منبع: نیویارک تایمز/ چارلی ساویج و کارول روزنبرگ/ مترجم: شریفه عرفانی
پس از دستگیری گروهی از مظنونان القاعده در سپتمبر ۲۰۰۲، “سیا” علی سوفان از ماموران باتجربۀ اف.بی.آی را برای کمک در جریان بازجوییها به افغانستان منتقل کرد، اما پس از شروع به کار ناگهان از مقامات “سیا” دستور رسید تا او را از دو تن از مهمترین بازداشتشدگان دور نگه دارند.
آقای سوفان بهدلیل مخالفت با رفتار توهینآمیز ماموران “سیا” در حین بازجویی از اولین زندانی گرانبهای این سازمان (ابوزبیده) برای خود دشمن تراشیده بود.
سرانجام بعد از ماجراهایی به او اجازه دادند دوباره از دو زندانی پرسوجو کند اما هنگامی که میخواست در خاطرات خود (۲۰۱۱) آنچه در آن جلسهها رخ میداد به اطلاع جهانیان برساند “سیا” بخشهای زیادی از کتاب وی را بنابر مراتب طبقهبندی (مناسب نبودن برای انتشارعمومی) سانسور کرد.
نه سال بعد، پس از ارایه دادخواست، سرانجام “سیا” تسلیم شد. دبلیو.دبلیو.نورتون ماه آینده کتاب را با عنوانی که به «خطوط پوشانده شده؛ چطور شکنجه، جنگ علیه ترور را پس از ۱۱سپتمبر از مسیر خود خارج کرد» تغییر یافته است، منتشر میکند.
بخشهای بازیابیشدۀ آن جزییات جدیدی را به تاریخ ایالاتمتحده در اوایل دورۀ پس از جنگ ۱۱سپتمبر علیه القاعده اضافه میکند.
آقای سوفان در مصاحبهیی گفت: «درس رهاییبخشی این است که اگر به اندازۀ کافی برای حقیقت بجنگید، در نهایت پیروز خواهید شد.» “سیا” از اظهارنظر خودداری کرد.
در این میان، برخی از مواردی که آقای سوفان قصد بررسی آن را داشت، علنی شد. از جمله خلاصهیی از یکی از تحقیقات مهم سنا در مورد شکنجههای “سیا”، اما کتاب او جزییات بیشتری دربارۀ اینکه بازجویان اف.بی.آی چگونه با مهارت بازداشتشدگان را به افشای اطلاعات وامیداشتند ـ به گفتۀ او با استفاده از تکتیکهای ایجاد رابطه- ارایه داده است و همچنین مروری دارد بر چگونگی شهادت آقای سوفان در “پروندۀ کمیسیون نظامی تاخیری” در خلیج گوانتانامو علیه پنج مرد متهم به دست داشتن در حملات ۱۱سپتمبر۲۰۰۱٫
رمزی بن الشیب، متهم پروندۀ ۱۱سپتمبر یکی از دو فرد بازداشتی بود که سرانجام به آقای سوفان اجازه داده شد در سپتمبر ۲۰۰۲ به مدت ۴۵دقیقه از او بازجویی کند.
پس از آن، زندانی را با شتاب به زندان “سایت سیاه” منتقل کردند، جایی که او در آن شکنجه شد و به همین دلیل اظهارات بعدی وی به عنوان مدرک پذیرفته نشد.
وکلای مدافع ممکن است با تاکید به وضعیت اقرارگیری از آقای بین الشیب هنگام توقیفش نزد “سیا” آنچه را وی به آقای سوفان گفته را نیز بیاعتبار کنند.
طبق گفتههای آقای سوفان، وی بدون تحمیل هیچ رفتار بدی و تنها با القای این باور به او که همهچیز را میداند و به نفعش است که همکاری کند، زندانی را ترغیب به صحبت کرد.
آقای سوفان نوشت: «او اطلاعات زیادی در مورد برنامهریزی برای ۱۱سپتمبر به من داد.» برای مثال تشریح تعاملات با خالد شیخ محمد؛ برنامهریز عملیات.
سوفان همچنین از ولید بن عطاش که از متهمان پروندۀ ۱۱سپتمبر (به همراه محمد و بن الشیب) است، بازجویی کرد.
بن عطاش، در آن زمان نوجوانی بود که در کتاب با نام مستعار از او یاد شده که با آقای بن الشیب اسیر شده بود و او را برهنه نزد آقای سوفان آورده بودند.
سوفان به او پتویی داد تا خودش را بپوشاند و سپس فاش کرد که او پیشتر از یکی از برادرانش در یمن بازجویی و امکان تماسی تلیفونی با مادرشان را برایش فراهم کرده بود. فرد دستگیرشده از حالت متکبرانه و خصمانه تغییر حالت داده و روی شانههای آقای سوفان هقهق گریه را سرداده بود.
وی نوشت: «او به طور کامل خودش را باخته بود و اطلاعات مشخصی در مورد عملیات القاعده در افغانستان به من داد. از جمله اینکه چه کسی مسوول کدام منطقه و در کجا مستقر بود.»
“سیا” پس از آنکه یک روزنامهنگار و مستندساز از آژانس شکایت کرد به آقای سوفان اجازه داد تا کتاب خود را بازنشر کند. سپس یک بررسی جدید انجام داد و تقریبا تمام مطالب را غیرقابل انتشار دانست.
دنیل جونز که تحقیق درخصوص میلیونها صفحه از پروندههای “سیا” را برای مطالعات “سنا” هدایت کرده است با دیدن نسخهیی بازیابیشده از خاطرات گفت این نسخه با سوابق معاصر آژانس مطابقت دارد.
آقای جونز گفت: «علی تا به امروز در نوشتهها و بحثهای خود پیرامون این موضوع همواره دقیقترین فرد بوده است. نسخۀ او از وقایع بیشترین شباهت را به مجموعه سوابق دولت ایالاتمتحده دارد.»
از مهمترین بخشهای بازیابیشدۀ کتاب، تعاملات این مامور با ابوزبیده است که به سختی زخمی شده بود. آقای سوفان به او کمک کرد تا زنده بماند و سپس وی را در اتاقی در شفاخانه وادار به صحبت کرد؛ گفتگویی که طبق توضیحات این مامور حدود ۱۰روز به طول انجامید.
طبق این کتاب، نشان دادن عکسی به اشتباه و از روی تصادف به ابوزبیده هنگامی که دربارۀ شخصی دیگر از او سوال میشد، به آقای سوفان کمک کرد تا واقعیت مهمی را کشف کند: آقای محمد برنامهریز حملات ۱۱سپتمبر بود.
سه سال بعد، در سال ۲۰۰۵، “سیا” وزارت دادگستری را گمراه و این باور را القا کرد که وقتی به دنبال قانونی کردن برنامۀ شکنجۀ خود بودهاند، وقفۀ طولانی مدتی در استفاده از “تکنیکهای بازجویی پیشرفته” به وجود آمده است.
آقای سوفان همچنین شرح میدهد چگونه اف.بی.آی از طریق بازجویی از ابوزبیده در مورد استخدام نیروی تروریستی لاتین با گذرنامۀ امریکایی که افکار موهومی برای منفجر کردن بمب کثیف رادیواکتیوی در ایالاتمتحده در سر داشت، مطلع شد (هرچند از نظر ابوزبیده این فرد در دنیای واقعی توانایی چنین کاری را نداشت).
دسترسی به این اطلاعات منجر به شناسایی و دستگیری خوزه پادیلا شد. بعدها اتهامات علیه وی در زمینۀ طرح بمب کثیف لغو شد و او محکوم به توطئه برای کمک به مبارزان جهادی اسلامی در خارج از کشور شد.
“سیا” در سال ۲۰۰۵ همچنین افشای بمب کثیف از طریق ابوزبیده را منوط به استفاده از تکنیکهای پیشرفته دانست. آقای سوفان با این نظر مخالفت کرد و کتاب منتشر شده به روشنتر شدن زوایای منازعات بین آژانس در خصوص چگونه تفسیر کردن شرایط پیچیدۀ بازجویی ابوزبیده، کمک میکند.
آقای سوفان در روزهای پس از دستگیری او پیش از آنکه “سیا” دسترسی اف.بی.آی را به طور ناگهانی قطع کرده و اعلام کند که نمایندگان دفتر هرگز دیگر اجازۀ بازجویی از او را ندارند هنوز به طور مرتب با ابوزبیده صحبت می کرد.
یکی از روانشناسان همکار با آژانس شروع به تحمیل رنج و تحقیر به زندانی کرد. مانند برهنگی اجباری و محرومیت طولانیمدت از خواب با این استدلال که میتواند از این طریق اطلاعات بیشتر و بهتری کسب کند. این اولین گام بود در مسیر برنامۀ شکنجۀ رسمی “سیا”.
با توجه به گزارش آقای سوفان، روانشناس نتوانست هیچ اطلاعاتی از ابوزبیده بهدست بیاورد.
به خاطر ناامیدی از توقف جریان اطلاعات، مرکز فرماندهی با اکراه به اف.بی.آی اجازه داد پس از همۀ آن ماجراها دوباره به کارشان ادامه دهند. ماموران به ابوزبیده اجازه دادند، بخوابد. به او پتویی دادند تا بتواند خودش را بپوشاند و به دنبال ترمیم روابط بودند تا کار را از جای رهاشده از سرگیرند.
در دور دوم بازجویی، آنها موفق شدند به اطلاعاتی راجع به آقای پادیلا و افکار او درمورد بمب کثیف دست یابند.
روانشناس جیمز ای. میچل که آقای سوفان در کتابش با نام مستعار از او یاد کرده در سال ۲۰۱۶ خاطراتش را برای پاک جلوه دادن “سیا” نوشت. وی ادعا کرد که اف.بی.آی با بازی در نقش “پولیس خوب” اطلاعات را از طریق “سیا” در نقش “پولیس بد” بهدست میآورد.
داکتر میچل نوشت: «شما نمیتوانید نقش کمبود خواب را در تضعیف عزم ابوزبیده و تغییر اولویتهای او از محافظ اطلاعات به محتاج کمی استراحت، ناچیز بشمارید.»
با این حال، آقای سوفان در مصاحبهیی اظهار داشت که مساله “پولیس خوب، پولیس بد” نیست. وی گفت که تجربۀ “سیا” از شکنجه کردن نه تنها بیهوده بود، بل بازجویی حرفهیی را که منجر به کسب اطلاعات مفید بدون بدرفتاری میشد قطع کرد و مانع آن شد. وی گفت جزییات بدون سانسور این ماجرا، این موضوع را ثابت میکند.
اما مقامات مرکز فرماندهی “سیا” مصمم بودند که دوباره مسوولیت را به روانشناسان بدهند و آقای سوفان تصمیم گرفت “سایت سیاه” را ترک کند.
در سال ۲۰۱۱ “سیا” دلیل او را در کتاب تغییر داده بود. اما نسخۀ جدید به خوانندگان اجازه میدهد تا دلیل واقعی جدایی آقای سوفان را بفهمند.
یک تابوت رسیده بود و “سیا” قصد داشت جسد ابوزبیده را در آن بگذارد.