سفر نامنتظر متیس به کابل دچار بحران
جنرال جمیز متیس؛ وزیر دفاع امریکا ظهر دوشنبه ۴ ثور در یک سفر نامنتظر وارد کابل شد. آقای متیس در این سفر با رییسجمهور غنی دیدار کرده و قرار است با داکتر عبدالله؛ رییس اجرایی و سربازان امریکایی مستقر در افغانستان نیز دیدار کند.
این در حالی است که هفتۀ پیش مشاور امنیت ملی امریکا آقای جنرال هربرت مک مستر در سفرش به کابل در ملاقات با رییسجمهور غنی گفته بود که افغانستان دیگر جای امنی برای تروریستان نخواهد بود.
سفر متیس درست هنگامی صورت میگیرد که در یکماه گذشته افغانستان شاهد دو حمله تهاجمی بزرگ تروریستان به دو نهاد بزرگ ارتش ملی خود بوده است. حمله به شفاخانۀ ۴۰۰ بستر و حمله به قول اردوی ۲۰۹ شاهین که دهها کشته و زخمی بر جا گذاشت، نهادهای دفاعی و امنیتی افغانستان را شوکه کرد و در پی این دو فاجعۀ بزرگ، وزیر دفاع ملی و قدمشاه شهیم؛ رییس ستاد ارتش کشور از سمتشان کنار رفتند.
طبعن در چنین شرایط، اجندای سفر آقای متیس نیز بررسی مسایل امنیتی، ادامه همکاریهای نظامی امریکا با نهاد دفاعی و امنیتی کشور و مبارزۀ مشترک با تروریزم خواهد بود.
سفر دو مقام ارشد نظامی امریکا به افغانستان و پرتاب بزرگترین بمب غیر اتمی در ننگرهار، پیامهای واضح و روشن برای دورنمای امنیت افغانستان، منطقه و جهان دارد.
اما تروریزم امروزی که در حلقهها و گروههای متعدد علیه امنیت ملی ما در تلاش است، دیگر بحث خشک و بینتیجۀ حمایت از پاکستان را شامل نمیشود. اینکه هنوز پاکستان به شکل قوی از تروریزم در افغانستان حمایت میکند شکی نیست، ولی نگرانی این است که حالا آنچه در ظاهر قضیه مشاهده میشود؛ مثلثی از حامیان تروریزم با منافع متفاوت در منطقه و بهخصوص افغانستان شکل گرفته است.
امریکاییها نیز با توجه به آنچه تروریزم و طالبان در افغانستان اکنون از یک پروژه به پروژههایی مبدل شدهاند، بدون تردید نگرانی دارند.
ما در گرفتاریها و مشکلهای خود غرق هستیم و توجه چندان به جنجالها و کشوگیر قدرتهای کلان و خوردهقدرتهایی نداریم که مدعی رهبری منطقهیی هستند. درحالی که مشکلهای ما بخشی از مشکلهاییاند که در منطقه خلق شده و بهطور غیر قابل پیشبینی، شکل عوض کردهاند.
تغییرهای عمیق و گستردۀ سیاسی- نظامی در منطقه، قدرتهای بزرگ را بیش از پیش گرفتار رقابتی جدی و غیر قابل پیشبینی کرده است. بی تردید بخشی از بازی در این رقابتهای ناسالم بر سر کنترول منطقه، جغرافیای سیاسی کشور ما در نظر گرفته شده است. افغانستان بهعنوان بستر فعال تروریزم، فرصت خوب و راحتی را برای تعقیب بخشی از برنامههای رقابتی قدرتهای بزرگ جذب کرده میتواند.
آنچه را در دو سال اخیر از حمایتهای روسیه و ایران در کنار پاکستان از تروریزم میشنویم، متاسفانه واقعیت تلخی است که باید بپذیریم.
رفتارهای زیکزاک دیپلوماتهای روسی و ایرانی که برای انحراف افکار عامه و یا قناعت خاطر رهبران سیاسی ما صورت میگیرد، دلیلی بر عدم حمایت این دو متحد منطقهیی از تروریزم شده نمیتواند.
افغانستان همسایۀ در بهدیوار روسیه و ایران است. این دو کشور سالهاست که در تضاد منافع سیاسی و اقتصادی با ایالات متحده امریکا قرار دارند.
تحولهایی که در خاورمیانه شکل گرفت، موجب شد روسیه و ایران منافع بلندتری در منطقه برای خودشان تعریف کنند. از این رو، بازی در جغرافیای بعدی یعنی افغانستان قطعن بخشی از تعریف جدید منافع این دو همپیمان است.
این است که امروز ما پس از ۱۷ سال جنگ با حمایت نظامی ۴۲ کشور هنوز با خطر بیش از ۲۰ گروه تروریستی مواجه هستیم.
ایالات متحده امریکا ناچار است در فاز جدید، دستکم در جغرافیای افغانستان با رقبای خود جدیتر بازی کند؛ زیرا در مصاف بعدی، روسیه در مقابل امریکا، یک امر غیرقابل انکار است. رفتن به این مصاف دیگر برای ایالات متحده امریکا یک انتخاب نیست؛ بل یک چاره و راهکار است.
حالا بهتر است امریکا بهجای برخوردهای روزمرگی با پدیدۀ تروریزم و تیوری استفادههای پروژهیی و مقطعی از این پدیده، کار را با آن یکسره کند. در غیر این، بهدرد سر دیگری مبتلا خواهد شد.
بهترین گزینۀ بازی در افغانستان، حمایت قدرتمند از نیروهای دفاعی و امنیتی ما و تجهیز و مسلکیسازی این نیروهاست. اگر نیروهای افغانستان به لحاظ تجهیز و مسلکیسازی به خودکفایی برسند، بهراحتی پروژههای تازهتاسیس افراطگرایی روسی و ایرانی را در آغار راه خنثا کرده و فرصت و بسترهای جولان این دو کشور علیه منافع مشترک امریکا و افغانستان را از میان برمیدارند. در غیر این فرض، قسمی که تا کنون قربانی منافع کلان قدرتها بودهایم، بعد از این نیز قربانی بیشتر خواهیم داد.