چه سرّی هست در چشمان سبزش؟
دیدارهای جان بس، سفیر ایالاتمتحده امریکا در کابل با داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجراییه حکومت وحدت ملی و رهبر تکت انتخاباتی ثبات و همگرایی، دستکم در شش ماه اخیر خیلی بیشتر از دیدارهای دو دلداده عاطفی بوده است که به زحمت در منظومه تعاملات سیاسی و دیپلماتیک قابل تأویل و تفسیر است.
البته شکی نیست که اوضاع جاری در کشور ما به شدت بحرانی است و ایالات متحده امریکا به عنوان شریک قدرتمند استراتژیک افغانستان جایگاه و پایگاه مهمتر از هر کشور دیگر در این بحران دارد و سفیر ایالات متحده امریکا در کابل به عنوان هماهنگکننده درجه اول مناسبات دیپلماتیک آن کشور، ملزم به انجام آن است.
سؤال و ابهاماتی که اما دیدارهای کثیرالاتفاق جان بس با رییس اجراییه برمیانگیزد این است که وی از رییس اجراییه کشور چه میخواهد و آقای عبدالله بهعنوان رهبر یک تکت پیشتاز انتخاباتی از چه امکانات و توانمندیهای بالفعل و بالقوه برخوردار است که میتواند آن را در راستای تأمین منافع امریکا در افغانستان به مصرف برساند؟
در مورد آقای جان بس، گمان غالب بر این است که دیپلماتی ورزیده و کارکشته است و آنچه را ثواب میبیند به درستی انجام میدهد. در این سوی خط ملاقات اما با میزان هوشمندی دیپلماتیک و خردورزی سیاسی آقای عبدالله نیز آشنا هستیم که تا حالا نشانههای درشتی از این دو صفت در کارنامههای سیاسی وی درج نشده است و ذهن جمعی مردم نیز موردی را به خاطر نسپرده که بیانگر این دو ویژگی باشد.
آنچه را مردم با کمک رسانهها به چشم میبینند و حلقات سیاسی و دوستان نزدیک رییس اجراییه به خاطر دارند، شوقوذوق بیسرانجام پوپولیستی آقای عبدالله است که اغلب با تعهد و خردورزی سیاسی او اشتباه گرفته میشود.
تأمل بیطرفانه در کارنامههای سیاسی وی، به خوبی نشان میدهد که سیاستورزیهای او، قرین موفقیت نبوده و مهمتر از همه آنچه را وی بهعنوان سیاستمدار پرنفوذ این کشور تا حالا انجام داده، چیزی از پریشانی و درد سر مردم نکاسته است.
حلقاتی که با داکتر عبدالله نزدیکاند و بهخصوص کسانی که در محفل انس جناب ره گشودهاند، میگویند که وی کمتر اهل مطالعه و اندیشهورزی است.
بنابراین اگر این دو ویژگی شخصیتی معیار قضاوت رفتار و هوشمندی سیاسی قرار گیرند، قدر مسلم این نتیجه برجسته میشود که وی دوست ندارد از فرازوفرود تاریخی بیاموزد و حوزه فهم و درک سیاسیاش از قضایای تاریخی و بازیهای به شدت پیچیده سیاسی در محدوده تجارب شخصی خلاصه میشود. شاید به همین دلیل او تا حالا سخن متفاوتی برای گفتن نداشته است.
همین ویژگی میتواند حل معمای دیدارهای غیرمعمول وی با جان بس باشد یا به عبارت دقیقتر، ملاقاتهای غیرمعمول سفیر امریکا با داکتر عبدالله در حوزه همین دو ویژگی شخصیتی قابل تأویل و تفسیر میشود.
در وضعیت موجود، ایالات متحده امریکا تعریفکننده و تعیینکننده مسیر و سرنوشت تحولات سیاسی در کشور ماست؛ از این رو آقای عبدالله شاید تصور میکرد که ملاقاتها و دیدارهای غیرمعمول با سفیر آن کشور در کابل، دستکم افکار عامه مردم، دوستان، هواداران و رقبای از دنیا بیخبر سیاسی او را متقاعد میکند که وی مورد توجه ایالات متحده امریکاست و از همین رو در تحولات پیش رو صاحب جایگاه و پایگاه خواهد بود.
نشانههای درشتی قابل رؤیت است که طرف مقابل این دیدارها و ملاقاتهای غیرمعمولی، مأموریت تعریفشدهیی انجام میدهد که دوستان، همکاران و هواداران وی تا هنوز از آن غافل ماندهاند.
در عقل سنجشگر سیاسی نمیگنجد که ایالات متحده امریکا، کسانی را در افغانستان شریک قدرت سازد که امکانات و تلاشهای پرهزینهیی برای دوری و به حاشیه راندن آنها از بدنه قدرت به مصرف رسانده است.
برای منافع ایالات متحده امریکا در افغانستان اگر انتخابات میان دکتور غنی و داکتر عبدالله باشد، دکتور غنی شانس بیشتر خواهد داشت، به دلیلی که زبان امریکاییها را خیلی بهتر از داکتر عبدالله میداند و سالهای متمادی در دانشگاههای امریکا تدریس کرده و همین گونه از ظرفیت لابیگری هم برخوردار است.
از این رو، تفسیر و تأویل مقرون به واقعیت از ملاقاتهای غیرمعمول جان بس با رییس اجراییه این است که آقای سفیر تلاش میورزید ظاهراً حسن نیت هرچه بیشتر ایالات متحده را نسبت به داکتر عبدالله و از طریق وی به دوستان، همکاران و هواداراناش ابراز کرده تا در نهایت شرایط تدریجی پذیرش اعلان نامنتظرۀ دکتور اشرف غنی به عنوان برنده انتخابات فراهم شود.
راه مدنیت/ سرمقاله