تحلیل

ما و سرنوشت ناپیدای جنگ!

روز دوشنبه دقیقن شش‌هزار روز از حضور نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا در افغانستان گذشت. امریکا در تاریخ هفتم ماه اکتوبر 2001 میلادی به منظور سرنگونی حکومت طالبان و نابودی تروریزم  بین‌المللی وارد افغانستان گردید که از آن زمان تاکنون 2300 نظامی این کشور در افغانستان کشته شده و بیشتر از 16000 نیز زخم برداشته و یک تریلیون دالر را به مصرف رسانده است.

بر اساس برخی آمارهای تقریبی در این شانزده سال بیشتر از صدهزار افغان به شمول نیروهای نظامی، مردم ملکی و مخالفان مسلح دولت نیز کشته شده‌اند. پس از گذشت شش‌هزار روز از حضور ایالات متحده امریکا در افغانستان اوضاع چگونه است و آیا برای این جنگ ویرانگر و پرتلفات پایانی قابل تصور هست؟

پاسخ به این سوال در نگاه نخست مستلزم اشراف دقیق بر فرایند بازی‌های سیاسی در سطح بین‌المللی و منطقه می‌باشد که چه دلایلی سبب گردیده است ایالات متحده امریکا در این گوشه از جهان حضور سنگین و پرهزینه داشته باشد.

در نگاه دوم سهم پاکستان را نیز در سرگردانی امریکا در افغانستان و ادامه جنگ در این کشور باید مورد توجه قرار داد که در یک بازی استخباراتی چند پهلو سبب افزایش تلفات و هزینه جنگ برای ایالات متحده در افغانستان گردیده است.

اکنون که طالبان به دسته‌های مختلف تقسیم گردیده و تعریف از تروریزم بین‌المللی به شدت دچار دگردیسی گردیده و پروژه دیگری با عنوان داعش نقش‌آفرینی می‌کند، واقعیت این است جنگ جاری پهلوهای دیگر و ابعاد پیچیده‌تری به خود گرفته است.

گره‌گشایی از این پیچیدگی‌ها فهم استخباراتی می‌خواهد که بتواند فراز و فرود سرنوشت و تقویت و سرکوب ترورزیم بین‌المللی را در پرتو منافع قدرت‌های برتر تحلیل و بررسی نماید. اما قدر مسلم این است اختیار جنگ از دست افغان‌ها خارج شده و به قول معروف آنکه نان و آب فراهم می‌کند، مسیر زندگی را هم تعیین می‌کند. افغان‌ها متاسفانه در قحطی عقلانیت یا خرد جمعی قرار دارند که سال‌هاست با چشم بسته در اطراف تپه‌های مرگ‌شان می‌چرخند و در کام هیولای مرگ و مصیبت فرو می‌روند.

در میان اما آنکه نفع بیشتر برده پاکستان است که با استفاده از کمک‌های سخاوت‌مندانه امریکا 2300 نظامی آن کشور را در افغانستان کشته است و هزینه‌های سنگینی را بر ایالات متحده تحمیل کرده است و اکنون شریک مطمین اقتصادی چین و همگام سیاست‌های روسیه در منطقه شده است.

از همین رو پاکستان را باید گره کور جنگ افغانستان دانست و هرگاه این گره باز شود، پایان جنگ در افغانستان قابل پیش‌بینی خواهد بود.

در این شش‌هزار روز که گذشت، اسامه بن لادن رهبر القاعده در ایبت آباد نزدیک اسلام‌آباد توسط کماندوهای امریکایی کشته شد، ملاعمر رهبر طالبان در شهر کراچی فوت کرد، جانشین ملا عمر در راه تفتان کشته شد و همین گونه هسته رهبری و شوراهای منطقه‌یی طالبان در پیشاور و کویته فعالیت می‌کنند.

 در یکی دوسال اخیر البته ایران و روسیه نیز در قطار حامیان طالبان قرار گرفته‌اند که خود بحث دیگر است. با فهم و درک این واقعیت، سوال اصلی این است که چرا ایالات متحده امریکا از کنار پاکستان با ملایمت و با چشم بسته می‌گذرد؟ جهان به یاد دارد که در اوایل حمله امریکا بر حکومت طالبان در کابل، با یک تهدید تیلفونی وزیر دفاع امریکا، پرویز مشرف رییس‌جمهور پاکستان چشمش را شست و جهان را طور دیگر دید، اما حالا چرا از آن قاطعیت در موضع ایالات متحده امریکا خبر نیست؟

این سوال را می‌شود از مناظر مختلف پاسخ گفت اما بدون تردید پاسخ درست به این سوال، پاسخ به پایان ناپیدای جنگ در افغانستان نیز خواهد بود.

روزنامه راه مدنیت/ سرمقاله

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا