تحلیل

طالبان در آستانۀ یک انشعاب جدی

خبرهای غیر موثق حاکی از این است که ملایعقوب فرزند ملاعمر، اولین امیر گروه طالبان و سرپرست‌وزیر وزارت دفاع طالبان، تا کنون چندین مورد هدف سوقصد قرار گرفته ولی جان سالم به در برده است.
بر اساس تازه‌ترین اطلاعات غیر رسمی، در دو هفته گذشته ملایعقوب برای دومین بار هدف سوقصد حمله انتحاری قرار گرفته است. گفته می‌شود که هدف حمله انتحاری در روز بزرگداشت از سالروز کشته‌شدن ملامنصور در کابل ملایعقوب بوده است. ویدیویی دیگری امروز در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود که نشان می‌دهد، جمعیت مزدحم که اطراف ملایعقوب را حلقه زده‌اند، او را از یک فضای باز به داخل موترش می‌رسانند. براساس این ویدیو ادعا می‌شود که لحظات پیشتر از آن ملایعقوب هدف یک حمله انتحاری قرار گرفته بود. هرچند در ویدیو او سالم به نظر می‌رسد ولی گفته می‌شود که چندتن از نگهبانان و کسانی که در نزدیک وی قرار داشتند کشته شده‌اند.
اما کلیپ ویدیویی دیگری که ساعاتی بعدتر از قول حلیم فدایی والی سابق ولایت میدان وردک در فضای مجازی منتشر شده، نشان می‌دهد که شمار زیادی افراد در یک مسجد کشته و زخمی شده‌اند. ادعا شده که این افراد در حمله و سوقصد به جان ملایعقوب کشته و زخمی شده‌اند که اکثرا نگهبانان وی بوده‌اند.
گفته شده که این حمله در ولایت ننگرهار زمانی صورت گرفته است که ملایعقوب برای بازدید از پوسته‌های سرحدی به آن ولایت سفر کرده بود.
طالبان اما این سوقصد به جان ملا یعقوب را رد کرده است.
آگاهان بر این باورند که این حملات برای از میان برداشتن فرزند ملاعمر توسط شبکه حقانی سازمان داده شده بود.
اگر این امر واقعیت داشته باشد، معلوم می‌شود که انشعاب و مخالفت‌ها میان طالبان به‌صورت جدی در حال افزایش است و گمان می‌رود واکنش‌های تند جناح قندهاری‌ها در روزهای بعد را در پی داشته باشد.
علاوه بر این، در مراسم بزرگداشت از کشته‌شدن ملامنصور از شبکه حقانی کسی حضور نداشت. تحلیل‌گران معتقدند که مخاطب اظهارات تند و منتقدانه شیرمحمد عباس استانکزی نیز شبکه حقانی بوده است.
مضاف بر این هم اکنون در جنگ‌های ولایت پنجشیر، ولسوالی‌های اندراب، خوست و فرنگ ولایت بغلان، مناطق از تخار و بدخشان از نیروهای شبکه حقانی کسی حضور ندارد و شبکه حقانی عملا از سهم گرفتن در این جنگ‌ها شانه خالی کرده است.
هرچند تسخیر پنجشیر در خزان سال گذشته، پس از آنکه طالبان جنوبی متحمل تلفات انسانی شدند، توسط دوهزار انتحاری از شبکه حقانی، با تلفات 1800 انتحاری و اسارت دوصد تن دیگر از آن انتحاریان انجام شده بود.
شهر کابل و چند شهر بزرگ دیگر نیز توسط اشرف غنی و محب به شبکه حقانی سپرده شده بودند. در نخستین نشست‌های طالبان در خزان سال پار نیز میان طالبان جنوبی و مشرقی تنش‌های لفظی و حتا برخوردهای مختصر مسلحانه اتفاق افتاده بود. حتما به خاطر دارید که در اوایل سقوط کابل به‌دست طالبان شبی فیرهای شادیانه از کابل آغاز شد و تا ولایات هم رسید. در آن زمان پنجشیر هنوز در دست نیروهای مقاومت علیه طالبان بود.
این شادیانه‌ها پس از آن در کابل و ولایت آغاز شد که سران طالبان در پی یک درگیری در ارگ ریاست جمهوری برای پوشانیدن قضیه مجبور شدند به سربازان خود دروغ بگویند که فیرها به خاطر تسخیر پنجشیر بوده است. و این شایعه سبب شد که در چندین ولایت سربازان طالبان دست به فیرهای شادیانه بزنند.
دعوا بر سر چیست؟
ریشه اصلی مخالفت میان دو جناج طالبان هنوز معلوم نیست، ولی آنچه در ظاهر تلقی می‌شود این است که دعوای اصلی بر سر کرسی ریاست‌الوزرا یا کرسی نخست‌وزیری و کرسی‌های کلیدی میان شبکه حقانی و طرفداران ملابرادر است.
شبکه حقانی که خود اعتراف کرده است، در بیست سال گذشته بیش از ده‌هزار مورد حمله انتحاری انجام داده و بار اصلی جنگ بر دوش این شبکه بوده، بنابراین کرسی ریاست‌الوزرا و چند کرسی کلیدی دیگر حق این شبکه است. اما جناح برادر که در واقع طرف اصلی توافق دوحه با امریکایی‌هاست، سپردن کرسی‌های کلیدی از جمله کرسی نخست‌وزیری به شبکه حقانی را خطری برای این توافق دانسته و حتا خطری برای بقای طالبان می‌داند.
آگاهان بر این باورند که حملات داعش و برخی سازمان‌های تروریستی پس از تسلط طالبان بر افغانستان در سایه و حمایت شبکه حقانی انجام می‌شوند. شبکه حقانی که کرسی وزارت داخله و چندین کرسی دیگر را به زور تصاحب کرده است، اکنون مورد سوظن جدی جناح ملابرادر قرار دارد.
طالبان و شبکه حقانی در اکثر موارد دچار اختلافات شدید هستند، ولی برای اینکه افشا شدن این محالفت‌ها سبب افزایش حرکت‌های مقاومت علیه طالبان در نقاط مختلف کشور نگردند، سران طالبان تلاش دارند این مخالفت‌ها را پرده‌داری کنند.
برخی از برنامه‌ها که سبب اصطکاک بیشتر در هم‌آهنگی طالبان با شرایط جهانی شده است نیز توسط شبکه حقانی اعمال می‌شود. یکی از این موارد افزایش محدودیت برای زنان است.
خطر کودتا وجود دارد؟
انشعاب در میان گروه طالبان که حرف غیر قابل انکار است و بگروند و گرایش‌های سیاسی جناح طالبان جنوبی و شبکه حقانی برای همه هویداست، حتا اگر طالبان برای یک دور موقت بتوانند به توافق برسند، این دو جناح دارای دیدگاه‌های متفاوت و حتا برنامه‌های سیاسی متفاوت از هم باقی خواهند ماند. این تفاوت دیدگاه و برنامه سیاسی از این جهت است که شبکه حقانی توسط آی‌اس‌آی و پنجابی‌ها که علمدار اصلی قدرت در پاکستان‌اند، حمایت می‌شود. حتا گفته می‌شود که شبکه حقانی به صورت سری از حمایت سی‌آی‌ای در هم‌آهنگی با آی‌اس‌آی نیز برخوردار است. در حالی‌که جناح ملابرادر صرف در حد رویه‌های دیپلوماتیک از حمایت پاکستان و امریکا برخورد دار است و در میان پشتون‌های کویته و پشاور طرفدارانی دارد. جناح ملابرادر تا حدودی به برنامه‌های سیاسی مستقلانه متکی است در حالی‌که شبکه حقانی به صورت محض در پی تطبیق برنامه‌های سیاسی و نظامی آی‌اس‌آی و پنجابیان در افغانستان است. با این وصف مخالفت سیاسی میان دو گروه اصل بدون انکار است.
اما این تفاوت دیدگاهی زمانی خطرناک می‌نماید که سبب برخوردهای مسلحانه شده و یکی برای حذف دیگری از قدرت دسیسه بچینند. ظاهرا شبکه حقانی از هم اکنون دست به اقداماتی زده و اختیار کرسی‌های فعلی را مرهون تلاش‌های مسلحانه و نیروی مخرب نظامی می‌داند که در اختیار دارد. در صورتی‌که این اختلاف‌ها فروکش نکند در ماه‌های آینده آشکارتر خواهد شد. و اگر شبکه حقانی موفق به از میان برداشتن پسر ملاعمر شود، جناح قندهاری‌ها عملا دچار ضعف غیر قابل جبران خواهد شد. فرزند ملاعمر که از جایگاه محکمی در میان قبایل درانی برخوردار است و توان گسترده بسیج قبیله‌یی را دارد، سد محکمی برای کنترول شبکه حقانی به حساب می‌آید. در عین زمان با توجه به اینکه او هنوز جوان است و توان اداره و مدیریت جنگ و حضور در میدان‌های نبرد را دارد، نیز از نکات برجسته شخصیت او به حساب می‌آید. ولی اگر شبکه حقانی موفق شود که ملا یعقوب را از میان بردارد، نه تنها درانی‌ها در زعامت قدرت دچار دردسر جدی خواهند شد که به صورت قطعی و جدی جنگ داخلی کلید خواهد خورد. این جنگ نه تنها از طرف نیروهای مقاومت علیه طالبان شدت خواهد گرفت که در میان قبایل درانی و غلزایی نیز برای کسب قدرت به تبع از ننگ‌های قبیله‌‌ای رایج در میان پشتون‌ها به صورت گسترده آغاز خواهد شد.
تاریخ سیاسی افغانستان گواه است که از 1747 به بعد اکثر جنگ‌ها در افغانستان خاندانی و میان قبایل پشتون بر سر کسب کرسی زعامت بوده است. کینه میان درانی غلزایی سابقه تاریخی دارد. اشرف غنی نیز ناشی از همین کینه، کابل را به شکل نظامی به شبکه حقانی سپرد.
نتیجه این کودتا چه خواهد بود؟
اگر چنین سناریویی قابلیت تطبیق پیدا کند، طالبان ممکن اندکی از خود مقاومت به خرج دهند، ولی پایان غمبار حاکمیت‌شان را شاهد خواهند بود. از طرف دیگر جنگ‌ها در نقاط مختلف کشور شعله‌ور خواهند شد و کشور مثل دهه هفتاد در یک جنگ تمام‌عیار داخلی فرو خواهد رفت.
در عین زمان گروه‌های تروریستی مثل داعش خراسان، القاعده، جنبش‌های تندرو آسیای میانه و حتا جنبش ترکستان شرقی نیز به صورت گسترده قدرت خواهند گرفت و هزینه اصلی را مردم خواهند پرداخت.
سهیل غوری

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا