تحلیل

حاشیه‌های مبارزه با یک جرثومۀ شوم

گذر څارنوالان از هفت‌خوان فساد
اینجا همه چیز به مساوات تقسیم شده است. میزها، چوکی‌ها و حتا فاصله‌های اجتماعی. هر کس می‌تواند با اعمال و رفتارهای خود انتخاب کند روی کدام چوکی این اتاق بنشیند. اتاقی که از دو سال به این سمت میعادگاه خاتمه رنج‌ها و ناآبادانی‌های مردم این کشور بوده است.
اینجا محکمه ابتداییۀ مرکز عدلی و قضایی جرایم سنگین فساد اداری دولت جمهوری اسلامی افغانستان می‌باشد و امروز قرار است برگ تازه‌یی از روزگار معاصر کشور در آن نوشته شود.
برای اولین بار در طی سال‌های طولانی جنگ و پس از آن، قرار است سه سناتور یعنی سه فرد بلندرتبه قوۀ مقننه یا قوه قانون‌گذار کشور، کسانی که امید می‌رفت در کنار نهادهای عدلی و قضایی برای از بین بردن فساد ایستاده شوند، محاکمه شوند.
یک سوی اتاق وکیل میان‌سال و با تجربه‌یی مشغول مرتب‌نمودن پرونده‌های در دست خویش است. فرد جوانی روی میز دیگر آن‌سوی اتاق می‌نشیند. آن‌قدر جوان است که فکر می‌کنی یکی از محصلان حقوقی است که آمده تا شاهد یکی از حساس‌ترین محاکم کشور باشد.
وقتی چپن‌اش را می‌پوشد، تازه می‌فهمیم که او قرار است بخش بزرگ این محکمه حساس را به دوش بکشد. چپن مخصوص څارنوالان که دور آستین مچ دست‌اش را بیرق افغانستان در بر گرفته است. بیرقی که به صورت نمادین به او و ما می‌گوید هر انگشتی که بلند خواهد کرد، پشتیبانی یک کشور به همراهش خواهد بود. قاضی وارد محکمه می‌شود و جریان محاکمه به‌صورت رسمی کلید می‌خورد. رسانه‌ها دوربین‌ها را ست می‌کنند و همهمه تازه‌یی شروع می‌شود.
څارنوال جوان صورت جلسه اقامه دعوی را به خوانش می‌گیرد. صورت جلسه‌یی که مدعی جرمی است که بلای خانمان‌سوز امروزه افغانستان است. جرمی که در کنار ناامنی و جنگ با گروه‌های تروریستی، یکی از دو مشکل اصلی کشور محسوب می‌شود.
به رویت اقامۀ دعوی څارنوال جوان، در آخرین روز فصل خزان امسال، هیات سه‌نفره‌یی از اعضای مشرانوجرگه به هدف نظارت از عواید گمرکات بندر حیرتان به ولایت بلخ سفر می‌کنند. وظیفه قانونی آنها نظارت از روند عواید و واردات گمرک است، اما آنها با نیت دیگری به این ولایت سفر کرده بودند.
این سه سناتور با هدف دریافت رشوه، کارمندان اداره گمرک را به بهانه‌های مختلف تحت فشار قرار می‌دهند و از آنها مبلغ ۶۰هزار دالر امریکایی مطالبه می‌کنند. مسوولان گمرک پس از آنکه روی ۴۰هزار دالر با آنها توافق می‌کنند، این موضوع را با مراجع کشفی به اشتراک می‌گذارند. آنها شروع به مستندسازی می‌کنند و پس از ثبت اسناد مورد نیاز، مبلغ ۴۰هزار دالر را پس از تثبیت، با هماهنگی در روز توافق‌شده تحویل سه سناتور می‌دهند و سپس څارنوالان بخش کنترول و مراقبت دقایقی بعد وارد عمل می‌شوند و آنها دستگیر می‌کنند. این خلاصۀ کوتاهی از جریانی است که څارنوال جوان تعریف می‌کند.
وکیل مدافع برای دفاعیه فراخوانده می‌شود. او از همان ابتدا خواستار خروج رسانه‌ها از جریان محکمه است و اعلام می‌کند که سناتورها نیز به همین علت به محکمه حاضر نشده‌اند. بهانه‌یی که شاید سناتوران فکر می‌کنند می‌توانند در پس محکمه‌یی غیرعلنی نجات پیدا کنند.
سوال نخستی که برای حاضران پیش می‌آید این است که سناتوران از چه می‌ترسند؟ آیا اجرای حاکمیت قانون در محکمه برای آن‌ها موجب کوچک شدن است؟ آیا مردم برای شنیدن حقیقت بیگانه هستند؟‌ آیا رسانه‌ها که نمایندگان صدای اجتماعی جامعه هستند، نباید چیزی بشنوند؟
څارنوال می‌گوید که شفافیت و آگاهی‌دهی به مردم باعث درخواست برای حضور رسانه‌ها بوده است و در این مورد دلیلی برای پنهان‌کاری وجود ندارد.
وکیل مدافع پس آنکه موفق به خارج کردن رسانه‌ها نمی‌شود، شروع به خوانش دفاعیه‌اش می‌کند. دفاعیه‌یی که بیشتر به مسایل روز کشور می‌پردازد. او به جای دفاع از موکلانش از عدم تصویب بودجه سخن می‌زند، از قاچاق تا اختطاف، از مافیایی که نام ندارد، اما همیشه نقل محافل گرم شبانه مردم است.
موضوعاتی که بیشتر شبیه به بحث‌های کوچه‌بازاری است. او به څارنوال حمله می‌کند و می‌گوید که در پس این پرونده انگیزه‌های فراوان سیاسی موجود است! اما هیچ نامی از هیچ جریان و قصه‌یی نمی‌تواند ببرد و تنها به کلمات کلیشه‌یی اقتدا می‌کند. موضوعاتی که وکیل مدافع می‌گوید هیچ ارتباطی به پروندۀ موجود ندارند!
او در نهایت می‌گوید که موکلانش توسط جریان‌های سیاسی مورد حمله قرار گرفته‌اند و اضافه می‌کند که فردی پول‌ها را به اتاق سناتوران برده و انداخته و پس از آن از اتاق فرار کرده و سناتوران پول‌ها را گرفته‌ و به دنبال او رفته و سپس دستگیر شده‌اند. در اخیر نیز دوباره به څارنوال و ادارۀ لوی څارنوالی می‌تازد و می‌گوید که شما اگر به‌دنبال فساد هستید، بروید و مسایل دیگر را حل کنید! موکلان من عاری از فساد هستند!
قاضی ساعتی را برای نماز و نان چاشت اعلام می‌کند و محکمه به صورت موقت متوقف می‌شود.
در جریان وقت تنفس محکمه آنچه بیش از همه ذهن من و شاید بسیاری دیگر از حاضران تالار را به خود مشغول کرده، مسالۀ جابه‌جا شدن اصل و فرع موضوع توسط متهمان است. پناه بردن به قضایایی که شاید بتوانند به واسطۀ آن، اذهان عامه و قاضی محکمه را مغشوش بسازند.
موضوعاتی که در روزگار آشفتۀ سیاسی ما، گاهی توسط بسیاری از زورمندان و سیاسیون برای جلب توجه مردم به کار گرفته می‌شود. موضوعاتی که به سرعت سمت و سوی قومی و مذهبی می‌گیرد و عاملی می‌شود برای آشفتگی ذهنی جامعه. آنچه در این بین کمرنگ می‌شود، اصل موضوع فساد و مبارزه با آن است.
موضوعی که این روزها در صدر اخبار رسانه‌های کشور است. هر روز خبری در رابطه با گرفتاری افراد بلندپایه حکومتی در حین دریافت رشوت یا تخطی از قانون، توسط نهادهای کشفی و اداره لوی څارنوالی به نشر می‌رسد.
این موضوع در ادبیات حکومتی و سیاسی موضوع تازه‌یی است که بسیاری را متعجب می‌سازد. برای مثال در دو سال گذشته برای نخستین بار کمیشنران کمیسیون جنجالی انتخابات، توسط همین څارنوال به محکمه برده شدند. وزیرانی که در محکمه به تحمل حبس محکوم شدند. معینان، والیان و قوماندان‌های امنیه‌یی که در گذشته در اذهان عامه به افراد قدرتمند به‌دور از گزند مشهور بودند و امروزه یا پشت میله‌های زندان و یا در انتظار دریافت حکم‌شان به سر می‌برند.
و در وضعیت فعلی څارنوالان در خط نخست پرخطرترین سنگر برای دفاع از بقایای دموکراسی و ارزش‌های انسانی ایستاده‌اند که جمهوری جدید بر آن استوار است. جبهه‌یی که با سنگرهای سربازان امنیتی متفاوت است؛ چرا که در جبهه رودرروی، سرباز می‌داند که دشمنش چه کی است و از کدام طرف به او شلیک می‌شود، اما جبهه‌یی که څارنوالان با آن مبارزه می‌کنند، جبهه‌یی با هزار دشمن و مقابله با اژدهای هزار سر است. اژدهای پنهان فساد که آهسته آهسته مشغول بلعیدن آرزوها و آرمان‌های نسل امروز و ویرانی فردای کشور است.
از طرفی دیگر څارنوالان در امر مبارزه با فساد بیش از تعقیب و گرفتاری مجرمان با پدیده‌های شوم دیگری مواجه هستند. مافیا، زورمندان، مجرمان، همدستان مافیا و حلقه‌های خبیثه زور و زر و تزویر و همچنان فشارهای روانی ساخته‌شدۀ آنها در جامعه، جامعه که به لحاظ اخلاقی مستاصل شده، سخت‌ترین فشارها و خصومت‌ها را به جانب څارنوالان وارد می‌کند.
یکی از بدترین فشارها و جبهه‌های سنگینی که جامعه حقوقی را از درون تهدید می‌کند، پدیدۀ زشتی به نام فرهنگ معافیت است. فرهنگی که عده زیادی از همین زورمندان را با بهانه‌های سیاسی و مسایل گروهی و مصلحت‌سنجی‌های حکومتی در مقابل قانون بیمه کرده است و چون سدی مانع محکمه آنها می‌شود.
دستیار محکمه، همه را به داخل تالار فرا می‌خواند. نوبت څارنوال جوان است که به شبهه‌های وکیل مدافع پاسخ دهد. او از وکیل مدافع می‌خواهد که به حاشیه نرود و روند محکمه را به بیراهه نکشاند. او می‌گوید که هدف آنها تنها و تنها تطبیق قانون و مبارزه با فساد است و برای این اقامه دعوی اسناد روشنی دارد.
او در پاسخ به شبهه‌های وکیل مدافع فایل‌های صوتی را برای همه تالار به نشر می‌رساند. صداهای سناتوران و کارمندان گمرک است که در آن از اخذ و دریافت رشوت صحبت‌شده، حکایت دارد.
وکیل مدافع این اسناد را نمی‌پذیرد و می‌گوید که این اسناد برای موکلانش کافی نیست. این بار څارنوال جوان سندی را به اشتراک می‌گذارد که جای سوال و پاسخی برای هیچ کس به‌جا نمی‌گذارد. فایل تصویری که نشان می‌دهد سه سناتور پس از دریافت مبالغ رشوت و جابه‌جایی آن در جیب‌های خود آمادگی بازگشت به کابل را داشته‌اند و څارنوالان بخش کنترول و مراقبت لوی څارنوالی با احترام و عزت، مبالغ نشانی‌شده را از چند جیب پیراهن آنها با احترام بیرون می‌کنند و به دوربین نشان می‌دهند. هیچ اثری از اکراه و اجبار و بدرفتاری در این ویدیو مشاهده نمی‌شود و در چهره سناتورها نیز نشانی از اکراه نیست. سندی که یادآور ضرب‌المثل مشهور اظهرمن‌الشمس است.
گویی برای همه سوالی باقی نمانده است. پس از نشر این سند، چند پرسش و پاسخ کوتاه میان څارنوال و وکیل مدافع رد و بدل می‌شود و قاضی پرونده برای اعلام حکم نهایی فرصت تنفس می‌دهد. در نهایت حکم اعلام می‌شود و سه سناتور به تحمل ده‌سال و یک‌ماه حبس و پرداخت جریمه ۴۰هزار دالری محکوم می‌شوند. صدای اعتراضی از جمع بلند نمی‌شود و همه آرام آرام صحنه تالار را ترک می‌گویند.
در راه به این فکر می‌کردم این محکمه که در نوع خود برای اولین بار در تاریخ معاصر کشور برگزار شده، چه نتایجی را در اذهان عامه در پی خواهد داشت. آیا با توجه به حجم زیاد خبرهای نشرشده در رابطه با دستگیری و محاکمه مفسدان بلندپایه توسط لوی څارنوالی، امید تازه‌یی در دل مردم برای پایان فرهنگ معافیت پیدا خواهد شد.
ادارۀ لوی څارنوالی می‌گوید که در دو ماه گذشته قوس و جدی بیش از ۲۲۴پرونده مربوط به فساد کارمندان و بلندپایگان حکومتی را به اجرا درآورده و به محکمه سپرده است. بدین معنا که روزی ۸ جریان فساد در اداره‌های دولتی کشور توسط څارنوالان بسته شده است.
فرهنگ معافیت در گذشته راهی برای مصون‌ماندن دایره مفسد کشور از تطبیق عدالت بوده است. دایره‌یی که امروزه برای نجات خود از تطبیق قانون دست به دامن شایعات و ایجاد فشارهای روانی می‌شوند و با تبدیل برچسپ‌های سیاسی، مذهبی، سمتی و گروهی به روایت‌های عامه، سعی بر یافتن راه گریزی از تطبیق عدالت دارند.
در مسیر نوپای پایان فرهنگ معافیت، مهم‌ترین کار برای څارنوالان و مجریان قانون، ساختن فضایی سالم و شفاف است. څارنوالانی که به‌عنوان نمایندگان وجدان عمومی، امروزه سردم‌داران طلوع پایان فرهنگ معافیت هستند.
با این همه، نتیجۀ این مبارزه ملی و چه‌بسا مبارزه کلی با فساد، به مردم روحیه ایستادگی در کنار نظام و دفاع از آن و باور به جمهوریت و اعتماد می‌بخشد.
مردم احتیاج دارند به قانون اعتماد کنند تا محاکم زیرزمینی و صحرایی مشروعیت برای خود درست نکنند. مردمی که مستحق آن هستند تا با تکیه بر قانون با افتخار بتوانند در وطن خویش بمانند، مهاجر نشوند، سرمایه‌های خویش را از کشور بیرون نبرند و فرزندان خویش را در دامن قانون با اعتماد بزرگ کنند.
مصطفی هزاره

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا