تحلیل

دردی به‌نام سوگواری انجام‌نشده

زهرا یزدان‌شناس، کارشناس ارشد حقوق بشر

زندگی آدمی با تولد آغاز و با مرگ پایان می‌پذیرد و این ساده‌ترین و درعین‌حال پیچیده‌ترین حقیقتی است که همگان از آن اطلاع دارند؛ در افغانستان این واقعیت عینی‌تر و ملموس‌تر است.

سال‌هاست که شمار صبح‌هایی که خورشید خونین‌رنگ طلوع می‌کند و شب‌هایی که صدای انفجار، سکوت شهر را می‌شکند از دست‌مان دررفته است؛ ولی هنوز زندگی جریان دارد، هنوز دانه‌های امید کاشته‌شده در قلب‌ و خاک وطن‌مان قد می‌کشد و بارور می‌شود.

اما «کرونا» قصه دیگری است؛ دردی عالم‌گیر که همه کشورها را زمین‌گیر کرده است، دردی که حتی به عادت‌ها و رفتارهای‌مان نیز ‌جهت و سمت‌وسو داده است. سال‌هاست که مادران در مرثیه عزیزانی که در جنگ، منازعه، بمب‌گذاری، حمله و ناامنی‌ها از بین ما پرمی‌کشند مویه می‌کنند؛ اما این‌بار از دست دادن‌ها رنگ غمناک‌تری به خود گرفته است.

از ترس آلوده نشدن بیشتر و از دست ندادن‌های بیشتر، خبری از مراسم سوگواری نیست؛ کسی برای سرسلامتی و تسلیت نمی‌آید و بازماندگان افسرده و غریبانه، ناباورانه بر رفتن عزیزان‌شان اشک می‌ریزند.

براساس فرهنگ و مذهب، مراسم آیینی مختلف در سوگواری‌ها شکل‌ گرفته است که در خود، مرهمی برای کمک به فرد سوگوار برای کنار آمدن با غم از دست دادن یک عزیز دارد. در این روزهای کرونازده، نگرانی از جان خویش و دیگران، زندگی همه ما را دستخوش استرس و هراس کرده است؛ ولی روزگار بر آن‌ها که عزیزی را در این دوره به‌علت کرونا یا غیر آن از دست‌ داده‌اند روی ناخوش‌تری را نمایان کرده است.

این روزها اگر نگاهی گذرا به صفحات شبکه‌های اجتماعی بیندازیم مواردی که حاوی دل‌نوشته یا اطلاع‌رسانی درگذشت عزیزی براثر کروناست زیاد به چشم می‌خورد. این نمای مجازی به‌روشنی مشخص می‌کند که در دل جامعه و زندگی مردم خسته افغانستان از مرگ‌های پیوسته ناشی از جنگ و ناامنی، کرونا هم یکه‌تازی می‌کند و بر این آلام این مردم می‌افزاید.

آنچه مسوولان و نهادهای مردمی درباره کرونا انجام می‌دهند بیشتر در زمینه پیشگیری و مداوای مریضان کرونایی است ولی به نظر می‌رسد باتوجه به آمار مرگ‌ومیرها نیاز است اقدامی اساسی و کارشناسی‌شده در زمینه سلامت روانی افرادی که عزیزی را در این دوره کرونایی از دست می‌دهند و فرصت عزاداری ندارند انجام شود. عدم‌توجه و انجام کاری دلسوزانه و موثر در این زمینه می‌تواند در زندگی فردی بازماندگان و در کالبد جامعه، زخمی ماندگار ایجاد کند. این اندوه اگر ابراز نشود و التیام نیابد از بین نخواهد رفت و اثرات مخرب خود را بعدها نمایان خواهد کرد.

سوگواری با هر آیین و مراسمی مواجهه فرد داغدار با این مساله، اغلب شامل مراحل انکار، خشم، حسرت، افسردگی و نهایتا با سپری شدن مراحل قبل، رسیدن به مرحله پذیرش است.

برای التیام یافتن درد از دست دادن، لازم است فرد سوگوار همه این مراحل را در زمان‌های معمول آن بگذراند؛ ناتمام ماندن هر یک از این مراحل می‌تواند اثرات جبران‌ناپذیری در زندگی فرد داشته باشد.

در روال معمول زندگی، برخورد افراد در مواجهه با درگذشت یکی از نزدیکان خود، انکار و نپذیرفتن آن است. این حالت اولین مرحله از سوگواری است که اغلب زمان کوتاهی دارد و به‌علت باور کلی به پدیده مرگ و شواهد موجود، فرد نهایتا از دست دادن یک عزیز را باور می‌کند. از جمله این شواهد، حاضر شدن بر جنازه بی‌جان متوفی، مراسم تدفین، تشییع و حضور دوستان و نزدیکان در این مراسم است.

پس از مرحله انکار، فرد وارد مرحله عصبانیت و خشم از خود، دیگران و حتی نظام هستی و سرنوشت می‌شود که به‌نوعی چانه‌زنی برای عدم‌پذیرش واقعیت است. وقتی از شدت عصبانیت فرد کم می‌شود، کم‌کم حسرت و شماتت برای کمبودها و مشکلات در زندگی متوفی و تقسیم تقصیرات آن، خود را نشان می‌دهد.

همین گفتگوهای درونی و گاه هم ابرازشده، فرد را به مرحله افسردگی هدایت می‌کند که اگر شخص درست و به‌موقع از این مرحله نگذرد ممکن است این افسردگی در فرد ماندگار و مزمن شود. در نهایت با گذر از این مرحله، فرد به مرحله پذیرش و کنار آمدن با واقعه وارد می‌شود و قدرت پیدا می‌کند تا ضمن قبول از دست دادن آن فرد، به زندگی عادی خویش بپردازد.

در شرایط بحران همه‌گیر، قرنطینه و فاصله‌گذاری، غیر از موارد مرتبط با کرونا، خانواده افرادی که به علل دیگر درگذشته‌اند نیز امکان عزاداری و گذران روال طبیعی سوگواری را نداشته‌اند.

از اصلی‌ترین نهادهایی که می‌تواند با تشکیل یک کارگروه خاص در این زمینه، اقدام ویژه و کارشناسی کند، کمیته تصمیم‌گیرنده درباره شرایط کرونا است. جمعی از متخصصان با همکاری و هم‌فکری می‌بایست اقدامی را به افراد، دولت، نهادها و فعالان اجتماعی توصیه کنند تا جامعه را از آفت این سوگ‌های التیام‌نیافته و ابرازنشده برهانند.

از جمله اقدام‌ مفید، مشخص کردن روز یا روزهایی است که به‌صورت ملی یا محلی برنامه‌های رسانه، مطبوعات و دیگر نهادهای تاثیرگذار به این مساله بپردازند و افراد داغدار همراهی جمعی را با سوگ‌شان حس کنند. از ظرفیت‌های شبکه‌های اجتماعی در راستای مثبت و موثری می‌توان برای این اقدام استفاده کرد.

گروه‌ها و کارگاه‌های تخصصی ایجاد کرد تا افراد سوگوار فعلا به‌صورت مجازی و در آینده به‌صورت فیزیکی بتوانند دورهم جمع شوند و از احساسات خود صحبت کنند و باتوجه به همدرد بودن، باعث تسلی‌خاطر یکدیگر شوند.

خانواده‌ها می‌توانند پس از گذر از مرحله بحرانی بیماری کرونا، وقتی‌که تجمعات آزاد و بی‌خطر اعلام شد با رعایت اصول مراقبت بهداشتی، سوگواری و مراسم عزاداری خود را مطابق آیین و فرهنگ خود به‌جا آورند.

با همکاری روان‌شناسان و روان‌پزشکان، شماره یا سایتی اختصاص داده شود که افراد بتوانند با آن‌ها تماس بگیرند و از مشکلات خود صحبت کنند و درصورتی‌که تشخیص داده شود که فرد به معالجه و درمان گسترده‌تری نیاز دارد مراکزی برای مراجعه و پذیرش رایگان این افراد از محل هزینه‌های مربوط به بحران کرونا در نظر گرفته شود.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا