جنرال دوستم از یکیِ ذکی فیض میبرد
پس از سناریوی ایشچی و اتهامهایی که از سوی او به جنرال دوستم وارد شد، حکومت تلاش کرد تا دوستم را از فضای سیاسی افغانستان متواری کند.
طی فشارهای حکومت به معاون اول ریاست جمهوری، جنرال مدت کوتاهی خانهنشین و پس از آن به ترکیه سفر کرد، اما چند باری که جنرال دوستم عزم ورود به افغانستان را کرد، حکومت از ورود او به افغانستان ممانعت ورزید.
جنرال در پی این ممانعتهای حکومت و طرح به انزوا کشانیدن او از متن سیاستگذاریهای کشور، بر آن شد تا ایتلافی را با دو رهبر آزردهخاطر از حکومت شکل دهد. جنرال دوستم آقای محقق و استاد عطا را به ترکیه فراخواند و ایتلاف نجات افغانستان را شکل دادند.
حکومت از شکلگیری ایتلاف قدرتمندی به نام نجات هراسید. سران حکومت پس از شکلگیری این ایتلاف سراسیمه شدند و در پی آن برآمدند تا این ایتلاف را به نحوی از انحا از هم بپاشانند.
رییسجمهور غنی پس از شکلگیری این ایتلاف به هر دری زد تا بتواند جنرال دوستم را متقاعد کند که دوباره به معاونیت اول برگردد و به کار خویش ادامه دهد؛ اما جنرال حتا حاضر به گفتگوی تلیفونی هم با رییسجمهور نشد.
در این میان فیضالله ذکی که او را مغز متفکر حزب جنبش نیز مینامند دست به کار شد. فیضالله ذکی به عنوان یگانه چهرۀ مورد اعتماد هردو سوی منازعه (حکومت و جنرال دوستم) در پی آن شد تا رابطه رییسجمهور و جنرال را احیا کند.
فیضالله ذکی هماکنون تنها کسی است که جناح حکومت به او خوشبین است و اعتماد بسیاری به او دارد و از سوی دیگر ذکی از مهرههای وفادار به جنرال دوستم رهبر حزب جنبش است.
به همین لحاظ ذکی توانست میانۀ رییسجمهور و جنرال دوستم را از تیرگی مفرط بیرون کند. فیضالله ذکی توأم با حفظ اعتماد جنرال و رییسجمهور، توانست خبرهای نویدبخشی را به هر دو سوی منازعه به ارمغان بیاورد.
به همین لحاظ خبرهای موثقی وجود دارد که جنرال دوستم به زودی وارد افغانستان میشود و احتمالا به سمت سیاسیاش به عنوان معاون اول ریاست جمهوری ادامه خواهد داد.
روشن است که حکومت با دلجویی دوستم و فراخواندن او به کارش میخواهد ضربۀ شکنندهیی به ایتلاف نجات وارد کند، اما به دور از امکان نیست که فیضالله ذکی با استفاده از ذکاوت سیاسیاش که یکی از چهرههای تصمیمگیرنده و مهم حزب جنبش به شمار میآید، به جنرال فهمانده باشد که ادامه دادن کار او بهعنوان معاون اول نمیتواند به معنای از همپاشی ایتلاف باشد. چنانکه آقای نور در عین حالی که والی بلخ است، در ایتلاف نجات افغانستان نیز حضور دارد.
با توجه به این تحلیل چنین مینماید که بازیگر نقش اصلی در آشتی میان جنرال و رییسجمهور، کسی نیست جز فیضالله ذکی که با هوشیاری تمام این لابیگری سیاسی را به سر کرده است.
فیضالله ذکی با این لابیگری توانست از یکسو اعتماد بیشتری نزد رییسجمهور بهدست آورد و بر چوکی وزارت آسودهتر تکیه بزند و از سوی دیگر وفارداریاش را به حزب جنبش و رهبر مقتدر خویش ثابت کند.
بیگمان قدرت احزاب را پایگاه اجتماعی و پیروان تودهیی تعیین میکند؛ اما در امتیازگیری و چانهزنی سیاسی مغزهای متفکر و سیاستورزان کارکشتۀ احزاب است که میتوانند جایگاه حزبشان را تعیین و تثبیت کنند.
به این لحاظ اگر حزب جنبش این فرزند ذکی را در خود نمیپروراند و رییسجمهور قابلیت تشخیص این لابی موثر را نمیداشت، برگشت جنرال به افغانستان و معاونیت اول ریاست جمهوری محال به نظر میرسید.
نویسنده: محمدعارف سمنگانی