تحلیل

فتوای مرگ از زیر چتر صلح

گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی پس از حدود یک‌سال اقامت در کابل، اخیرن دو مصاحبه تلویزیونی با شبکه‌های تلویزیونی طلوع و آریانا داشته است. آقای حکمتیار ضمن تاختن بر حکومت وحدت ملی در هر دو مصاحبه‌اش، این بار در مصاحبه با آریانا گفته است: «شما می‌گویید انتحاری، ولی ما می‌گوییم استشهادی؛ حملات انتحاری حملاتی است که کسی از زندگی خود بیزار آمده و خودکشی می‌کند. انتحاری یعنی خودکشی، حملات استشهادی یعنی حملاتی که کشته‌شدن، در این حملات صددرصد یقینی است بر اساس اهداف مقدس. قطعن ما از آن حمایت می‌کنیم.»

حکمتیار ضمن این‌که تلفات ملکی در حملات انتحاری را محکوم کرده، حملات انتحاری به قول خودش استشهادی را مقدس خوانده از آن اعلام حمایت کرده است.

این درحالی‌ است که آقای حکمتیار بر اساس جنایات جنگی که در جنگ‌های داخلی دهه هفتاد مرتکب شده، جزو متهمان اصلی تلفات انسانی و ویرانی شهر کابل است.

او از سال 1381 تا سال 1395 به‌طور مستقیم در مقابل دولت مردمی افغانستان و مورد حمایت سازمان ملل می‌جنگید. در سال‌های پسین، چندین حمله انتحاری با تلفات ملکی زیاد نیز از آدرس حزب اسلامی به رهبری آقای حکمتیار صورت گرفته است.

حمله به شاه‌شهید و حمله به فروشگاه فاینست با تلفات ملکی زیاد، توسط حزب اسلامی شاخه حکمتیار انجام شد که در حمله به فروشگاه فاینست شش عضو خانواده حمیده برمکی کشته شدند و هنوز کسی در این خصوص پاسخی نگفته است.

پیوستن حکمتیار به روند صلح در سال 1395 پیش‌شرط‌هایی داشت که از هر دو طرف (حکومت و حزب اسلامی) می‌باید اجرایی بشود. مصونیت از روند قضایی، آزادی زندانیان مجرمان جنگی حزب اسلامی، حفظ امنیت اعضای حزب اسلامی و دادن برخی از امتیازهای مالی به حزب اسلامی از جمله شرایط حزب اسلامی بودند که تا کنون به همه آنان با توجه به زمان سپری‌شده از جانب دولت افغانستان عملی شده است.

آقای حکمتیار با تمام اعضای ارشد حزب اسلامی هم‌اکنون در کابل با امنیت کامل به سر می‌برند. این حزب امتیازهای گزاف مالی را ماهانه از حکومت دریافت می‌کند و اخیرن هفتادوپنج تن از اعضای حزب اسلامی که اتهام‌های جنایت جنگی و ضد امنیت ملی را داشتند طی یک پروسه بدون قیدوشرط از سوی حکومت رها شدند. در حالی‌که رهایی زندانیان که اتهام‌های جنایات جنگی را دارند از صلاحیت حکومت نیست، بل در آن مورد باید مردم و دادگاه افغانستان و سرانجام دادگاه‌های بین‌المللی جرایم جنگی تصمیم می‌گرفتند. قابل یادآوری است که دادگاه بین‌المللی جزایی قرار است بعد از این به شکل جدی و ویژه روی جنایات جنگی در افغانستان هم کار کند.

به‌ هر روی، حکومت بدون در نظرداشت حق مردم افغانستان و قواعد بین‌المللی و ملی جرایم جنگی، بیش از هفتاد تن متهمان جنایت جنگی حزب اسلامی را رها کرد.

از آن طرف هم حکمتیار پذیرفته بود که قانون اساسی را می‌پذیرد، بر ضد حکومت هیچ فعالیت سیاسی و نظامی انجام نمی‌دهد و دست از هرگونه حملات نظامی در برابر مردم برمی‌دارد و شاخه‌های نظامی حزبش را نیز لغو می‌کند، اما تا کنون حکمتیار به کدام یک از این توافق‌ها جامه عمل پوشانیده؟ معلوم نیست. این را نیز باید حکومت به مردم پاسخ بگوید.

ولی سوال اصلی این است که هدف از مقدس بودن حملات استشهادی آقای حکمتیار چیست؟ آیا منظور وی حملات انتحاری در برابر نیروی دفاعی و امنیتی ماست؟ آیا منظورش حملات در برابر مردم ملکی است، یا نیروهای خارجی که در قالب مستشار و آموزگار نیروی دفاعی افغانستان کار می‌کنند و گه‌گاهی در حملات نیروی دفاعی کشور بر ضد تروریستان سهم می‌گیرند؟

این‌که نظام سیاسی ما به لحاظ اعتقادی یک نظام سیاسی-اسلامی است و نیروی دفاعی تحت رهبری این نظام نیز صددرصد مسلمان، جای هیچ شک و شبهه‌یی وجود ندارد. این اصل در ماده‌های اول و دوم قانون اساسی کشور واضح است.

حالا آقای حکمتیار بر پایه چه منطقی می‌آید حملات انتحاری را صبغۀ دینی می‌دهد؟ در 16سال گذشته هزاران تن از فرزندان جوان این سرزمین در قالب نیروی دفاعی کشور بر اثر حملات انتحاری به قتل رسیده و هزاران فرد ملکی نیز در اثر همین حملات به اصطلاح استشهادی آقای حکمتیار جان خود را از دست داده‌اند. دور نمی‌رویم در همین یک‌ماه اخیر در حدود 150نفر که اکثر ملکی بودند در اثر حملات انتحاری جان باختند.

درواقع حملات انتحاری، دولت و ملت را به ستوه آورده و قربانیان بی‌شماری را به این ملت تحمیل کرده است. آقای حکمتیار وقتی تلفات ملکی را محکوم می‌کند، با چه منطقی حملات انتحاری را مقدس می‌خواند؟

منظور آقای حکمتیار حمله به غیر از نیروی دفاعی کشور چه کسی دیگری بوده می‌تواند؟ یا منظور وی امدادرسانان خارجی است؟ در حالی‌که دست حملات انتحاری به نیروی خارجی در کشور که نمی‌رسد.

وقتی صلح را زیر چتر این حکومت پذیرفته، چگونه می‌تواند تلویحی بگوید که حملات انتحاری علیه نیروی دفاعی کشور امر مقدس است؟ چون از استدلال آقای حکمتیار معلوم است که غیر از نیروی دفاعی کشور کسی دیگری در میان نیست.

از نظر آقای حکمتیار نیروی دفاعی کشور حکم کافر حربی را دارند که حملة استشهادی علیه آنان یک امر مقدس و روا باشد؟

در این میان بیش از این‌که آقای حکمتیار پاسخ‌گو باشد، حکومتی پاسخگوست که با وی معامله صلح کرده و یک متهم به جنایت جنگی را آورده در قلب مردم جای داده، به او امتیاز می‌دهد و امنیت او را تامین می‌کند.

آیا از جان انسان و امنیت روانی مردم چیز مقدس‌تر دیگری وجود دارد که وی فتوای مرگ را مقدس می‌داند؟

امید می‌رود مسوولان درجه اول کشور در برابر حرف‌های آقای حکمتیار و فتواهای مرگی را که او به گونه‌یی حمایت می‌کند، بی‌اعتنا نباشند و دست‌کم‌ جلو تبلیغات و پیام‌های مرگ‌آور را بگیرند.

نویسنده: دکتور معروف

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا