اسلایدشوتحلیل

چرا خالد؟

تنها بهانۀ حضور نظامی و سیاسی غرب به‌خصوص ایالات متحده امریکا در افغانستان، وجود طالبان و گروه‌های تروریستی همکار طالبان از جمله القاعده بوده‌اند.

باری دونالد ترمپ در سال 2016 در نخستین روزهای حکومت‌اش گفته بود که آنجا- افغانستان- مگر چی خبر است که هفده‌سال است می‌جنگیم و به نتیجه نمی‌رسیم؟

بی‌تردید جنگ هفده‌ساله امریکا در افغانستان طولانی‌ترین جنگ این کشور در بیرون از مرزش است. حضور نظامی امریکا در عراق در 20مارچ 2003 به سرکردگی امریکا و بریتانیا و کمک‌های نظامی حدود 30کشور دیگر صورت گرفت، اما با خروج آخرین گروه از سربازان امریکایی در 19 اگست 2010 این جنگ به پایان رسید.

جنگ داخلی سوریه نیز در اوایل سال 2011 آغاز شد، اکنون در مرحله پایانی خود به نفع رییس‌جمهور سابق سوریه؛ بشار اسد قرار دارد.

در این جنگ نیز تعدادی از نیروهای نظامی و مستشاران نظامی امریکا برای حمایت از ارتش آزاد سوریه، جبهه النصره؛ بخش جداشده از القاعده و جبهۀ اسلامی، ایتلافی از چند گروه تندرو سلفی که هرسه گروه در برابر ارتش وفادار به بشار اسد می‌جنگیدند، وارد سوریه شده بودند نیز اخیرا بانگ خروج سر داده و در هفته‌های آینده خارج خواهند شد.

اما جنگ افغانستان همچنان ادامه دارد و هنوز سرنوشت این جنگ معلوم نیست. از یک‌سال‌ونیم به این طرف حکومت افغانستان تمام تلاش خود را به کار بسته است تا اگر به صلحی دست یابد، باز هم چیزی دست‌گیرش نشده است. حدود چهارماه است که ایالت متحده امریکا آقای خلیل‌زاد را فعال ساخته و به هر دری می‌کوبد تا ظاهرا صلح بیاورد، باز هم دست‌کم تاکنون نتیجه منفی بوده است.

با این همه در آخرین مورد، به‌عنوان آخرین گزینه کمکی برای روند صلح، رییس‌جمهور غنی سه‌هفته پیش در یک اقدام غیرمترقبه وزیران دو وزارت‌خانه دفاعی و امنیتی کشور را برکنار و اسدالله خالد و امرالله صالح را به وزارت‌های دفاع و داخله معرفی کرد.

هردو چهره امنیتی، با سابقه کار امنیتی سخت و کرکتر‌های ضد طالبانی، منضبط و ضد پاکستان و هر آشوب‌گر و مداخله‌گر.

در دو هفته گذشته این دو چهره جدید امنیتی کشور، اقدام‌هایی روی دست گرفته‌اند که از هم‌اکنون نتیجه‌بخش بوده‌اند. طالبان حالا در جبهه‌های جنگ به‌شدت زیر فشار‌اند و به‌جای داشتن ابتکار عمل، به فکر دفاع و حفاظت جان‌شان برآمده‌اند.

با چند اقدام وزارت داخله به رهبری صالح، فیگورهای گنگستری قومی که با زبان شارلاتانی مردم را فریب می‌دهند و به تبه‌کاری مصروف‌اند، به قول رییس‌جمهور چون موش‌ها به قوطی گریخته‌اند و شماری از آنان هم خود را تسلیم پولیس کرده‌اند.

خالد یک پشتون است و در ولایت غزنی به دنیا آمده است. او در سال 2001 سند لیسانس خود را از یک دانشگاه تاجیکستان در علوم سیاسی به‌دست آورده است. خالد حالا 50سال سن دارد و تقریبا نیمی از عمرش را یعنی از سال 2001 به بعد در سیاست به سر کرده است. او موقف‌های مهمی چون والی غزنی، والی قندهار، وزیر سرحدات و قبایل و ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان را در کارنامه سیاسی خود دارد.

 خالد در زمان حامد کرزی در ماه سپتامبر ۲۰۱۲ به عنوان رییس امنیت ملی افغانستان منصوب گردید، اما پس از گذشت سه ماه یعنی در دسامبر ۲۰۱۲ هدف حمله انتحاری قرار گرفت و از ناحیه دست‌ها و پایین‌تنه به شدت زخمی شد. خالد برای تداوی به امریکا منتقل شد و ماه‌ها تحت تداوی و مراقبت‌های عاجل قرار داشت.

خالد در زمانی‌که والی قندهار بود و جوانی سی و چند ساله‌یی بیش نبود، با رونمایی از جسد ملا دادالله یک فرمانده جنگی و خون‌آشام طالبان، چهره ضد طالبانی و ضد پاکستانی خود را آشکار کرد و از آن زمان به بعد این جوان میهن‌پرست به فیگور ضد طالبانی معرفی شد.

هرچند خالد در مدت سه ماه ریاست عمومی امنیت ملی کار چندانی نتوانست و حتا از جان خودش هم محافظت نتوانست، حالا نیز در کارفهمی و مهارت امنیتی آقای خالد چیز یقینی وجود ندارد، ولی در وجود کرکتری مثل خالد، هیچ انعطافی در برابر تروریزم دیده نمی‌شود.

همین ویژ‌گی آقای خالد موجب شده که گردانندگان پشت صحنه جنگ افغانستان بار دیگر به فکر محافظت و مراقبت از طالبان بیفتند.

این روزها رسانه‌های غربی، یک اعلامیه خبری سازمان دیدبان حقوق بشر را به شدت برجسته کرده و تکثیر می‌کنند. در این اعلامیه، از نقض گسترده حقوق بشر علیه طالبان یادآوردی شده و گفته شده که آقای خالد زمانی‌که والی قندهار بود، زندان مخفی داشت و طالبان را شکنجه می‌کرد.

این سازمان با اضافه کردن یک بند دیگر خواسته که موضوع را جدی‌تر نشان دهد. در اعلامیه گفته شده که خالد در زمان تصدی پست‌های ولایت غزنی و ولایت قندهار، خشونت‌هایی را علیه زنان و دختران نیز مرتکب شده است.

این سازمان سرپرستی آقای خالد را «زنگ خطر» برای کشورهای حامی افغانستان خوانده و عفو بین‌الملل از حامیان افغانستان خواهان تحریم علیه خالد شده است.

حالا سوال‌های زیادی در این خصوص پیدا می‌شود.

اول، در مدت پنج‌سال گذشته این سازمان‌ها کجا بودند؟ در حالی‌که به قول آنان خالد سال‌های پیش مرتکب نقض حقوق بشر شده است، چرا در مدتی که وظیفه رسمی نداشت دست‌کم یک مورد ادعا هم صورت نگرفت در حالی‌که در آن زمان راحت مورد بازپرسی قرار می‌گرفت.

دوم، این سازمان‌ها از طالبان چی تعریفی دارند، اگر خالد با زندانی ساختن چند قمندان آدم‌کش طالب مرتکب نقض حقوق بشر شده است، نیروی بیش از 40کشور غربی به‌خصوص ایالات متحده امریکا در بیش از هفده‌سال گذشته در افغانستان مصروف جشن تولد بوده‌اند؟

خاصیت جنگ این است که می‌کشند و کشته می‌شوند، در مدت چهار دهه گذشته هزاران آدم که در جنگ سهیم بوده‌اند؛ کشتند و کشته شدند و هزاران بی‌گناه دیگر را نیز قربانی کرده‌اند، حالا از میان این همه آدم چرا خالد؟

طالبان خود یک گروه تروریستی است که به‌طور هولناکی مرتکب جنایات جنگی و ضد بشری شده‌اند، آیا مبارزه با این گروه نقض حقوق بشر تعریف می‌شود؟ و سوال‌های دیگر.

واقعیت این است که قرار نیست به این زودی‌ها جنگ در افغانستان خاتمه یابد و روی پروژه‌یی چون طالبان مهر ختم زده شود.

دیگر جنرال رازق قندهاری نیست و او به راحتی کشته شد، معلوم نیست چی دستانی در عقب آن ترور قرار داشت، جدی‌ترین فیگور ضد طالبانی و ضد پاکستان که فوق‌ا‌لعاده موثر هم بود، در جنوب کشور کشته شد و دیگر رازقی وجود ندارد.

خالد چهرۀ هم‌تراز و هم‌گون رازق است، به‌خصوص که در مهم‌ترین نهاد امنیتی کشور یعنی وزارت دفاع به رهبری جنگ دست یافته است. با وجود چهره‌یی چون خالد در وزارت دفاع وضعیت برای طالبان خیلی خطرناک‌تر می‌شود.

مهم‌تر از همه این‌که دیگر مردم افغانستان از نیروها و قمندانان چند ستاره غربی دست شسته و به فکر حمایت از مهره‌های داخل خانه خود برآمده‌اند. برای مردم افغانستان رفت‌وبرگشت ده‌ها جنرال پنج‌ستاره امریکایی با القاب‌های سنگین اصلا مهم نیست، ولی مرگ رازق ماتم ملی بر پا می‌کند و شروع کار خالد، هلهله ملی را سامان می‌دهد.

در بودن خالد و امثال آن، در رهبری جنگ مردم افغانستان داوطلبانه علیه طالبان عسکر خواهند داد و با تمام توان از چنین جنگ علیه طالبان حمایت خواهند کرد. چون مطمین هستند که فرزندانشان بنا به بی‌کفایتی و غفلت به‌دست طالبان کشته نخواهند شد و اگر مرگی در کار باشد، شرافت‌مندانه و در حال دفاع فعال اتفاق خواهد افتاد.

به باور نگارنده، طالبان توانایی مقابله جنگ جدی و با برنامه را حتا برای شش‌ماه با نیروهای امینتی کشور نیز ندارند، در مدت یک‌ونیم دهۀ گذشته بیش از این که با طالبان مبارزه صورت گرفته باشد، با آنان مماشات شده است.

شاید طالبان برای برخی از نهاد‌های غربی و غرب، یک اسم برای تروریزم باشد و در واقع توجیهی برای تطبیق برنامه‌هایی که چندان برای مردم آشکار نیست، ولی چون این گروه از مردم افغانستان قربانی گرفته و صدها بار از خون بی‌گناهان، اطفال، زنان و مردان این جامعه جوی جاری کرده‌اند، تروریست‌اند و در برابر آنان از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد.

جای خوشی‌اش اما باقی است که در برابر تبلیغات رسانه‌های غربی، ده‌ها هزار مرتبه در فضای مجازی خالد توسط مردم افغانستان از اقوام و اقشار مختلف مورد حمایت قاطع و گسترده قرار گرفته است. همین حمایت جدی و گسترده هم کفایت می‌کند و خالد با دل گرم و عزم جدی راهش را ادامه خواهد داد.

سید امین بهراد؛ روزنامه‌نگار

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا