چرا ترمپ نمیتواند افغانستان را محو کند؟
*عبدالهادی احمدی
ادعای دونالد ترمپ مبنی بر اینکه افغانستان را میتواند از نقشۀ زمین محو کند، ولی نمیخواهد دهمیلیون انسان کشته شود را میتوان یک مانور سیاسی بر روی یک کشور وابسته و ضعیف برای شاخ و شانه کشیدن بینالمللی دانست.
صرف نظر از اینکه افغانستان در کدام حد از ثبات سیاسی و اقتصادی است و یا چه اندازه ظرفیت برای واکنش جدی در مقابل این ادعاها دارد باید خاطرنشان ساخت که این شعارهای سیاسی نه میتواند تهدید حساب شود و نه هم عملی است. دلایل قانونی و عرفییی است که ادعای ترمپ را میانتهی نشان میدهد.
اولین دلیل محدودیتهای قانونی است که در سیستم و نظام سیاسی و دولتداری امریکا وجود دارد. دستگاههای اجرایی و قانونی در ساختار نظام سیاسی امریکا طوری طراحی شده که حفظ توازن قدرت توسط سیستم چک و بیلانس تضمین شده است.
به این ترتیب کنگره صلاحیت زیادی از جمله رد و تایید دستور رییسجمهور را دارد؛ بهخصوص برای اعمال فشار از طریق نظامی٬ سیاسی و اقتصادی در معادلات بینالمللی٬ تایید و رای اعتماد کنگره حتمی است.
بنابراین رییسجمهور ترمپ صلاحیت اجرایی جنگ و آن هم محو یک کشور مستقل در نظام بینالمللی را ندارد و کنگره نه تنها به فکر غور و مشورت روی این موضوع نخواهد بود؛ بل آن را یکی دیگر از اشتباههای سیاسی ترمپ قلمداد خواهد کرد.
به همین صورت تیم ترمپ دست به کار میشوند تا فول سیاسی این تاجر خوشمشرب را ترمیم کنند. همانطور که بعد از اظهارات ترمپ٬ آقای خلیلزاد در صفحه توییتر خود نوشت که امریکا عقیده دارد هیچ راه حل معقول نظامی برای پایان جنگ در افغانستان وجود ندارد.
به دلیل اظهارات و اقدامهای غیر انسانی اخیر ترمپ در مورد مسلمانان و مهاجران بهخصوص تطبیق سیاست جداسازی اطفال از مادرانشان در قرنطینههای مرزی بین امریکا و مکزیک، موج عظیمی از نفرت علیه ترمپ در جامعه امریکا بهوجود آمده است.
ترمپ نه تنها هواداران خود را از دست داده، بل روزبهروز با بحران مشروعیت روبهرو میشود تا جایی که هواداران حزبی ترمپ در دفاع از او به دو دسته تقسیم شدهاند.
دینا سملتز٬ همکار ارشد مجله فارین پالیسی در یک تحقیق انجامشده از جمهوریخواهان ترمپ، دریافته است جمهوریخواهانی که طرفدار متعهد به ترمپ هستند ۵۵درصد را تشکیل میدهند، در حالی که ۴۴درصد از جمهوریخواهان در حقیقت یا مدافع برنامههای ترمپ نیستند و یا اینکه علاقه جدی به حمایت ترمپ نشان نمیدهند.
دینا در تحقیق خویش به نکات جالبی در مورد موقف جمهوریخواهان در رابطه به طرح موافقت هستهیی ایران و جنگ تجارتی با چین اشاره کرده است.۵۳درصد از جمهوریخواهان برخلاف نظر ترمپ موافق ازسرگیری طرح موافقتنامه هستهیی با ایران هستند، در حالیکه ۴۶درصد موافق برنامههای ترمپ در مورد طرح بیرونرفت از موافقت را دارند.
در مورد جنگ تجارتی با چین ۵۶درصد درصد از جمهوریخواهان بیطرف نگران شروع جنگ تجاری با چین هستند، در حالیکه قسمت اعظم ۷۶درصد از جمهوریخواهان مخالف ترمپ، کاملا مخالف این طرح هستند.
دموکراتها و جمهوریخواهانی که با برنامههای ترمپ همفکر نیستند، میتوانند سدی محکم در مقابل تصامیم ترمپ باشند. شواهد فوق، میزان عدم محبوبیت ترمپ را نهتنها در بین دموکراتها؛ بل در بین همحزبیهای ترمپ نیز نشان میدهد.
