تحلیل

برگزاری جرگه علما و چند گمانه

سید محمدعلی رضوانی
سقوط کابل و فروپاشی حکومت اشرف غنی به گونه‌ای مهندسی شده بود که طالبان بی‌هیچ هزینه‌ای بر سکوی پیروزی ایستاد و قهرمان مبارزه‌ای شدند که عملا حریفی در آن وجود نداشت.
هرچند پیروزی برق‌آسای گروه طالبان در نتیجه نبرد آنها در میدان‌های جنگ به دست نیامده بود اما سبب شد که این گروه با استکبار و تبختر رفتار کند و از پذیرش دیگر بازیگران عرصه سیاست با تفرعن استنکاف ورزد.
با وجود اصرار وپا فشاری لابی‌گران آنها برای تشکیل حکومت با قاعده فراگیر و همه‌شمول آنان با نخوت، انحصارطلبی و خودشیفتگی به همه آنها پاسخ منفی دادند.
گروه طالبان با ورود به کابل و تصرف قصر ریاست جمهوری، در جایگاهی قرار گرفتند که ظرفیت و
آمادگی آن را نداشتند. طالبان که فقط با ویرانی، تخریب، ترور ، انتحار و کشتار غیر نظامیان آشنا بودند، یک‌باره خود را در مسندی یافتند که ۱۸۰درجه نقش آنها عوض شده بود. طالبان که روز پیش از ۱۵ آگست ۲۰۲۱ ایجاد ناامنی را جزو وظایف بنیادین خود تعریف می‌کردند، اکنون مسوولیت تامین آن به عهده آنها سپرده شده بود.
طالبان در قامت یک حکومت، باید به هزاران مشکل رسیدگی می‌کردند. بحران مشروعیت نخستین چالش طالبان است.
گروه ناآشنا به نظام جهانی، روابط بین‌الملل، مناسبات کشورها و حقوق حاکم بر این مناسبات، باور بسیط و ابتدایی از تشکیل حکومت دارند. توزیع قدرت در نظام سنتی مذهبی، قبیله‌ای “عمودی” است که در راس این مخروط رهبر با اختیارات نامحدود قرار دارد. در چنین تعریف از ساختار توزیع قدرت، مردم هیچ نقشی ندارند. بنابراین طالبان ضرورتی نمی‌بینند که برای گرفتن مشروعیت به آرای آنها مراجعه کنند.
در عمل اما این طرز تفکر با موانع جدی و قابل تاملی مواجه شده است. کشورها حاضر نیستند حکومت طالبان را به رسمیت بشناسند؛ حتی دوستان آنها.
تا کنون مناسبات دولت-دولت میان گروه طالبان و هیچ کشور دیگری در جهان وجود ندارد. نمایندگی‌های افغانستان در سازمانهای جهانی نه تنها از طالبان نمایندگی نمی‌کنند که علیه رژیم طالبان موضع‌گیری می‌کنند، سفارت خانه های کشور در سراسر جهان از حکومت طالبان تبعیت نمی کنند ، کشور ها از پذیرش نماینده طالبان در این سفارت‌خانه‌ها خودداری کرده/ می‌کنند، حکومت طالبان قادر به دریافت مبالغی نمی‌باشند که به نام کشور در بانک‌های جهانی است. بانک مرکزی زیر حاکمیت طالبان اجازه چاپ پول را ندارد.
اینها بخشی از مشکلات است که سبب شده این گروه بعد از ده‌ونیم ماه درصدد کسب مشروعیت باشند. اگرچه معماران بازتولید طالبان مثل حامد کرزی و امریکا، ماه‌ها پیش تشکیل لویه جرگه سنتی را به عنوان آسان‌ترین راه به‌دست آوردن مشروعیت، فراروی آنها گذاشته بودند اما طالبان به دلیل پیروزی خیره‌کننده خود و تعریف ویژه از نهاد قدرت، از تشکیل آن سر باز زده‌اند.
اکنون که طالبان خود را نیازمند داشتن مشروعیت حد‌اقلی می‌دانند، سخن از تشکیل جرگه بزرگ افغان‌ها و یا شورای بزرگ علما می‌زنند.
اگرچه هنوز جزییاتی در مورد جرگه بزرگ افغان‌ها و یا شورای بزرگ علما به رسانه‌ها داده نشده است. بنابراین خیلی از مسایل مربوط به نحوه انتخاب افراد، دستور کار و مسایل مورد بحث در هاله‌ای از ابهام است. پرسش‌های که در‌قبال تشکیل و برگزاری این جرگه وجود دارد، منجر به گمانه‌زنی‌های درباره این جرگه و بویژه اهداف طالبان از برگزاری آن شده است.
برخی بر این باورند که طالبان در شرایط فعلی خواهان برگزاری لویه جرگه سنتی نیستند. طالبان به جلسه کوچکتر “شورای بزرگ علما” اکتفا خواهند کرد. تشکیل جلسه علمای افغانستان هم به لحاظ یافتن عالمان دینی که مثل طالبان فکر و مشابه آنها عمل می‌کنند، دشوار نیست و هم کنترل یک جلسه کوچکتر آسان و ساده‌تر از جلسه‌ای است که در آن سران قوم جمع شوند.
علمای دینی افغانستان معمولا مشابهت و همگونی فکری با طالبان دارند. حتی در زمان حکومت حامد کرزی و اشرف غنی، کم نبودند عالمان دینی که آشکارا از طالبان و افکار آنها حمایت می‌کردند. این مساله فرصت و شرایط طلایی را به طالبان داده است که این گروه از اهمیت آن بی‌اطلاع نیست.
داشتن صدای صدها موافق عالم دینی که رسما عضو گروه طالبان نیستند و در سنگرها آنها را همراهی نکرده‌اند، مساله‌ای نیست که طالبان از آن چشم‌پوشی کنند.
اما مساله در مورد سران قومی کاملا متفاوت است؛ زیرا عصبیت قومی در کشور ما نقشی به مراتب قاطع‌تر از باورها و جزمیت‌های دینی و ایدیالوژیک دارد. تحولات ۴۴سال گذشته افغانستان نشان می‌دهد که در صورت تقابل تضارب میان قومیت و باورهای مذهبی، این باورها و اعتقادات دینی بوده که به‌نفع قومیت عقب‌نشینی کرده است. در میان قوم پشتون تعداد بی‌شماری از تسلط دوام‌دار و بی‌چون و چرای یک تیره نژادی بر سرنوشت کشور ناراضی و خشمگین‌اند. برگزاری جرگه سنتی سران و بزرگان اقوام همراه با ریسک بلندشدن صدای مخالف در خیمه لویه جرگه است. ریسکی که طالبان در شرایط کنونی حاضر نیستند به آن دست بزنند.

گمانه دیگر تاکید می‌کند که طالبان نمی‌توانند مشروعیت مورد نظر خود را از جرگه علما، هرچند بزرگ به دست آورند. به باور آنها طالبان از دوماه به این طرف با دقت و وسواس افراد را در سراسر افغانستان شناسایی کرده و آن‌ها را در این لویه جرگه دعوت کرده‌اند. گزارشهای وجود دارد که به والیان و ولسوال‌های طالبان دستور داده شده تا افرادی را در سطح ولایات و ولسوالی‌ها بیابند که به‌رغم ظاهر مستقل و بی‌طرف، وابستگی عمیقی به این گروه داشته و تعهد داشته باشند که در خیمه لویه جرگه از خواست طالبان حمایت کنند.

از هر ولسوالی یک یا دو نفر به صلاح‌دید ولسوال و تایید والی ولایت مربوطه به این جرگه اعزام شده‌اند.
بر اساس این گمانه طالبان نزدیک به یک‌هزار نفر را در خیمه لویه جرگه گرد خواهند آورد که با یک‌صدا از آنها حمایت کنند و از جامعه جهانی بخواهند که حکومت طالبان را به رسمیت بشناسند.
اطلاعات که به صورت جسته و گریخته به رسانه‌ها رسیده است، گمانه دوم را بیشتر تایید می‌کند.
واقعیت این است که برای طالبان یافتن یک هزار صدای موافق در کشور کار چندان دشوار نیست. از سویی لویه جرگه سنتی قرار است در کابل و در سایه حکومت خشن و با زور تفنگ طالبان برگزار گردد. در چنین شرایطی حتی تصور مخالفت کردن با طالبان قابل تامل است چه برسد به جرات ابراز آن.
نتیجه
طالبان به شدت از فقدان مشروعیت ملی و به‌تبع آن از مشروعیت بین‌المللی رنج می‌برند. هم طالبان و هم حامیان آنها در تلاش برای یافتن راه حل حداقلی کسب مشروعیت این گروه است. “تحت هر نام و عنوانی” این‌که جرگه سنتی مشروعیت قانونی، اجتماعی و فرهنگی ندارد، تردیدی نیست و پیآمد ناشی از برگزاری آن نیز برای حاکمان کابل مشروعیت نمی‌آورد، اما طالبان و حامیان منطقه‌ای و جهانی آنها به کمترین‌ها راضی هستند و به آن بسنده خواهند کرد. بعد از تشکیل این جرگه نمایشی، تعداد از کشورها بهانه تعامل بیشتر و رسمی‌تری با طالبان خواهند یافت.
آنچه اما به مردم افغانستان برمی‌گردد تنها سازوکار کسب مشروعیت حکومت در کشور انتخابات است. به جز انتخابات آزاد و شفاف که از سوی یک نهاد بی‌طرف و مستقل و تحت نظارت مستقیم نهادهای بین‌المللی برگزار شود، هر سازوکار دیگر مردود و نپذیرفتنی است.
فرق نمی‌کند که طالبان عنوان این سناریوی مضحک “جرگه” را چه بگذارند، اما آنچه روشن است این است که طالبان برای تداوم سلطه غیر قانونی خود بر کشور به این خیمه‌شب‌بازی نیاز دارند و آن را اجرا خواهند کرد.

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا