مقاله

فاصلۀ ما با شهروند شدن

عمل به مسوولیت‏‌های اجتماعی در محیط شهری، روشن‏ترین مصداق شهروندی در حیات اجتماعی است که بر مبنای آن، ساکنان یک شهر خویشتن را به رعایت وجایب و مکلفیت‏های اجتماعی ملزم می‏دانند. حقوق شهروندی نیز آمیزه‌‌یی از وظایف و مسوولیت‌های شهروندان در قبال یک‌دیگر، شهر و دولت یا نظام حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی است که وظیفۀ تامین آن حقوق بر عهدۀ مدیران شهری (شهرداری)، دولت یا به‌طور کلی قوای حاکم می‌باشد. به مجموعۀ این حقوق و مسوولیت‌ها، «حقوق شهروندی» اطلاق می‌شود.

با این وصف، عملکرد ما در زندگی اجتماعی که در بافت و ساختار شهری داریم، نشان از این واقعیت دارد که ما تا هنوز با شهروند شدن فاصلۀ زیادی داریم.

به گونۀ مثال شاید شما نیز شاهد صحنه‎های زیادی باشید که ساکنان پایتخت در خصوص مسوولیت‎های همگانی چون؛ پاکیزگی محیط و مشارکت در امور اجتماعی هیچ اشتیاقی از خود نشان نداده‌اند. دیدن این منظره‎ها از نگاه هزاران عابر این شهر شاید غیرعادی نباشد، چون همانند این برخورد را بارها مشاهده نموده‌اند؛ اما در حقیقت این گونه برخورد مخالف با اصول شهروندی بوده و این مساله را می‏رساند که ما تا شهروند شدن فاصله‏های زیادی داریم.

بنابراین، ضروری است تا تدابیری اتخاذ گردد که برمبنای آن ما با وجایب شهروندی و مکلفیت‏های اجتماعی خویش بیش‌تر آشنا شویم. این امر جزیی از وظایف دولت و نهادهای مرتبط به امور نظام‏سازی است.

به باور کارشناسان، آموزش شهروندی به‌طور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاه‌های آموزشی و یا به‌طور رسمی به‏صورت سرفصل درسی مجزا در مکاتب و حتا مکاتب ابتدایی و یا به‌صورت رشتۀ تحصیلی دانشگاهی در واقع به شهروندان می‌آموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسوولیت‌پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزش‏ها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارایه یک الگوی شهروندی نیست؛ بل به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسوولیت‌های‌شان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ کنند.

تربیت شهروندی، یکی از فروع شهروندی است که با توجه به تحولات سریع اجتماعی، فن‌آوری و سیاسی دوران معاصر، از جمله دل‏مشغولی‌های برنامه‌ریزان و سیاست‏گذاران تعلیم و تربیت کشورهای جهان به شمار می‌آید. در کشورهای توسعه‌یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می‌شود و دولت نیز آموزش‌های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می‌دهد. در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی، آموزش شهروندی و آشنایی با آن به‌طور رسمی در برنامه درسی مکاتب از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت.

اهداف این آموزش‌ها عمومن مواردی چون؛ آشنایی با حقوق و مسوولیت‌های شهروندی، بحث و بررسی درباره سرفصل‏ها و موضوعات مهم شهروندی، فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیت‏های اجتماعی و مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی است.

شهروندی آن است که عموم شهروندان به‌طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به‌کار می‌گیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمان‏ها و کمیته‌های محلی گوناگون نظیر انجمن اولیا و مربیان و سازمان‌های غیردولتی عضویت و فعالیت می‌کنند. شرکت در نشست‌ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه‌های عمومی، هیات منصفه یا هیات‌های حل اختلاف، مشارکت در پروژه‌های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه‌حل آن‌ها بسیار سودمند خواهد بود. صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که اجتماعات محلی و نهادهای مردم محور می‌توانند با ارایه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آن‌ها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا کنند.

به این ترتیب، ضروری است تا گام‏های اساسی جهت تربیت و تعلیم اصول شهروندی برداشته شود تا فاصلۀ ما نسبت به امور مربوطه به مکلفیت‏های شهروندی کم‏تر گردد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا