راه مدنیت: در پی تسلط طالبان بر افغانستان، هزاران شهروند از ترس خشونتهای این گروه به پاکستان پناه بردهاند.
در این میان، نزدیک به 200خانواده از پناهجویان هزاره بیش از چهار ماه است که در پارکی در مرکز شهر اسلامآباد زندگی دشواری را از سر میگذرانند. این پناهجویان هزاره که با تسلط طالبان بر افغانستان، همه داراییهای خود از جمله شغل و درآمد خود را از دست دادهاند، یک سال را در فقر مطلق گذراندهاند.
آنها این وضعیت بیسرنوشتی خود را “زندگی در جهنم” توصیف میکنند و میگویند که افزون بر محرومیت از ابتداییترین امکانات زندگی مانند سرپناه، آب و تسهیلات بهداشت از آینده نامطمئن برای کودکان و خانوادههای خود نگراناند.
این پناهجویان هزاره که از 18 اپریل بدینسو در «پریس کلپ» اسلامآباد تحصن کردهاند میگویند که اعتراضشان شنیده نشده و حقوق انسانی آنها نقض شده است. آنها خواهان رسیدگی فوری به درخواست پناهندگیشان از سوی کشورها و سازمانهای مرتبط با مهاجرت و پناهندگی و انتقال به کشور سومیاند.
محمد احمدیان که مسوولیت مدیریت تحصنکنندگان هزاره را به عهده دارد، میگوید که او و سایر خانوادههای هزاره تحصنکننده در «پرس کلپ» در معرض تهدیدهای هدفمند طالبان و گروههای تندور قرار دارند.
احمدیان که با روی کار آمدن طالبان به همراه خانواده خود به پاکستان پناه آورده از بازماندگان حادثه تروریستی دوم اسد 1395 است. او از راهپیمان حرکت اعتراضی به «تبعیض سیستماتیک علیه هزارهها» موسوم به «جنبش روشنایی» بود که در انفجار 2 اسد 1395 زخمی شد. در آن حادثه تروریستی نزدیک به 100 نفر کشته و بیش از 400 نفر زخمی شدند. هرچند طالبان دستداشتن در این حادثه را رد کردهاند، اما این گروه با روی کار آمدن دست از آزار و اذیت و تعقیب روزنامهنگاران آزاد و فعالان مدنی افغانستان بهخصوص هزارههای عمدتا شیعهمذهب نکشیدند.
پناهجوی دیگری که نمیخواهد نامی از او در این گزارش برده شود میگوید که او و همه پناهجویان در پارک «پرس کلب» ناامید، درمانده و فرسوده از بیسرنوشتی و انتظار است. او شرایط زندگی در زیر چادر و در هوای به شدت گرم اسلامآباد را غیرقابل تحمل توصیف میکند. به گفته او، اغلب این پناهجویان در این پنج ماه به انواع بیماریها گرفتار شده و بدون تداوی دست و پنجه نرم میکنند.
او میگوید: «روزها آفتاب سوزان یا بارندگی و شبها نیش پشهها امان از ما ربودهاند. خواب و آرامش نداریم. کودکان از صدای رعد و برق میترسند و آشفته میشوند.»
در میان این 200 خانواده پناهجو، بیش از 300کودکاند که در معرض آسیبهای فراوان قرار دارند. نیش پشهها و امراض ناشی از آن، گرمای طاقتفرسا و گرسنگی، بیش از همه کودکان را آسیبپذیرتر کرده است. آنها به سوءتغذیه و انواع بیماریها گرفتار شدهاند. زخمهای سطحی و عمیق ناشی از نیش پشهها در همه کودکان دیده میشود.
پناهجویان با امکانات بسیار ابتدایی صنفهای آموزشی را برای کودکان برگزار میکنند، اما کودکان رمقی برای یادگیری ندارند؛ زیرا گرسنگی و بیماری توان و اشتیاق آنها را ربوده است. هرچند هرازگاهی موسسات خیریه کمکهای اولیه را به پناهجویان در پارک فراهم میکنند، اما این کمکها ناچیز و مقطعیاند و به هیچ وجه نیازهای اولیه پناهجویان را رفع نمیکند و از رنج دایمی آنها نمیکاهد.
پزشکی که برای کمک به کودکان بیمار در این پناهگاه سر زده است، میگوید که وضعیت کودکان بسیار وخیم است. او میافزاید: «درصورت عدم توجه به این کودکان بیمار، آنها ممکن است جانهای خود را از دست دهند و یا یک عمر با آسیبهای جدی ناشی از بیماری کنونی خود در آینده دست و پنجه نرم کنند.»
پناهجویان هزاره در پارک «پرس کمپ» اسلامآباد میگویند که آنها خواستههای خود را با دفتر نمایندگی سازمان ملل در امور پناهندگی در میان گذاشتهاند، اما به گفته آنها صدای آنان شنیده نشده است.
پیشتر، UNHCR یا آژانس پناهندگی سازمان ملل در پاکستان خواهان پایان یافتن تحصن از سوی پناهجویان شده است تا این سازمان به درخواست پناهندگی آنها رسیدگی کند که بسیار زمانبر است.
محمدرضا رضایی