صلح بدون جنگ دستیافتنی نیست/ طالبان اهل مذاکره نیستند
سیاست انتحار و انفجار جاریست، تروریزم و حامیان تروریزم به صلح و مذاکره اعتقادی ندارند. با آنها باید برخوردهای همسان صورت گیرد.
کابل باید در مورد سیاستهای صلحگرایانهاش تجدید نظر کند. دیروز در چندمتری ارگ ریاست جمهوری، مهمترین ارگان امنیتی کشور، وزارت دفاع، هدف دو حملۀ خطرناک انفجاری و انتحاری قرار گرفت که بر اساس آمارهای ابتدایی، بیش از ۲۰ تن، به شمول آمر حوزۀ دوم پولیس و معاون لوای حمایۀ وزارت دفاع به قتل رسیدند و نزدیک به ۱۰۰ تن دیگر، بهشمول افراد ملکی رخم برداشتند. وضع برخی از مجروحان نیز وخیم گزارش میشود.
هم اکنون در ۲۰ ولایت کشور میان نیروهای مسلح افغانستان و تروریستان طالب جنگ جریان دارد و در هلمند و قندوز نیز جنگها به شکل جبههیی درامده، شدت و گسترش یافته است. طالبان پس از آن به حملات هراسافکنانهشان شدت بخشیدهاند که حکومت افغانستان را نزدیک به یکسال مصروف مذاکرههای چهارجانبه ساختند.
چین، بهعنوان بزرگترین حامی منطقهیی پاکستان، در مذاکرههای چهارجانبه پا درمیان گذاشت و توقع میرفت که گفتوگوهای چهارجانبه نتیجهبخش باشد، ولی همین گفتوگوها و برنامههای خودساخته حامیان طالبان، از یکطرف برای مردم و دولت افغانستان فرصتکشی کرد و از جهت دیگر تروریستان را گستاختر ساخت.
طی ماههای اخیر، تامین امنیت به بزرگترین دغدغه مردم مبدل شده و تقریبن دامنۀ ناامنی به همه ولایات کشانده شده است.
از طرف دیگر، با شکست مذاکرات چهارجانبه و حرف و سخنها از مذاکرههای سه جانبۀ افغانستان، هند و امریکا در سازمان ملل متحد، طالبان بهطور قطع تحت رهبری حامیان منطقهییشان، تغییر رفتار میدهند و احتمال میرود از هیچگونه فشار علیه مردم افغانستان دریغ نورزند.
بهتر است که حکومت وحدت ملی، چون حکومت سلفاش رفتار مداراگرایانه و صلحجویانه علیه طالبان و دشمنان مردم افغانستان را کنار گذاشته، دیگر به آنان بهعنوان دشمن نگاه کند.
در مدت تقریبن ۱۰ سال، افغانستان راههای مختلف و متعددی برای دستیابی به صلح تجربه کرد. از سیاست صلح و مدارا در برابر تروریستان، تا رهایی قوماندانان طالبان از زندان بگرام، تلاش برای حذف برخی از سران طالبان و تروریستان از لیست سیاه ملل متحد و تا مراجعه به پاکستان بهعنوان بزرگترین حامی طالبان. اما باز همان آش وهمان کاسه!
حالا وقت آن رسیده است که کابل، بهطور قاطع رویکرد صلح با طالبان را کاملن تغییر داده در خصوص برنامههای صلح جویانهاش تجدید نظر کند. حکومتهای پیشین افغانستان، با دیدگاه کجدار و مریض و سیاستهای بیمار، سبب شد که طالبان در افغانستان از نو فعال شوند و بهعنوان تهدید جدی علیه امنیت کشور و منطقه وارد بازی گردند.
حکومتهای پیشین افغانستان اشتباهات زیادی را آگاهانه یا بدون عمد مرتکب شد، ولی حالا حکومت جدید چرا پس از تکرار تجارب اشتباه، مرتکب اشتباههایی استراتیژیک میشود؟
صلح بدون جنگ دستنیافتی است و این را باید حکومت وحدت ملی بداند تا زمانی که رفتارهای خشن نظامی، سبب تنبیه و سرخوردگی تروریزم در افغانستان نشود، چگونه به گردن نهادن آنان به صلح، میتوان باورمند بود؟
حکومت افغانستان در برخورد با طالبان و تروریزم حالا فقط یک گزینه دارد و بس. یا به عبارت واضحتر؛ حکومت افغانستان اکنون الزام دارد که طالبان را بهعنوان یک گروه دهشتافکن و تروریست، جدا از مرزها و وابستگیهای خونی و قومی بپذیرد و علیه آنان خشنترین رفتارهای نظامی را پیشه کند و از سوی دیگر، برنامههای صلحجویانهاش را از مجاری نهادهای بینالمللی، با شرکای بزرگ منطقهیی قابل اعتماد و جهانی به پیش ببرد.
در غیرصورت تجربه این حکومت نیز همان خواهد بود که حکومتهای پیشین در برابر «برادران ناراضی» کسب کرد.