آیا نیاز مردم برآورده میشود؟
هر روز وقتی از روی ناگزیری مسیر دشت برچی را طی میکنیم، به این مسأله میاندیشیم که این تونل روی زمینی، زمانی از حالت کنونی آن خارج خواهد شد؟ موضوع راهبندان دایمی این ناحیه تنها یک بخش از معضلهای مردم است.
جدا از وضعیت نابسامان ساخت وساز، تراکم نفوس، جمعیت انبوه حاشیه و معضلات دیگر آن، با بزرگترین مشکلی که مواجه میباشد، نبود مسیرهای فرعی جهت عبور از این منطقه و رسیدن به مناطق اطراف و مرکز شهر است. مشكل نبود كار و عدم مكان خاصي براي فروش مواد خورد و ريز یا سبزي و ميوه، دو طرف اين جاده را به تراكم بيش از حد كراچيهاي دستفروشان مواجه نموده است. اين مشكل چنان دست و پاگير است كه در بعضي اوقات باعث بندش شديد جاده در يك مدت طولاني ميگردد. چون راه بديل وجود ندارد تا تعدادي از وسايط نقليه مسير خويش را كج نموده و به مقصد برسند، همگي ناچاراند اين وضعيت را تحمل نموده و ساعتها صبر ایوب پیشه کنند. ساکنان این منطقۀ محصور، دعای نیامدن روزی را دارند که بزرگان سیاسی و اجتماعی، اقدام به برگزاری مراسم فاتحه در یکی از مساجد انبوه این جاده کرده باشند. در آن صورت، باید فاتحۀ رسیدن سروقت به کارهایت را خوانده و دست از انجام به موقع کار بشویید. با این حال، جای مقامهای محترم ساکن در این منطقه ویژه است و راه آنان کمتر بند میشود؛ زیرا اگر راه راست باز نباشد، به چپ چرخیده و با توقف موترها، مسیر جاده را برخلاف آن طی میکنند.
با این حال، وقتی برچینشینان خبر بهسازی این منطقۀ مسکونی را میشنوند، شعفزده شده و شور وصفناپذیری در دلشان ایجاد میشود. هرچند این وعده همانند بسیاری از قولهای دیگر، تحقق آن اندکی دشوار است؛ زیرا با شنیدن این خبر به یاد همان داستانی میافتند که «روزی دیوانهیی با سطلی از ماست در لب دریای بزرگ نشسته و با قاشقی، ماست به دریا میانداخت. شخصی پرسید چه میکنی و دیوانه پاسخ داد که «میخواهم آب دریا را برای مردم دوغ درست کنم!» سائل خندید و گفت: مگر میشود این کار را با سطلی از ماست انجام داد و دیوانه جواب داد: میدانم که نمیشود، ولی فکر کن اگر شود چه میشود»!
نتیجه اینکه بهسازی دشت برچی تنها در حد طرح بحث در ارگ ریاست جمهوری مطرح شده و مشخص نیست چنین طرحی محقق خواهد شد یا خیر. اما حقیقت این است که اگر شود چه میشود! چرا که این کار هم به سود مردم است و هم به مصلحت حکومت. اگر مسیرهای فرعی این منطقه باز شده و راه بیرون رفت از راهبندان تسهیل گردد، مارکیتی جهت دستفروشان، فروشندگان میوه، سبزی و…. ایجاد گردد، کوچههای تنگ این منطقه اصلاح شود و مالکان زمین صاحب قبالههای شرعی شوند، پیامد آن، هم برای ساکنان این منطقه دلخوشی وصفناپذیر و آرامش بیسابقه را در پی خواهد داشت و هم اینکه شهروندان مطیع و مشارکتجوی این ناحیه را به سود حکومت سازماندهی خواهد کرد.
اما اگر چنین کاری نشود و کماکان در قید زمان و شرایط هزار و یک شب معلق بماند، زمینۀ زندگی در این ناحیه روز به روز بحرانیتر شده و پیامدهای حاشیهنشینی و انزوای بیش از حد منجر به مشکلات فزاینده و ایجاد زنجیر زجردهنده برای برچینشیان میشود که فاصله میان آنها و حکومت را بیشتر از پیش ساخته و این مسأله زمینۀ استفادهجوییهای سیاسی از احساسات آنان را نیز مهیا خواهد کرد. این همان چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده و عقدههای متراکم ناشی از تبعیض و بیتوجهی نسبت به آنان، زمینۀ نابسامانیهای اجتماعی و چالشهای سیاسی را برای دولت و مردم به بار آورده است.