مذاکره یا خیالپلو؟ پای لج ارگ و افق تاریک جمعیت
در یکی دو هفته اخیر، نشستهای متعددی میان نمایندگان دولت و نمایندگان جمعیت اسلامی بهمنظور حل مشکل آقای عطامحمد نور؛ والی برکنارشدۀ بلخ و ریاست جمهوری صورت گرفته است، اما قراین و شواهد چنان مینمایند که این نشستها به نتیجۀ مطلوب منجر نگردیده است.
پس از آنکه آقای نور از مقام ولایت بلخ توسط رییسجمهور برکنار شد و کسی دیگری به جایش معرفی گردید، آقای نور حکم ریاست جمهوری را در صورت برآوردهنشدن خواهشات مطرحشدهاش، فاقد اعتبار قانونی دانسته و بر ادامۀ ماموریت خود به عنوان والی بلخ تاکید مینماید.
در این میان، سوالی که تا حالا بیپاسخ مانده این است که آیا خواهشات آقای عطامحمد نور، خواستههای جمعیت اسلامی است یا خواستههای تمام متحدان داکتر عبدالله بهنام تیم اصلاحات و همگرایی که در محور داکتر عبدالله جمع شده بودند؟
اگر قرار باشد که جمعیت اسلامی بهعنوان یک جریان سیاسی نظامی که در سالهای پسین جنگ سرد شکل گرفته و همراه با سایر احزاب و جریانهای جهای در فرایند پیروزی جنگ سرد به نفع بلوک غرب نقش ایفا کرد، مورد نظر باشد، شواهد و قراین متعددی وجود دارد که دیگر بهعنوان یک جریان سیاسی منسجم و دارای رهبری واحد وجود ندارد و آنچه را آقای نور بهعنوان جمعیت مطرح میکند، علاوه بر خودش، مجموعه پراکنده، بیروح و بیبرنامه است که بالاتر از یک عنوان و چند عضو دلشکسته کسی دیگری باقی نمانده است.
افزون بر این، مجموعۀ قابل توجهی از اعضای ارشد جمعیت اسلامی در بدنه دولت حضور دارند و در پستهای مهم سیاسی و اداری مشغول وظیفهاند. اغلب کسانی که در کنار داکتر عبدالله استند و یا توسط داکتر عبدالله به پستهای مهم دولتی معرفی شدهاند، خود را منسوب به جمعیت اسلامی میدانند و همین رییس اجراییه کشور، آدرس وابستگی سیاسیاش را جمعیت اسلامی معرفی میکند.
پس با توجه به این واقعیت، آقای نور از کدام جمعیت سخن میگوید و اساسن این جمعیت چه برتری و امتیازی نسبت به سایر جریانهای سیاسی دارد که اشتهای سیریناپذیری قدرت بر وجود او سایه افکنده است؟
اما اگر آقای نور سهم سایر متحدان تیم سیاسی تیم اصلاحات و همگرایی را طلب دارد، در این صورت کسانی از آدرس هر یک از متحدان سیاسی این تیم، باید در کنار آقای نور حضور داشته باشند و با زبان خود سخن بگویند تا مردم افغانستان بفهمند که چه ظلم و کوتاهی در حق آنها صورت گرفته است که به قول حضرت حافظ دست از طلب ندارند تا کام شان برآید!
از آقای نور پرسیده شود سهم هزارههایی که برای تیم اصلاحات و همگرایی بیشترین رای را داده بودند و سبب پیروزی آقای عبدالله و استمرار ولایت ایشان گردیده، در کجای این چانهزنیهای سیاسی قرار دارد؟ اصولن اگر این خواستهها برآوردهشدنی باشد، چه تعداد از هزارهها شامل فهرست اشخاصی میگردد که از جانب آقای نور به دولت وحدت ملی معرفی میگردد؟
این واقعیت را باید پذیرفت جمعیت اسلامی که عمدتن پوشش تاجیکی دارد، دیگر آن حزبی نیست که در سالهای جهاد و جنگهای داخلی، شهرت جنگجویی و ویرانگری کسب کرده بود.
آقای نور اگر میتوانست خود به تشکیل یک حزب سیاسی فراقومی مبادرت میورزید و با یک آدرس جدید سیاسی و یک روایت جدید وارد تعاملات سیاسی افغانستان میگردید، خواستهها و چانهزنیهای سیاسیاش با ریاست جمهوری بیشتر قابل تامل بود تا اینکه از آدرس یک حزب چندپارچه و چندصاحب وارد معامله و مذاکره شده است.
چنان مینماید که تیم رییسجمهور نیز از ضعف جمعیت و ضعفهای سیاسی آقای نور آگاهی دارد که فرایند مذاکرۀ نمایندگان ایشان با دولت را به نشستها و گفتگوهای بیثمر تبدیل کرده و تا حالا حاضر به هیچ گونه امتیازدهی به آقای نور نگردیده است.
تامل در پدیدارهایی که وضعیت موجود را به وجود آورده، این واقعیت تلخ را به نمایش میگذارد که بحران جاری در شمال کشور از عمق و گستره بیشتر برخوردار خواهد گردید و آقای نور اگر واقعن به منافع مردم و سلامت افغانستان باور دارد، به افقهای دور سیاست باید بنگرد که حاصل این نگرش بتواند به تحقق صلح و تامین ثبات کمک نموده و روزنه هرچند تاریکی را به سوی فردای بهتر باز نماید.
نثاراحمد حامدی