دلیل دوم٬ ترس از تبدیل افغانستان به دشمن دیرینه و ابزار رقبای منطقهیی علیه منافع امریکاست. تجربههای تاریخی نشان میدهد که از دید آشوبگران و گروههای تروریستی، افغانستان بنا به دلایل زیادی٬ محیط مستعد برای تهدیدهای منطقهیی و فرامنطقهیی بهشمار میرود.
با توجه به تنشهای منطقهیی که امریکا با روسیه٬ ایران٬ ترکیه٬ سوریه٬ کوریای شمالی و تا قسمتی چین ایجاد کرده، بعید است که دولت امریکا در شرایط فعلی توان پرورش دشمن دیگری داشته باشد؛ زیرا اداره استخباراتی امریکا به این امر واقف است که افغانستان به راحتی قابلیت تبدیل شدن به یک بحران و نقطه تهدید علیه منافع امریکا را از سوی رقبای یادشده دارد.
از طرفی٬ دولت امریکا خود را در بازسازی نهادهای حقوقی٬ امنیتی و اجتماعی افغانستان پیش رو سهیم دانسته و حقوق زنان٬ آزادیهای اجتماعی و آزادی بیان را از جمله دستاوردهای خود میداند.
حالا پرسش مطرح این است که چه عواملی باعث شده ترمپ در حضور عمران خان چنین ادعایی کند. کمپاین انتخاباتی٬ نوازش پاکستان و ایجاد رعب سیاسی میتواند ریشه در اظهارات او داشته باشد.
هرچند ختم جنگ افغانستان جزء وعدههای رسمی ترمپ در کارزارهای انتخاباتی نبوده٬ ولی بارها در شعارهای خود از جنگ 18ساله افغانستان بهعنوان کارنامه ناکام دولتهای قبلی یاد کرده و حتا وعده خروج سربازان امریکایی را هم یکباره اعلام کرده بود که با تغییر خطمشی سیاسی در داخل امریکا روبهرو شد. او یک شکستخورده سیاسی به حساب میآمد٬ همانطور که در کمپاین انتخاباتی خود وعده کرده بود دیوار مرزی بین دولتهای امریکا و مکزیک را با هزینۀ مکزیک میسازد که در این زمینه با مقاومت و ایستادگی دولت مکزیک قادر نشد دیواری را که قول داده بود (منظور حصارهای فلزی نیست که تا قسمتی کشیده شده است) بسازد و هزینۀ آن را هم از مکزیک گرفته نتوانست.
در مورد افغانستان٬ سفر عمران خان فرصتی شد تا جدیت کاذب خود را در رابطه به جنگ افغانستان به رخ بکشد.
نوازش پاکستان میتواند مهمترین عامل در ارایۀ اظهارات غیر مسوولانه وی باشد. سال ۲۰۱۸ اداره ترمپ کمک ۳۰۰ میلیون دالری پاکستان را به دلیل بیکفایتی دولت پاکستان در مبارزه با تروریزم قطع کرد.
قطع این کمک از یکطرف تنبیه پاکستان از سوی اداره ترمپ بود و از طرف دیگر تهدید جدی برای منافع امریکا٬ زیرا احتمال اینکه پاکستان در دایرۀ رقبای تجاری و سیاسی امریکا بهخصوص چین داخل شود زیاد بود.
امریکا در جستجوی فرصتی جهت ترمیم روابط بود. ناگفته نماند که دیپلماسی بهجا و دقیق پاکستان نیز در نرمسازی روابط موثر بود.
بهکارگیری سیاست نرمش و کرنش پاکستان از یکطرف و تقویت این بحث که صلح افغانستان از طریق پاکستان امکانپذیر است٬ زمینه را مهیا ساخت که امریکا گزینش پاکستان را بهعنوان همتای مورد اعتماد در منطقه آسیای جنوبی و آسیای مرکزی در لیست خود بگیرد.
برای حفظ دوست قدرتمند هستهیی در آسیای جنوبی در کنار رقبای استراتژیک خود مانند چین و ایران٬ از نظر ترمپ ارزش این را دارد که برای اعتبار از دسترفتۀ پاکستان٬ افغانستان ضعیف و وابسته را برای دلخوشی پاکستان بهنوعی تهدید کند و یا کوچک بشمارد.
پینوشت:
*عبدالهادی احمدی، لیسانس اقتصاد است و در حال حاضر هم دانشجوی سال آخر علوم سیاسی دانشگاه بریتیش کلمبیا-کانادا. وی فعال سیاسی است و فعلا عضویت حزب لیبرال کانادا را دارد.