تحلیل

بی‌احترامی به یک ملت

انتخابات ریاست جمهوری ایران با فرازونشیب فراوان خودش، با مراسم تحلیف یا سوگند حسن روحانی؛ رییس‌جمهور ایران به پایان رسید. رییس‌جمهور کشور؛ محمداشرف غنی نیز مطابق با نورم و تعارفات دیپلماتیک بین‌المللی، پس از دعوت از سوی مقامات ایرانی جهت شرکت در این مراسم به تهران رفت، اما آنچه توجه اذهان عامه و سیاسی را به خود جلب کرد رفتار بی‌ادبانۀ رهبران سیاسی ایران در استقبال از رییس‌جمهور کشور بود.

در نورم‌ها و تعارفات دیپلماتیک بین‌المللی می‌بایست برای استقبال از یک مقام عالی‌رتبۀ خارجی مهمان، مقام سیاسی هم‌طراز او برای خوش‌آمد گویی و استقبال به میدان هوایی آمده و شرط میزبانی تا مستقر شدن مهمان خارجی را به جا آورد.

این در صورتی است که ایرانی‌ها در قبال استقبال از رییس‌جمهور غنی کمال بی‌احترامی را از خود نشان دادند و سفیر آن کشور در افغانستان را به استقبال تیم بلندپایۀ کشور به رهبری رییس‌جمهور غنی فرستادند.

گرچه ایرانی‌ها دلیل این بی‌حرمتی خود را ازدحام دیپلمات‌های خارجی در تهران عنوان و توجیه کردند، اما بی‌کفایتی مدیریتی مغرضانۀ آن‌ها، چیزی از توهین‌شان به هیات بلندپایۀ ما به نمایندگی از مردم افغانستان نمی‌کاهد.

نوع نگاه نگارنده به این رویداد نه بر اساس موضع‌گیری عقده‌مندانه؛ بل بر مبنای واقعیت‌های سیاست ایران در قبال مردم و دولت افغانستان است.

این رفتار توهین‌آمیز، اولین و آخرین کج‌مداری‌ آن‌ها با مردم و دولت افغانستان نیست. سیاست ایران در قبال افغانستان، رویکردی کاملا ناهمگون و غیر متعارف با شعار‌های‌شان دارد که همیشه از نای خودشان به بیرون می‌دمند.

اگر کمی به عقب‌تر برگردیم و آسیب‌های سیاسی دولت‌های خارجی و دخالت‌های نابه‌جای آن‌ها را در بی‌ثباتی افغانستان عمیق شویم به یقین می‌توان گفت که ایران یکی از عوامل اصلی ایجاد ناامنی و تفرقه‌های قومی و حتا حضور نیروهای خارجی دور در کشور است. سیاست‌های ناقص همسایه باعث شده که افغانستان به چهارراهی تقابل قدرت‌های جهانی مبدل شود.

پس از شکست شوروی و استقرار حکومت مجاهدین، ایران یکی از عوامل اصلی قوت گرفتن جریان‌های سیاسی همسو با خودش در افغانستان است و با اکمال این کشور، جنگ‌های تنظیمی تا به سر حد جاری شدن سیل‌های خون در کشور رسید.

ایران از لحاظ سیاسی به دنبال شکست رقیبان‌اش در خارج از مرزهای خودش است که مثال‌های آن را می‌توان اکنون در سوریه عراق، لبنان، یمن و افغانستان یافت.

ترسیم خطوط سبز امنیتی و مبارزه در سنگرهای خارج از جغرافیای خودش، برای سیاست‌مداران ایرانی نسبت به هر اشتراک مذهبی، زبانی و تاریخی اولویت دارد کما اینکه حتا حاضرند ملتی را قربانی خواست‌های سیاسی خودشان بکنند.

این کشور به ظاهر دوست، در تمامی برهه‌های سیاسی در کشورمان رد پای خوف‌ناکی از خود به جای گذاشته است. در کنار حمایت و اجیر کردن برخی حلقه‌های سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاسی‌اش تا ایجاد مراکزی تحت عنوان نهادهای فرهنگی که جز دامن زدن به تعصبات در اذهان مردم، چیز دیگری را دنبال نمی‌کند، به این هم بسنده نکرده و در ایجاد ارتباط با مخالفان مسلح حکومت نیز دست طولایی دارد. نمونۀ آن را می‌توان در حمله چند روز پیش طالبان ایرانی به بند سلما در هرات یادآور شد که زخمی‌های‌شان به ایران انتقال داده شد و جسد یک شهروند ایرانی در جنگ با نیروهای امنیتی در میدان نبرد به جای ماند.

جدای از مسایل دخالت‌های سیاسی و ایجاد ناامنی ایران، در این اواخر چهرۀ دیگری نیز به صورت ملموس از خود نشان داده. مخالفت عریان با اعمار و ساخت زیربناهای آبی در کشورمان نیز با واکنش مبغضانۀ سیاسیون ایرانی مواجه شد و نتوانستند عقده‌های درونی خود را پنهان کنند.

موضوعات مشکلات مهاجران افغان در ایران جای خود را دارد. مهاجرانی که به دلایل مختلف از جمله پیوند‌های فرهنگی در زمان جنگ‌های داخلی کوله‌بار مهاجرت را به دوش کشیده و با دنیایی از امید به ایران سفر کرده و حتا در جنگ 8 سالۀ ایران در مقابل عراق سهم فعال خود را داشتند، اما غافل از اینکه فرزندان‌شان در روزها و سال‌های واپسین مهاجرت در ایران با مشکل فراوانی مواجه خواهند شد که در هیچ قانون انسانی قابل درک نیست. از برخورد غیر انسانی نیروهای امنیتی ایران با مهاجران افغان تا رفتار عقده‌مندانۀ برخی شهروندان ایرانی که برخواسته از سیاست چندپهلوی سیاست‌مداران ایرانی با مهاجران افغان در ایران است، می‌توان به عنوان مثال یاد کرد.

ظاهر تفکر سیاست ایران در کشور یک تفکر سیاسی مذهبی است و همیشه شعار فرهنگ، زبان و مذهب مشترک را با مردم افغانستان سر داده است، اما در عملکرد حقیقی به دنبال منافع سیاسی خود بدون در نظر داشت حقایق درون جامعۀ افغانستان و منافع ملی کشورمان است.

با این تفاصیل و موارد بی‌شماری که می‌توان در جهات مختلف به آن اشاره کرد توقع می‌رود که رییس‌جمهور غنی در تعاملات و توافقات سیاسی خود با ایران، زیرکانه و بدون باج دادن به خاطر ملحوضات سیاسی و مهاجران کشور در ایران برخورد نماید، زیرا رویه‌های سیاسی گذشته این را به اثبات رسانیده که پایبندی به تعاملات سیاسی مبنی بر احترام به منافع ملی و کرامت انسانی از سوی کشور به ظاهر دوست ایران، در قبال دولت و مردم افغانستان وجود نداشته و همیشه سعی در بازی‌های مغرضانۀ خود در افغانستان دارد.

نوشته‌های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. ضمن اینکه بنده از این حس ملی گرایی واحترام به عزت استقبال مینماید میخواهد به عرض برساند که همه جریان های فکری و روشنگری درکشور برمحور وحدت وافزایش قدرت ملی کشور درسطح بین المللی تلاش های خسته گی ناپذیر خویش را ادامه بدهیم این سرمقاله درسی خوبی است برای دانستن اقدامات تفرقه انگیز ایران درقبال کشور ودرضمن بی احترامی دیپلماتیک ایران درقبال افغانستان را به وضوع نمایان ساخته است.

  2. کشور ایران و بعد از انقلاب اسلامی
    جمهوری اسلامی ایران همواره از دیپلومات های افغان در طول تاریخ استقبال گرم نموده اند
    اما این که اینبار مقامات جمهوری اسلامی
    در این عرصه کمک توجهی کرده اند
    علت قابل توجه دارد
    که همه مردم شریف ایران ومردم غیور افغانستان میدانند
    وکسی که توجیه دیگر مینماید
    خود را از عقل ومنطق بدور میباشد

  3. برادر عزیز اگر دقت کرده باشید مقامات ایرانی حتی به استقبال رئیس جمهور دیگر کشور ها نیز نرفتند و روز بسیار شلوغی بود ، بهتر است برادریمان را بیش از پیش تقویت کنیم

    دوست ایرانی شما

دکمه بازگشت به بالا