تحلیل

نخبه‌ها؛ ابزار موثر برای دشمن؟

جنیدالله عینی

گروه طالبان باتمام توان و با به‌کارگیری قدرت سخت در برابر ساختار فعلی و ارزش‌های دموکراتیک می‌جنگند و نظامیان دلاورانه به ویرانگری و خشونت‌آفرینی آن‌ها پاسخ می‌دهند.

طالبان می‌دانند که از طریق جنگ گرم و آتش‌افروزی برندۀ میدان نمی‌شوند، اما خوب تشخیص داده‌اند عواملی وجود دارد که به صورت نرم؛ عمر نظام را کمتر و نهادهای امنیتی و نظامی را ضعیف‌تر می‌کنند.

از همین رو جبهۀ مخالفت با نظام جمهوری را زیر نام بیزاری از فساد گسترده و انحصارِ ثروت و قدرت، مبارزه با تخلف، تقلب، دروغ‌گویی، قوم‌گرایی و تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی با استفاده از ابزار تبلیغاتی، گرم نگه می‌دارند.

 با این رویکرد، روحیۀ نیروهای صفوف دفاعی که عمدتا بی‌سواد و یا کم‌سواد‌ند را تضعیف می‌نمایند و از جانب دیگر انگیزۀ دفاعِ مردم از نظام را به‌شدت کاهش می‌دهند. سربازی که در خط نخست نبرد یک تلیفون هوشمند دارد و به شبکه‌های اجتماعی و وسایل اطلاعات گروهی دسترسی، وقتی وارد شبکۀ محبوب خویش می‌شود چیزی غیر از کشتار هم‌سنگرانش و پیروزی‌های چشم‌گیر دشمن نمی‌یابد. به دلیل اینکه انسان است و جانش را دوست دارد، ترجیح می‌دهد بدون شلیک یک گلوله به سوی دشمن، سنگر و جنگ‌افزارش را به دشمن تسلیم کند و با فرار از سنگر جانش را نجات بدهد.

شما شبکه‌های اجتماعی را ببینید. تصور می‌کنید که کلیت جامعه علیه این نظام قرار گرفته است و مردم با دل ناخوش و ناخواسته برای استقبال از طالب «سرود تسلیمی» می‌خوانند.

مسلم است که به وجود آمدن چنین فضایی از یک طرف نتیجۀ پالیسی‌های نادرست و ضعف مدیریتی مالکان و‌کارگزاران دولت است و از جانب دیگر به یقین در عقب وضعیت موجود سیاست رسانه‌یی شبکه‌های استخبارات بیرونی قرار دارد.

نگارنده قصد دفاع از ناکاره‌گی و سیاست‌های ناکام و چه‌بسا زیان‌بار و خطرناک حکومت را ندارد، اما فعالان شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌های دیداری و شنیداری برای اینکه از کارگزاران نظام فعلی ناراض‌اند در تبلیغ به نفع طالبان خوبتر و موثرتر از شبکه‌های متعلق به امارت اسلامی عمل می‌کنند و تداوم این وضع بی‌گمان حکومت را فلج خواهد کرد.

 اصلاح نظام فعلی و گذر از پارتی‌بازی‌های منفعت‌محورِ حکومت از ضروریات اجتناب‌ناپذیر است؛ اما برای مقابله با دشمن و حفظ ارزش‌های مدرن؛ سقوط دادن نظام فعلی که محصول خون‌ریزی و ‌کار و پیکار حداقل دو نسل افغانستان است، کار مصلحت‌اندیشانه نیست.

نهایت ساده‌لوحی است اگر تصور کنیم که شارلاتان‌های رسانه‌یی و قهرمانانِ روز عافیت، در مقابل طالب مقاومت می‌کنند و مردم را بسیج می‌سازند. این خوش‌خیالی ما را با پاهای خود به کام اژدهای مرگ و زوال می‌برد.

برای عینی‌تر کردن بحث یادآوری می‌کنم آن‌ها که نمی‌توانند یک خیمه را برای تجلیل از یک ارزش تاریخی فتح کنند؛ هیچ‌گاه قادر نخواهند شد که صد نفر را علیه گروه طالب بسیج کنند. با لندکروزرهای زرهی و داشتن لشکری از بلی‌گویان مزدبگیر و رجزخوانی‌ها و نمایش‌های رسانه‌یی، نمی‌توان با طالب مقابله  کرد.

در بحث و تبصره‌های فعالان شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود عده‌‌یی تصور می‌کنند طالبان بهتر از حاکمان فعلی‌اند. این تصور یک‌جانبه و نهایت خوش‌بینانه است، زیرا مردمی که به‌جز آرامش و یک لقمه نان دغدغۀ دیگری ندارند به همان پیمانه که طالب را می‌شناسند دزدان فرصت‌های تاریخی را نیز می‌شناسند و از آن‌چه در انتظارشان است با بی‌تفاوتی استقبال می‌کنند.

مردم؛ به ویژه مردم شمال و شمال‌ شرقِ کشور طالب را از بنیاد می‌شناسند و به آن‌ها روی‌خوش نشان نمی‌دهند اما دیگر طالبان پشتون و پاکستانی از کندهار و هلمند برای فتح فاریاب، بدخشان، تخار، بلخ و پنجشیر نمی‌آیند که با تحریک مسایل قومی و زبانی سنگر و سدی در برابر آن‌ها ایجاد گردد؛ این بار ولایت‌هایی که قبلا علیه طالب مقاومت کرده‌اند توسط فرزندان اصیل خودشان که برای ملا هیبت‌الله و ارزش‌های طالبانی سرسپرده‌تر از یک طالب قندهاری و هلمندی و زابلی‌اند فتح می‌گردد.

من فکر می‌کنم در شرایط حساس فعلی باید قبل از اینکه به فکر اصلاح‌ و کارآمد‌سازی ساختار فعلی باشیم، تلاش جدی و دغدغه اصلی ما حمایت از نظام در مقابل طالبان باشد.

 من باورمندم که بیرون از نظام فعلی هیچ نیرویی، توانایی مقاومت در برابر هیولای طالبان را ندارد. خارج از محوریت نظام، کوبیدنِ طبل دفاع از مردم و کشور چیزی بیشتر از یک شعار فریبنده و میان‌تهی نیست.

مترسک‌های سیاسی قارون‌صفت حوزه‌های مقاومت‌های خیالی با ایجاد ده‌ها پایگاه جعلی انترنتی و استخدام صدها جوان درس‌خواندۀ بیکار برای حفظ منفعت شخصی و خانواد‌گی خود مبارزه می‌کنند. این قهرمانان کذایی با شکم‌های ورم‌کرده دیگر به کوه‌ها برنمی‌گردند و با تبلیغات در شبکه‌های مجازی و فضاسازی قهرمانانه برای خود بازاریابی می‌کنند.

من فکر می‌کنم بقای ما و نگهداری دست‌آوردهای بیست‌ساله و حفظ ارزش‌های مدرن و مدنی در حمایت از کلیت نظام جمهوری اسلامی افغانستان نهفته است. بیایید فریب سیاست‌مداران اغواگر و دکاندارن ماهر را نخوریم و هوشمندانه در کنار نیروهای امنیتی و دفاعی کشور بایستیم. دکانداران سیاسی با پاسپورت‌های سیاسی و تجارتی خویش فرار می‌کنند و ما قربانی اصلی در این جهنم خواهیم بود.

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. نظام قبرش را به دست خود کنده است
    می گویند : تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیز ها، مگر مردم مرض دارند که عقب حکومت و نظام گپ بزنند. حتماً مواردی وجود دارد که باعث تبصره و تحلیل اوضاع می شود.
    محضر آقای جنیدالله عینی عرض کنم که نظام حاکم قبرش را به دست خود کنده است. نه به دست اصطلاح مخالفان مسلح و منتقدان غیر مسلح خود.
    شما لطف کرده جاذبه و دافعه نظام را یک بار مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار دهید آن گاه درخواهی یافت که اصل قضیه موافقت و مخالفت با نظام از چه قرار است.
    در مورد شبکه های اجتمای که جناب عالی یادآور شدید، شبکه های اجتماعی بازتاب واقعیت های عینی جامعه بدون سانسور و استبداد است. یا بهتر بگویم که یکی از سریع ترین و صریح ترین وسایل اطلاعاتی همین شبکه های اجتماعی است. رادیو- تلویزیون ملی و دیگر رسانه های چاپی و الکترونیکی دولت در جلب مخاطبان چقدر موفق بوده است ؟!
    صفات ناپسندی را که منسوب به نظام حاکم می باشد هم چون فساد اداری، انحصارِ ثروت و قدرت، تخلف از قانون، تقلب در انتخابات، بی عدالتی، دروغ‌گویی، قوم‌گرایی و عوامفریبی همه واقعیت تلخ این نظام است. که تنها منتقدان نظام نه بلکه جهانیان نیز به آن اذعان دارند. و سبب آزردگی خاطر مردم از نظام شده است. و دیوار بی اعتمادی بین دولت و جامعه را تا آسمان بالا برده است.
    فاسد ترین کشور جهان و فقیر ترین کشور جهان و نا امن ترین کشور جهان همه اوصافی است که از برکت همین نظام زیب عنوان کشور ما شده است.
    این یک واقعیت تلخ است که انحصار قدرت در ارگ و شورای امنیت ملی باعث خیلی از نابسامانی در نظام شده است. از تضعیف نیروهای امنیتی تا تحدید صلاحیت سکتور امنیتی و دست باز نداشتن نیرو های امنیتی در عملیات ها و بسا عوامل دیگر…. تا جایی که دیده و شنیده ام در خیلی از موارد حکومت خود عامل تضعیف نیرو های امنیتی بوده است.
    از حمایت نظام سخن رانده است، عرض کنم که حمایت نظام بدون اصلاحات امکان پذیر نیست، در تاریخ موردی را سراغ نداریم که جامعه ملزم به حمایت از فساد و مفسدین باشد. قابل یاد آوری می دانم که حمایت را مشروعیت بار می آورد. حکومتی که فاقد مشروعیت است چگونه می شود از آن حمایت کرد. مشروعیت اصلی همان اعتماد و اعتبار ملی است نه سیاسی. که در نتیجه صراحت در سیاست، صداقت در خدمت و شفافیت در آمار به وجود می آید که متأسفانه رژیم موجود از آن بی بهره است.
    همان طوری که در عقب سیاست های رسانه یی کشور سازمان های استخباراتی کشورهای بیگانه حضور دارند در عقب مدیریت سیاسی کشور نیز اوضاع چنین است و اگر نیست چرا کار به اهل کار سپرده نه می شود ؟!
    بر علاوه تهدیدات بیرونی از نگاه تروریستان و منتقدان سیاسی ، ناکارآمدی نظام بدون شک خود به خود باعث سقوط نظام می شود.
    لطف کرده با ارائه راهکار های علمی و منطقی در جهت کسب حمایت و اعتماد به دولت را ارائه نمائید. این نسخه ی که شما پیچیده اید، متأسفانه شفا بخش نیست. و فرجام سخن:
    تو چون می کنی اختر خویش را بد
    مدار از فلک چشم نیک اختری را
    با درود
    ۱۱ ثور ۱۴۰۰

دکمه بازگشت به بالا