آن‌ها، به احتمال زیاد قسمتی از اطلاعات نظامی می‌شود. واقعیت این است که دیپلمات‌های روسیه اغلب در اظهارات خود دچار اشتباه‌هایی می‌شوند و افکار عمومی افغانستان را در نظر نمی‌گیرند. البته چنین اشتباه‌هایی به نفع رقبای روسیه است.

لیونید عیسی یف؛ کارشناس مسایل جهان عرب و سرمعلم دیپارتمنت علوم سیاسی پوهنتون ملی تحقیقات عالی اقتصاد می‌گوید، مسکو عملن دیگر طالبان را به عنوان تروریست نمی‌بیند و تماس‌های غیر رسمی آن‌ها با طالبان از حمایت دولت افغانستان، ایالات متحده، چین و روسیه برخودار است.

تا جایی که امکان قضاوت وجود دارد، مسکو بر این باور است که طالبان، نیروی داخلی افغانستان است و حق مشارکت در عرصه سیاسی کشور را دارد. این امکان اجازه می‌دهد که طالبان تحت شرایط خاصی، بخشی جدایی‌ناپذیر از رژیم سیاسی کشور باشد.

در حقیقت فعلن خود طالبان تمایلی به آن ندارند، اگر آن‌ها تمایلی برای مشارکت در رژیم سیاسی داشته باشند، روسیه هیچ بحثی نخواهد داشت.

علاقمندی روسیه به افغانستان بسیار محدود است. نخست، هنوز انعکاس قوی جنگ افغانستان در روسیه هویداست.

کارشناسانی که به طور مداوم حوادث سوریه را تحلیل و تجزیه می‌کنند، می‌گویند که سوریه افغانستان دوم نیست و دلایل زیادی برای پشتیبانی از این موضع وجود دارد. دوم، مسکو به خوبی آگاه است که حضور در افغانستان نیاز به هزینه گزافی برای توسعه اقتصادی و زیرساخت‌های محلی دارد. به طور کلی، آنچه در حال حاضر ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو ناتو درگیر آن هستند.

چرا رییس‌جمهور محمداشرف غنی در سال 2016 دو بار از ناتو خواست تا  نیروهای نظامی‌اش را از کشور خارج نکند؟ به‌خاطر اینکه حضور نیروهای ایتلاف در افغانستان، تضمینی برای تامین مالی و سرمایه‌گذاری غرب و تاثیر آن بر اقتصاد کشور می‌باشد. کشورهای غربی نه تنها در عرصه ارایه تسلیحات، بل در دیگر زمینه‌ها مانند، پولیس ترافیک، نصب و قراردادن علایم ترافیکی در راه‌ها و جاده‌ها، ساخت جاده‌ها و میادین هوایی و غیره حمایت مالی می‌کنند. بنابراین، اگر روسیه می‌خواهد با هر نقشی در افغانستان حضور یابد، ما با یک شرط از دیدن آن‌ها خوشحال می‌شویم و آن پرداخت هزینه می‌باشد.

البته مسکو خواهان این است که افغانستان سیاست متعادل‌تری دنبال کند و قدرت و نفوذی در این خصوص داشته باشد، اما در حال حاضر دست‌یابی بدان دشوار است.

بلی، نباید گفت که افغانستان برای ما همانند دوره اتحاد جماهیر شوروی بسیار با اهمیت است؛ چرا که در حال حاضر این کشور هم‌سرحد روسیه نیست و ما بیشترعلاقمند فضای پس از شوروی می‌باشیم.

با این حال، مسکو به خوبی درک می‌کند، درجه نفوذ در رهبری سیاسی شرایطی دارد. بالاتر از همه، توانایی پرداخت صورت‌حساب که در این رابطه این کشور ضعیف و قادر به رقابت نیست.

در حال حاضر نفوذ چین، تاجیکستان، قرغزستان و قزاقستان در افغانستان در حال گسترش است که این مساله بسیار مهم می‌باشد. در این رابطه، موضوع افغانستان کمی به حاشیه می‌رود. در این حالت روسیه تلاش می‌کند زمینه مذاکرات طرف‌های افغانی را تنظیم کند.

مشکل دیگر این است که افغانستان مانند تاجیکستان و دیگر کشورهای منطقه در موقعیتی قرار دارد که نمی‌تواند سیاست را با تمرکز بر روی یک فرد دنبال کند. دنبال کردن سیاست و تنها تمرکز بر روی یک فرد غیر ممکن است. با این حال، حداکثر آنچه امروز می‌توانیم در افغانستان به‌دست آوریم، علاقمندی نیروهای محلی است و از آن‌ها به عنوان یک «وحشت» برای امریکایی‌ها می‌توان استفاده کرد. در نتیجه افغان‌ها می‌توانند پول بیشتری از امریکا درخواست نمایند.

یاد‌آوری‌ها:

– گروه طالبان به تاریخ 14 فبروری سال 2003 توسط محکمه عالی فدراسیون روسیه به عنوان یک سازمان تروریستی و ممنوعه در روسیه شناخته شد.

– «دولت اسلامی» طبق تصمیم محکمه عالی فدراسیون روسیه در تاریخ 29 دسمبر سال 2014 به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی و فعالیت آن در روسیه ممنوع اعلام شد.

نویسنده: انتون مارداسوف

منبع: Die Welt

مترجم: آصف نادری

https://svpressa.ru/war21/article/166931/

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا