مقاله

حقیقت حسادت در زندگی ما

منبع: / Medium نویسنده: Joe Duncan/ ترجمه: زهرا بهره‌مندی

اکثر مردم حداقل یک بار در زندگی خود یک دوست یا شریک عاطفی حسود داشته‌اند. بدون شک همه ما این تجربه را داریم؛ یا ما کسی بوده‌ایم که در مغزش به طور ناخودآگاه، باریکه ضعیفی از حسادت، به عنوان یک پاسخ ذاتی به یک سناریو در دنیای واقعی، خطور می‌کند؛ یا اینکه ما کسی بوده‌ایم که دوست‌ و شریک عاطفی ما بر وفاداری ما اعم از نظر احساسی، جسمی، جنسی، یا موارد دیگر اصرار داشت. برخی از همسران یا دوستان خواستار این هستند که حق داشته باشند در تلیفون‌های ما سرک بکشند و محتوای تلیفون ما را تجزیه و تحلیل کنند و آگاه به محرمانه‌ترین جنبه‌های زندگی ما و دیگران باشند. این نوع رفتارها کاملا ناسالم هستند و تقویت آنها ایده خوبی نیست.

اگرچه نوشته حاضر بر حسادت در رابطه عاطفی متمرکز است، اما مفاهیم مورد بحث کاملا عمومی هستند و می‌توانند مضامینی چون حسادت خانوادگی، حسادت در روابط دوستانه، حسادت همکاران و بسیاری موارد دیگر را نیز در بر داشته باشند. این نوشته می‌کوشد با دقت زیاد دلایل مهم روان‌شناختی حسادت را بررسی کند.

اگر ما به اندازه کافی طولانی زندگی کنیم و به اندازه کافی روابط عاشقانه داشته باشیم، خواهی نخواهی با مقوله حسادت روبرو می‌شویم و باعث می‌شود بسیاری از ما این سوال را داشته باشیم که چرا حسادت در روابط عاشقانه همه‌گیر و گسترده است. آیا حسادت امری طبیعی است؟

در جو فرهنگی امروز دنیا که انواع و اقسام مختلفی از روابط به چشم می‌خورد؛ از سختگیرانه‌ترین روابط تک‌همسری تا روابط غالبا سست چندگانه و به اصطلاح هوس‌رانی، این بحث کانون توجه اصلی قلب و ذهن تعداد زیادی از مردم است.

افراد در روابط چندگانه تمایل دارند این عقیده را داشته باشند که «حسادت طبیعی نیست؛ بل از نظر فرهنگی در سنین بسیار پایین به ما القا می‌شود»؛ این طرز تفکر قابل تامل است. در حالی که افراد در نظام تک‌همسری تمایل دارند فکر کنند که «همه‌شمول بودن حسادت شاهدی برای اثبات فطری بودن آن در انسان است»؛ این مفهوم نیز قابل تامل است. از هر طرف بام که بخواهید بیفتید، حسادت همیشه امری شخصی است و شخصا تجربه می‌شود.

وقتی از ما سوال می‌شود که آیا اعتقاد داریم حسادت انسان فطری است یا اکتسابی، بهترین پاسخی که می‌توانیم بدهیم این است که کدام نوع حسادت را می‌گویید.

حسادت در روابط به طرق مختلف بروز می‌کند و یک احساس کلی نیست، چه رسد به اینکه یک نشانه عمومی از یک علت کلی باشد. تفکرات مختلف، منطق‌های مختلف و ترس‌های مختلف وجود دارد که باعث بروز انواع مختلف حسادت می‌شود. بعضی از حسادت‌ها ذاتی است، برخی‌های دیگر پرورش‌یافته و اکتسابی است، اما تقریبا همیشه ترکیبی از هر دو است.

انواع مختلف حسادت

حسادت به طرق مختلف بروز می‌کند: ناراحتی لحظه‌یی ملایم برای برخی؛ پارانویای ذاتی و مریض‌گونه (پاتولوجی) برای برخی دیگر. در مسیر تلاش برای درک حسادت، برجسته کردن و تاکید بر این تفاوت‌ها حیاتی است.

داکتر صحت روانی، سیث می‌یرز به ما می‌گوید وقتی متوجه بروز حسادت می‌شوید بررسی کنید و سعی کنید که بفهمید کدام نوع رفتار است: آیا این یک نمونه منفرد است یا بخشی از یک الگوی رفتاری آسیب‌شناختی بزرگتر؟

دلایل حسادت به طور معمول شامل موارد زیر است، اما محدود به موارد زیر نیست:

  • احساس بی‌لیاقتی
  • ناامنی
  • تملک
  • استحقاق، خیالی یا واقعی
  • افکار وسواسی، پرشی (مسابقه‌‌یی) یا مضطربانه
  • پارانویا

مساله پیچیده‌تر، این واقعیت است که حسادت می‌تواند موجه یا غیرموجه باشد؛ اگر کسی در رابطه با ما متعهد شود، ما انتظار داریم که این تعهد را حفظ کند و اگر این کار را نکند، منطقی است ایده کمی هرزگی کردن به ذهن ما برسد. گاهی اوقات افراد به دلیل عدم صداقت شریک زندگی خود حسادت می‌کنند. در مورد هر یک از انواع حسادت، ریشه‌های آنها و راه حل‌های احتمالی آن کمی دقیق‌تر بحث می‌کنیم.

بی‌لیاقتی

احساس بی‌لیاقتی اغلب نوعی حسادت است که به رابطه وابسته نیست. افرادی که احساس بی‌لیاقتی می‌کنند، احساس ناتوانی شخصی خود را تنها در روابط نشان نمی‌دهند، و این نشان می‌دهد که این امر با تصورات شخص از خودش در ارتباط است. افرادی که احساس بی‌‌لیاقت بودن دارند اغلب در مورد حسادت خود سکوت می‌کنند، آن را برای خود نگه می‌دارند و در سکوت از آن برای تایید عقاید قبلی که نسبت به خود دارند، استفاده می‌کنند، اما نه همیشه. احساس بی‌لیاقتی تقریباً به طور کامل در درون خود فرد اتفاق می‌افتد.

احساس بی‌لیاقتی، به شرطی که مریض‌گونه‌ نباشد، همان‌طور که در مورد درماندگی اکتسابی صدق می‌کند، به راحتی برطرف می‌شود. به همسر یا دوست خود از طریق حل مشکلاتی که آنها دارند، کمک کنیم و تشویق کنیم تا برای ایجاد عزت‌نفس و احساس توانمندی تلاش کنند. تقویت مثبت و کمک کردن در دستیابی به اهداف‌شان برای ایجاد عزت نفس امری حیاتی است، اما پذیرش این امر به خودی خود کافی نیست و ممکن است اگر به تنهایی به کار برده شود، نتیجه عکس داشته باشد. شخصی که احساس بی‌لیاقتی می‌کند، فقط به این دلیل که به او بگوییم تو لایق هستی، احساس کفایت نمی‌کند. من دریافته‌ام که مردم اغلب به یک رویکرد عملی‌تر برای ایجاد عزت‌نفس واکنش بهتری نشان می‌دهند.

طبق گفته داکتر صحت روانی، کریستینا رندال، احساس بی‌لیاقتی ناخوشایندی می‌تواند بر ما غلبه کند و برای احساس لیاقت داشتن ما می‌توانیم خود را آموزش دهیم، به ویژه با کمک دیگران.

ناامنی
در حالی که احساس بی‌لیاقتی یک تهدید واقعی ذهنی و داخلی در روابط است، حس ناامنی یک تهدید خارجی است که ممکن است یک رابطه را به پایان برساند. من شخصا و در یک قیاس سرسری، ناامنی را بروز ظاهری حس بی‌لیاقتی می‌دانم. در حالی که حس بی‌لیاقتی غالبا بسط نواقص خود شخص است، حس ناامنی تاکید بر دستاوردهای قابل درک دیگران است که به فرد احساس ناتوانی می‌دهد تا بتواند شریک زندگی خود را در دنیایی که پر از مردان/زنان دیگر است، نگه دارد. این نوع حسادت غالبا با هجوم مداوم تصاویر رسانه‌یی دارای بار جنسی که چشم و ذهن ما در معرض آن هستند، برانگیخته می‌شود.

از آنجا که تهدید برای فرد دارای حس ناامنی خارجی است، ممکن است احساس کنند که بیشترین تلاش خود را به کار بسته و در واقع بسیار هم خوب عمل می‌کند، اما هنوز هم ترسی غیرمنطقی دارد که یک تهدید خارجی می‌تواند رابطه‌یی را که برای او عزیز است به خطر بیندازد. افراد ناامن اغلب عمیقا احساس ناعدالتی می‌کنند و به احتمال زیاد دیگران را مورد سرزنش قرار می‌دهند، همان‌طور که در مورد حس بی‌لیاقتی نیز اتفاق می‌افتد. حس بی‌لیاقتی معمولا ریشه در آسیب‌های دوران کودکی دارد و حس ناامنی ریشه در حوادث دنیای حاضر دارد. خوش‌بینی یک گام عظیم در جهت درست غلبه بر حسادتی است که ناشی از ناامنی است؛ زیرا که خوش‌بینی به دلیل ماهیت خود مستقیما قدرت تهدیدات خارجی را کاهش می‌دهد.
اغلب اوقات، خوب است به کسی که ناامنی را تجربه می‌کند یادآوری کنیم که آنها را دوست داریم و آنها را به دلایلی انتخاب کرده‌ایم. گاهی اوقات تهدیدهای خارجی از تجربیات واقعی ما شکل می‌گیرد، مثلا وقتی کسی را در حال گپ زدن و خندیدن با همسرمان یا دوست‌مان ببینیم که به نظر از ما جذاب‌تر است. بیان دیدگاه واقع‌بینانه در مورد صفات ظاهری مطلوب و غالبا غلوشده فرد ناامن عامل مهمی برای بهبودی او است.
سث می‌یرز می‌گوید: حس ناامنی مطلق نیست. به این معنی که کسی ممکن است از نظر اقتصادی، جنسی، شغلی و روابط دوستانه کاملاً ایمن باشد، اما در زندگی عاشقانه خود رفتارهای حسادت‌آمیز بسیار مخربی از خود نشان بدهد.

حس تملک و حس استحقاق

حس تملک می‌تواند خصلت روانی شخص یا لحظه‌یی باشد و اگرچه معمولا آشکار نیست، اما قطعا وجود دارد و به طور کلی جنبه کمتر معقول حس استحقاق داشتن است. ناگفته نماند که حس استحقاق اغلب در افراد ذاتی است، خصوصا در عشق و روابط عاشقانه. حس محق بودن در مورد عنوان‌هایی مانند همسر، دوست پسر یا دختر و خاصه آنچه خود آن شخص به ما اعطا کرده و در مورد آن توافق حاصل شده، کاملا منطقی است.

برخی از افراد در مورد عشق، جذابیت و فداکاری خود کلان‌گویی می‌کنند و به محض آن که سر برگردانید، با اولین کسی که ببینند لاس می‌زنند. در این حالت، همسر او حق دارد احساس کند به او خیانت و حق‌اش پایمال شده است، حقی که خود شخص به او وعده داده است. گاهی اوقات افراد در آغاز رابطه بدون داشتن توافق لفظی احساس محق بودن می‌کنند. این حالت باید به عنوان یک زنگ خطر تلقی شود.

ما هرگز مستحق چیزی از جانب شخص دیگری نیستیم اگر که آنها با آن موافقت نکنند.

با این حال، هنوز بسیاری از مردم از نظر روانی و آسیب‌شناختی حس مالکیت دارند. بنابراین مهم است که صادقانه سهم خود را در ایجاد حس حسادت در شریک زندگی خود تجزیه و تحلیل کنیم و همچنین به دنبال یافتن الگوی مالکیت در حسادت باشیم. انواع سواستفاده‌‌جوها، خودشیفته‌ها و ضد اجتماع‌ها غالبا از نظر آسیب‌شناسی حس مالکیت دارند و مهم این است که ما علل آن را از هم تشخیص دهیم. برای افرادی که صفات مالکیت در روابط را از خود نشان می‌دهند، تقریباً همیشه همین مساله علت به هم خوردن و پایان روابطشان است.

برخی از انواع حس مالکیت به دلیل تصور یک تهدید است در حالی که برخی دیگر به دلیل تلاش برای کنترول و تسلط کامل بر اطرافیان است. هنگامی که ما مخاطب رفتارهای تملک‌جویانه هستیم، مهم است که تعیین کنیم که کدام علت محتمل‌تر است. سوال خوبی که باید از خود بپرسیم این است که آیا حس تملک در یک طرح بزرگتر از رفتارهای کنترولی می‌گنجد یا خیر، و آیا حس کنترول مطلق است. حس تملک همه‌جانبه نشانه وجود یک مشکل آسیب‌شناختی (پاتولوژیک) عمیق‌تر است، در حالی که تصرف در یک یا دو زمینه ممکن است به احساس عدم امنیت شخصی شخص اشاره کند که اغلب می‌توان بر آن غلبه کرد.

اگر یک فرد حسود و تملک‌‌خواه با یک فرد تحریک‌کننده بیماری وارد رابطه شوند، یک تراژدی به راه می‌افتد که هیچ گاه به ذهن یونانیان باستان هم خطور نمی‌کرد. این افراد اغلب در برنامه‌های گفتگوی تلویزیونی ظاهر می‌شوند. در این موارد، دو الگوی رفتاری کاملا نگران‌کننده با هم روبر می‌شوند و اثبات می‌کنند که هردو موجه هستند.

قاعده کلی این است: اگر ما همیشه با شریک زندگی خود وفادارانه رفتار می‌کنیم و آنها همچنان حسادت تملک‌جویانه از خود نشان می‌دهند، به راحتی می‌توان گفت که مساله بسیار عمیق‌تر از چیزی است که افراد ساده می‌توانند آن را حل کنند. ما باید تجزیه و تحلیل کنیم که چرا ما چنین رفتاری را می‌بینیم و درگیر آن می‌شویم.

این افراد مانند افراد پارانویید به کمک حرفوی احتیاج دارند. اگرچه در انترنت مطالبی برای کسانی که مایلند به افرادی که از پارانویای عمیق رنج می‌برند کمک کنند، وجود دارد.

وقتی ما در عمل و گفتار همیشه روراست و صادق بوده‌ایم، هرگز نباید مجبور باشیم با اتهام ناراستی و خیانت کنار بیاییم.

نتیجه‌گیری

برای پاسخ به این سوال که «آیا حسادت انسان طبیعی است؟» بهتر آن است که هم بلی و هم نه بگویید. فقط به این دلیل که ما به طور طبیعی مستعد ابتلا به برخی از رفتارها هستیم، به این معنی نیست که نمی‌توانیم تمایلات خود را فراموش کنیم و آگاهانه رفتار دیگری انجام دهیم.

در پایان، همانند خشونت و سایر جلوه‌های تمایلات جنسی انسان – حسادت اغلب بیانگر هر دو است – برخی از جنبه‌های حسادت و صفات حسادت در انسانی ذاتی هستند. اپی ژنتیک (مطالعه تغییرات مدولاسین‌ها که بر ظاهر ژن در طول زندگی یک ارگانیزم تاثیر می‌گذارد) به ما یاد می‌دهد‌ که آنچه قبلاً به عنوان امری ذاتی تصور می‌شد، بسیار ظریف‌تر و انعطاف‌پذیرتر از آن است که ما تصور می‌کنیم. ژن RS3–۳۳۴ در ذهنیت تک‌همسری نقش مهمی دارد، اما این ژن مستقیما باعث تک‌همسری یا رد آن نمی‌شود و فعال‌سازی آن به عهده محیط است.

اگر علم را کنار بگذاریم، بهترین رویکرد ما به حسادت باید روشی باشد که در آن مراقب خط‌های سرخ باشیم؛ مثلا افرادی که خیانت یا رفتارهای کنترول‌کننده خود را توجیه می‌کنند یا افرادی که فکر می‌کنند دعوا کردن کاملا طبیعی و قابل قبول است. برای من، این‌ها خط‌های سرخ و نشانه‌های خطر هستند.

از این جا، ما می‌توانیم تشخیص دهیم که افراد چه نوع حسادتی را بروز می‌دهند وسپس می‌توانیم تصمیم بگیریم که آیا می‌توانیم محیطی ایمن و هم در حد توانایی‌های خود برای کمک به آنها در غلبه بر حسادت‌شان ایجاد کنیم یا نه.

به برخی از افراد نمی‌توان کمک کرد. به برخی افراد می‌توان کمک کرد. این نوشته به دنبال تبیین این تمایز مهم است تا بتوانیم رویکرد روشن‌تری به حس حسادت درون خود ما و اطرافیان خود داشته باشیم. این نوشتار را با سخنی از داکتر صحت روانی، سث می‌یر به پایان می‌رسانم:

ما در لحظاتی حسادت می‌کنیم که احساس می‌کنیم ارتباط عاشقانه ما تهدید می‌شود و می‌ترسیم محبوب ما شخص دیگری را پیدا کند که جایگزین ما شود. در حالی که بیشتر افراد حسادت را بسیار گاه به گاه و اندک تجربه می‌کنند، بعضی آن را تا حدی مریض‌گونه احساس می‌کنند. برای چنین افراد فوق‌العاده حسود، حسادت تقریبا همیشه به خاتمه دادن روابط منجر می‌شود.
لینک اصلی:
https://medium.com/moments-of-passion/the-psychology-of-jealousy-bdb2bafe8bf8

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا