گزارش

تلاش طالبان برای پیروزی در جنگ تبلیغاتی

دستگاه تبلیغاتی دولت فاقد کدرهای موثر رسانه‌یی است
طالبان همزمان از طریق چندین دستگاه تبلیغاتی رسانه‌یی در تلاش اقناع جامعۀ رسانه‌یی است، در حالی‌که در روان‌پریشی اجتماعی با بالابردن گراف ناامنی (استفاده وسیع از ماین‌های مقناطیسی) دست بالا دارند. این طرف دستگاه‌های دولتی اما نه پلان تبلیغاتی لازم برای شرایط حاکم را دارند و نه سخنگویانی که پاسخ به سوالات مردم و رسانه‌ها را مسوولیت خود بدانند. این سخنگویان بیش از سخن گفتن که وظیفه‌شان است، به حاشیه‌های دفاتر سخنگویی‌شان گرفتارند.
طالبان از روزی که به‌عنوان یک گروه سی‌نفره و به گمان خودشان اصلاح‌گر، در سینگسار قندهار ظهور کردند، تا کنون که ادعای حکومت اسلامی دارند، تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته‌اند. از تغییر در ایدیالوژی‌ گرفته تا تغییر در روش‌های جنگی.
هر کدام از این تغییرات، نیازمند بررسی جداگانه و پژوهشی مستقل است، اما یکی از مواردی که این روزها و هم‌زمان با مذاکرات صلح، بیشتر به چشم می‌خورد، استفادۀ طالبان از روش‌های جنگ تبلیغاتی و بازی‌های روانی است.
ایجاد ده‌ها سایت مانند پایگاه‌های انترنتی «الاماره» ، «صدای جهاد»، «امارت اسلامی»، «مجله الصمود»، «رادیو شریعت»، «اسلام وب پانه»، «دارالافتاء»، «سنگر جهاد» و «مجله حقیقت» به‌عنوان مهم‌ترین و به‌روزترین منبع اطلاع‌رسانی طالبان و همین‌طور استفادۀ سخنگویان و جنگجویان طالبان از رسانه‌های اجتماعی و عملکرد هر جنگجوی طالب بسان یک رسانه، خود نشانه‌‌یی است از بهره‌گیری خوب طالبان از ابزارهای مختلف در راستای ایجاد جنگ تبلیغاتی و بازی روانی.
قدرت‌گیری طالبان تنها در استفاده از ابزارها برای جنگ تبلیغاتی نیست، بل تاکتیک‌ها و روایت‌سازی طالبان نیز قابل توجه و تامل است. طالبان به خوبی بر تاکتیک‌های جنگ تبلیغاتی و بازی روانی مسلط شده‌اند و می‌توانند در مواردی، دولت را نیز به چالش بکشند.
به‌عنوان نمونه می‌توان از پیامی که طالبان خطاب به مردم و کنگرۀ امریکا در سال ۲۰۱۸ ارسال کردند، یاد کرد.
طالبان دقیقا پس از ارایۀ گزارشاتی مبنی بر کشته‌شدن غیرنظامیان از سوی طالبان، اقدام به ارسال یک پیام به امریکا و کنگرۀ این کشور کردند و در آن پیام از امریکا خواستند تا به اشغال افغانستان پایان بدهد و همین‌طور خود را به عنوان کسانی که حق ایجاد حکومت دارند، معرفی کردند. ارسال چنین پیامی در تقویم سیاسی آن زمان، خود نشانه‌‌یی بود از زمان‌شناسی طالبان در ارسال پیام‌ها.
مورد آخر از قدرت طالبان در بازی‌های روانی، سفرهای منطقه‌‌یی طالبان است. طالبان هم‌زمان با اعلام دولت بایدن مبنی بر بازنگریِ توافق دوحه، سفرهای منطقه‌‌یی خودشان را آغاز کردند و با این سفرها، به نوعی برای امریکا پیام مخابره کردند؛ پیام اینکه در صورت زیرپاگذاشتن تعهدات دوحه از سوی امریکا، طالبان می‌توانند حامیان منطقه‌‌یی برای خودشان جذب کنند. همان‌طور که طرفداری از دولت موقت، آن هم در روسیه که می‌توانست به عنوان یک بدیل برای دولت افغانستان مطرح شود، خود حامل پیام دیگری برای دولت افغانستان بود؛ پیامی مبنی بر اینکه طالبان می‌توانند از کشوری که حامی افغانستان انگاشته می‌شود، پیام دولت موقت را ارسال کنند.
همۀ این موارد نشان می‌دهد که طالبان در بازی‌های روانی و جنگ تبلیغاتی، قدرت روزافزونی یافته‌اند، قدرتی که چه بسا در مواردی، از قدرت دولت در عرصۀ جنگ تبلیغاتی و روایت‌سازی، پیشی بگیرد. به همین جهت لازم است در مورد ابعاد این قدرت طالبان و روش‌های مقابله با آن، بیشتر تأمل کرد.

جنگ تبلیغاتی قوی‌تر از دولت
طالبان با استفادۀ بهینه و مطلوب از رسانه‌های اجتماعی، خبرگزاری‌ها، مساجد، نشر اعلامیه‌ها و شب‌نامه‌ها و به‌صورت کل فضای مجازی، در جنگ تبلیغاتی خود از دولت پیشی گرفته‌اند.
اسدالله ندیم، کارشناس امور نظامی و سیاسی، بر این باور است که طالبان، در جنگ تبلیغاتی خود دست بالاتری نسبت به دولت افغانستان دارند. به باور آقای ندیم، هم سخنگویان طالبان و هم فعالانِ آنها در عرصۀ رسانه، به‌خوبی می‌توانند پیام‌های این گروه را منتقل کنند. چه بسا که گاهی یک سرباز و جنگجوی معمولی طالبان، می‌تواند این وظیفه را به عهده گرفته و پیام طالبان را به صورت شفاف، برای مردم انتقال دهد.

مخاطب‌شناسی بهتر
یکی از نقاط قوت طالبان در جنگ تبلیغاتی، شناخت بهتر از مخاطب است. آنان مخاطبان بومی را بهتر از دولت و یا نیروهای خارجی می‌شناسند و می‌توانند پیام خود را بر اساس ارزش‌ها و باورهای مخاطبان‌شان توزین کنند. وقتی نیروهای ایتلاف برای روستانشینان جنوب از دموکراسی، حقوق بشر و ارزش‌های لیبرالی که برای مردم بومی محل نه قابل ارزش بود و نه هم قابل شناخت، سخن می‌زدند، طالبان از ارزش‌هایی چون اسلام، جهاد و مبارزه با کفر سخن به میان می‌آوردند، ارزش‌هایی که هم برای مخاطب قابل شناخت بود و هم مهم.
به گفته آقای ندیم، یکی از نقاط قوت طالبان، شناخت آن‌ها از منطقه است و طالبان می‌توانند به خوبی (توازن منطقه‌یی) را حفظ کنند. طالبان به خوبی مردم روستاها و مخاطبان خود را می‌شناسند و می‌دانند که کدام پیام را و با چه راهکاری، به مخاطبان خود منتقل کنند. مخاطب‌‌شناسیِ طالبان و شناخت آن‌ها از منطقه، مورد توجه کارشناسان و مشاوران امریکایی هم قرار گرفته است؛ از جمله توماس جانسن، استاد در دانشگاه نیرویی دریایی امریکا و نویسندۀ کتاب روایت‌های طالبان. آقای جانسن در این کتاب که توسط فردوس کاوش ترجمه شده، بر این باور است که طالبان به دلیل شناخت بهتری که از مخاطبان و مردم محل‌شان داشته‌اند، در جنگ تبلیغاتی و روایت‌سازی، دست بالاتر و قدرت بیشتری نسبت به نیروهای ایتلاف داشته‌ باشند.

استفاده از ابزارهای موثر برای انتقال پیام
یکی دیگر از نقاط قوت طالبان در انتقال پیام و جنگ تبلیغاتی، استفادۀ موثر آنان از ابزارهایی است که برای مخاطب شناخته‌شده است. طالبان نه تنها که در محتوای پیام‌شان از مفاهیمی شناخته‌شده برای مخاطب استفاده می‌کنند، بل در ابزار انتقال پیام هم همین نکته را لحاظ می‌کنند.
فردوس کاوش، روزنامه‌نگار و مترجم کتاب (روایت‌های طالبان) می‌گوید که طالبان از ابزارهایی همچون شب‌نامه، نعت‌های مذهبی، شعر و بلندگوی مساجد استفاده می‌کنند که این ابزارها نسبت به ابزارهایی که دولت استفاده می‌کند (مانند پوستر، تلویزیون و …) موثریت بیشتری داشته و باعث شده که مشروعیت محلی طالبان، بیشتر تقویت شود.

جنگ ترکیبی
طالبان علیه دولت، جنگی ترکیبی راه انداخته‌اند. جنگ ترکیبی راهبرد نظامی پیچیده‌‌یی است که در آن، روش‌های جنگ متعارف، جنگ نامتعارف، جنگ سایبری، جنگ روانی، جنگ دیپلوماتیک و جنگ اطلاعاتی است.
زاهد آریا، کاندیدای دکتورای دفاع و مطالعات استراتژیک، با اشاره به تعریف جنگ ترکیبی و انواع آن، بر این باور است که این گونه جنگ‌، امروزه از سوی گروه‌های شورشی و دولت‌ها استفاده می‌شود.
به باور آقای آریا، طالبان جنگ متعارف، جنگ نامتعارف، جنگ دیپلوماتیک و جنگ روانی فعالی دارند و تنها زمینه‌‌یی که می‌توان گفت طالبان در آن قوی نیستند، جنگ سایبری است.
آقای آریا بر این باور است که طالبان در جنگ تبلیغاتی خود، چند هدف عمده را دنبال می‌کنند:
نشان دادن پیروزی خود و شکست نیروهای خارجی: طالبان در تلاشند تا با استفاده از فضای مجازی و ابزارهای تبلیغاتی، خود را پیروز میدان نبرد با نیروهای خارجی نشان دهند. طالبان در پی آن هستند تا توافق دوحه را به‌عنوان پیروزی خود قلمداد کنند و چنین پیام‌رسانی کنند که آن‌ها توانسته‌اند نیروهای خارجی را از افغانستان بیرون برانند.
نشان دادن چهره‌یی متفاوت از خود: طالبان می‌خواهند با سفرهای منطقه‌‌یی خود، چهره‌‌یی متفاوت از خود نشان دهند. آنان می‌خواهند نشان دهند که دیگر طالب سال ۱۹۹۶ نیستند و به اموری همچون حقوق زنان، حقوق اقلیت‌ها، جامعۀ مدنی و تعامل با کشورهای همسایه ارزش می‌گذارند.
ترور شخصیت‌های مهم جامعه: طالبان برای ایجاد وحشت اقدام به ترور شخصیت‌های موثر جامعه می‌کنند، از روشنفکران و اصحاب رسانه گرفته، تا روحانیون میانه‌رو. طالبان با این کار خود می‌خواهند نشان دهند که قادر به حذف مخالفان فکری خود بوده و می‌توانند آنان را ترور کنند.

طالبان و استفاده از نوستالژی
طالبان به خوبی می‌توانند از نشانه‌ها و خاطرات مشترک گذشته و خاطراتی که مردم نوعی وابستگی و دلبستگی به آنها دارند، در راستای تبلیغات خودشان استفاده کنند. یکی از شگردهای طالبان همین است که آنان خودشان را ادامۀ جهاد مسلمانان علیه شوروی توصیف می‌کنند. آنان خودشان را مجاهدینی توصیف می‌کنند که در مقابل کفر جهاد می‌کنند، بسان آبا و اجدادشان که علیه شوروی و انگلیس جهاد کردند. مطمینا که خاطرات سال‌های جهاد و پیروزی‌ مسلمانان در بیرون شدن شوروی و همین‌طور پیروزی افغان‌ها در جنگ اول افغان‌-‌انگلیس، به نوعی باعث ایجاد غرور ملی و حس نوستالژیک می‌شود. طالبان با استفاده از تبلیغات گسترده، خودشان را هم‌ذات با مجاهدین سال‌های جهاد و جنگ افغان انگلیس توصیف می‌کنند.
عزیز نیکیار، روزنامه‌نگار و کارشناس رسانه، بر این باور است که طالبان با مقایسۀ خودشان با مجاهدین علیه شوروی و انگلیس، به نوعی خودشان را بخشی از تاریخ بیگانه‌ستیز افغانستان توصیف کرده و خود را با سنت و عرف مردم گره می‌زنند، سنت و عرفی که برای مردم جذاب بوده و صد البته باارزش است.

طالبان و تغییر تدریجی یک روایت
طالبان پس از توافق دوحه، تلاش کرده‌اند که در برخی اعلامیه‌ها و تبلیغات خود تغییراتی بیاورند. به‌عنوان نمونه آنچه پیش از توافق دوحه در صحبت‌ها و اعلامیه‌های طالبان بیشتر نمود پیدا می‌کرد، مبارزه با نیروی اشغال‌گر و استعمار بود، اما پس از توافق دوحه، طالبان تلاش می‌کنند که بیشتر از کلیدواژه‌هایی همچون «دولت دست‌نشانده»، «دولت فاسد» یا «ادارۀ کابل» و «ادارۀ برآمده از تقلب» استفاده کنند.
عزیز نیکیار می‌گوید که طالبان، پس از توافق دوحه و به‌دلیل آنکه دیگر روایت آن‌ها مبنی بر مبارزه‌ با اشغال‌گران، کارآیی و قدرت جذب ندارد، به همین جهت در پی آن هستند تا جنگ و به تعبیر خودشان (جهاد)شان را علیه دولت دست‌نشانده و دولت تقلبی توصیف کنند.

دولت چه باید کند؟
آنچه از گزارش‌ها و پژوهش‌های متعدد بر می‌آید، دست بالای طالبان در جنگ تبلیغاتی‌شان است، اما سوال این است که چگونه باید در مقابل این جنگ تبلیغاتی، استراتژی ضد تبلیغاتی طرح‌ریزی کرد و نه‌تنها که به دفاع از موضع جمهوریت برخاست، بل با روایت‌سازی و تبلیغات گسترده، بر مواضع فکری و روایی طالبان حمله کرد؟
عزیز نیکیار بر این باور است که دولت، باید عملاً دو پالیسی را به صورت هم‌زمان در نظر بگیرد
– ایجاد استراتژی معین و مشخص رسانه‌‌یی در جنگ تبلیغاتی با طالبان: دولت افغانستان باید برای جنگ تبلیغاتی با طالبان، روایت‌سازی کرده و استراتژی مشخصی، برای تقابل با آنان بسنجد. به باور نیکیار آنچه تا کنون از جنگ تبلیغاتی دولت دیده شده است، بیشتر رفتارهای سلیقه‌‌یی بوده است تا عمکرد بر اساس استراتژی و طرح‌های معین و کارآمد. به همین جهت نیز در برخی موارد، جنگ تبلیغاتی دولت ره به جایی نبرده و کاملا ضعیف نمودار شده است.
– استفاده از کدر متخصص: دومین نیاز برای دولت، استفاده از کدرهای متخصص است. استفاده از کدرها و کسانی که دارای سواد رسانه‌‌یی بوده و با روش‌های ارتباطاتی و تاثیرگذاری آشنا باشند، به خوبی می‌تواند در ایجاد استراتژی تبلیغاتی و پیروزی در جنگ تبلیغاتی موثر باشد. افرادی که هم رسانه را بشناسند و هم شناخت خوبی از مردم بومی داشته باشند، و همین‌طور بتوانند یک پیام را به صورت موثر و البته جذاب، به مخاطبان منتقل کنند، به شدت مورد نیاز بوده و باید از چنین کدری در جنگ تبلیغاتی استفاده کرد.
در حال حاضر چنین افراد ورزیده در وزارت‌های امنیتی و دفاعی حضور ندارند و دستگاه‌های مطبوعاتی و تبلیغاتی دولت هم در بخش ملکی و هم امنیتی، از فقدان افراد و کدرهای باسواد رسانه‌یی و آشنا به بازی‌های روانی رنج می‌برند و کاملا فلج است. این را می‌توان از فعال‌بودن سخنگویان طالبان در ۲۴ساعت و نیز پاسخ دادن به موقع آنان به خبرنگاران کاملا احساس کرد. به گفته برخی خبرنگاران، بعضی از سخنگویان حکومتی در ۲۴ساعت که هیچ، در ۴۸ساعت هم گاهی قابل دسترس نیستند و پاسخ نمی‌دهند. برخورد سلیقه‌یی و گاهی تیم‌بازی و رفیق‌بازی این دستگاه‌ها و در پی آن پراکندگی و عدم تمرکز، فرصت بیشتر را برای بازی روانی طالبان خلق کرده است. هیچ اقدام موثر، حرفه‌یی و ضد تبلیغی از سوی این‌ها وجود ندارد وگرنه باید با این همه امکانات و ظرفیت‌های هنگفت و گستردۀ دولتی، بُرد تبلیغاتی در جنگ روانی از آن دولت می‌بود.
افزون بر این و نیز گرم‌شدن جنگ تبلیغاتی طالبان که هم‌زمان شده با سردشدن میز مذاکرات قطر و مشغول شدن طالبان به سفرهای منطقه‌‌یی، گرمی روزافزون این جنگ نتیجه‌‌یی ندارد جز ایجاد ناامنی در افکار عمومی شهروندان؛ شهروندان خسته از جنگی که چشم امید به ندای صلح دوخته‌ بودند، نه صداهای تبلیغاتی.
محمدهادی ابراهیمی

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. نبشته خوب. اما مشکل چند بعدی است و امیدوارم در باره چند موضوعی مرتبط نیز بپردازید: ۱) استفاده طالبان از سلاح های تازه و بسیار موثر، ۲) تشریحات و تحلیل اقتصاد جنگی طالبان، ۳) تشریح اینکه آیا کدام اتاق فکر و مغز مرکزی ای وجود دارد که این توانایی ها را تنظیم و مدیریت میکند یا چگونه طالبان خودشان توانایی چنین تصامیم را دارند، ۴) هم چنان، باید به این هم پرداخته شود که وقتی حکومت در مقابل شان – یا به راستی و یا عمدی – ناتوان است، شهروندان و اهالی مناطق مختلف چه کارهای – مخصوصا غیر نظامی و زیادتر حفظ ماتقدمی – را بکنند که توانمندی خود شان را در مقابله با طالبان بلند ببرد؟

دکمه بازگشت به بالا