تحلیل

حیف‌ومیل ۱۹میلیارد دالر؛ چه کسانی فساد را فرهنگ غالب ساختند؟

سرمقاله: امریکا از میان ۱۸۶کشوری که به آن‌ها کمک‌های مالی می‌کند، بیشترین کمک را طی ۱۹سال به افغانستان گذشته گسیل کرده است. اما از سوی دیگر افغانستان بزرگ‌ترین هدردهنده کمک‌های امریکا نیز بوده و در عین حال همچنان کشوری ویران و درگیر مشکلاتی که با قوت خود پابرجاست.

از سال ۲۰۰۲ کنگره امریکا حدود ۱۳۵میلیارد دالر را به منظور بازسازی افغانستان اختصاص داده است. این مقدار بخشی از کمک‌های امریکا به افغانستان است نه کل کمک‌های دولت امریکا. به عبارتی کمک‌های نظامی امریکا به افغانستان را شامل نمی‌شود.

بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان (سیگر) گزارش داده که نزدیک به ۱۹میلیارد دالر از ۶۳میلیارد مورد تفتیش قرار گرفته، حیف و میل شده است. موارد بررسی‌شده کمک‌های امریکا از سال ۲۰۰۹ تا دسمبر ۲۰۱۹ را شامل می‌شود.

اینکه کمک‌های جامعه جهانی در افغانستان منجر به توسعه نشده، نظریات زیادی با مفاهیم بزرگ مطرح است: از شرایط جغرافیایی نامناسب و آب و هوایی نامساعد، تا جنگ و خشونت، نبود ظرفیت و نیروی انسانی ماهر، مدل نامناسب توسعه بر مبنای «شکاف تامین مالی»، بروکراسی فرسوده، عدم مسوولیت‌پذیری بنگاه‌های کمک‌رسانی و عدم پاسخگویی کنشگران کمک‌گیرنده که همه از عواملی و دلایل هدردهنده کمک‌های خارجی‌اند. البته هرکدام در جای خود قابل بحث و درست می‌نماید.

اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده، فرهنگ فساد است. بدین معنا که فساد هم در سطوح بالا یعنی در سطح نهادها و هم در سطح جامعه و افراد ریشۀ عمیق دارد.

یک تحقیق فهرست داده‌های اطلاعاتی «کسب و کار» بانک جهانی در چهل کشور، از افغانستان تا عراق و اتیوپی حاکی از این است که اخذ جواز قانونی برای صادرکردن یک کانتینر محموله تجاری بیش از یک ماه زمان می‌برد. این تحقیق و ده‌ها تحقیق جهانی نشان می‌دهد که در کشورهای فقیر انجام یک عمل به صورت قانونی به مراتب سخت‌تر است و تمایل بیشتری برای انجام آن به صورت غیرقانونی وجود دارد.

همچنان دیدگاه دیگری وجود دارد که می‌گوید کشورهای فاسد به این دلیل فقیر هستند که شهروندان‌شان متقلب و تنبل‌اند. فساد در این دیدگاه، فرهنگی است و فاسد نه به خاطر انگیزه‌های منحرف؛ بل به این دلیل وجود دارد که این کشورها پر از کلاه‌بردارانی است که آنجا متولد شده و پرورش یافته‌اند.

تحقیقات دو اقتصاددان، ریموند فیسمن از دانشگاه کلمبیا و ادوارد میگل از دانشگاه برکلی گویای همین دیدگاه یعنی فرهنگی بودن فساد است. در برابر نظریه‌های جفری ساکس، معروف‌ترین اقتصاددان توسعه جهان و حامی کمک‌های خارجی به کشورهای فقیر که دلیل عدم توسعه‌یافتگی بعضی کشورها را شرایط جغرافیایی می‌داند و عجم‌اوغلو (با همکاران خود جانسون و جیمز روبینسون) نهادها را به خاطر عدم توسعه مورد نکوهش قرار می‌دهد.

در این هیچ شکی نیست که نخبگان و کارگزاران سیاست چه در درون دولت و چه بیرون از نهادهای دولت از جمله سدکنندگان جدی راه توسعه کشور و عاملان غارتگر و هدردهندگان کمک‌های خارجی بوده است. آن‌ها از این جهت مانع توسعه‌اند که همواره میان انتخاب قدرت و توسعه بر سر دوراهی‌اند. لازمه توسعه‌یابی رشد جامعه مدنی و جامعه متوسط است که متکی به دانش و مهارت اکتسابی خوداند که دارای نظرات آزادمنشانه دربارهٔ موضوعات اجتماعی و سیاسی هستند. رشد جامعه متوسط باسواد و شهری خطر جدی برای پایگاه اجتماعی نخبگان سیاسی‌اند. از این رو نخبگان سیاسی ما برای حفظ قدرت خویش و جلوگیری از رشد جامعه متوسط شهری، کمک‌های خارجی را از هدف منحرف و به هدر دادند.

اما در همه جا چنین نیست. نخبگان سیاسی در بسیاری از کشورها با یا بدون کمک‌های خارجی تا حدی اهداف توسعه در کشورهای خویش را پیش بردند. نمونه‌های موفق، کوریای جنوبی، ترکیه، ایران دوره رضاشاه و نمونه‌های نیمه‌موفق کشورهای آسیای میانه‌اند که با استفاده از منابع شوروی ثبات را در کشورهای خود حفظ و خشت‌های اول توسعه‌یافتگی را بنا گذاشتند.

برعکس، نخبگان سیاسی ما در سطوح مختلف دست آلوده به فساد دارند؛ زیرا کلاه‌بردارانی که در همین جامعه به دنیا آمدند و پرورش یافتند، آن‌ها از خانواده‌های متمول اشرافی با قدامت طولانی نمی‌آیند.

نخبگان سیاسی ما کسانی‌اند که بدون داشتن سوابق خانوادگی درخشان یا تحصیلات بالا از جوامع روستایی برخاستند و با براندازی رژیم‌های قبلی یک شبه به قدرت رسیدند. این طبقه نوبنیاد در طی ۱۹سال اخیر برای حفظ و تداوم خود و میراثی‌سازی قدرت به هر طریقی درصدد پرکردن خزانه و بیشینه کردن ابزارهای حفظ و نمایش قدرت خود بودند. از این جهت آن‌ها هم مروج و مشوق فرهنگ فساد از طریق وابسته‌سازی افراد جامعه به خود و هم دلیل تداوم جنگ‌اند.

گزارش سیگر از هدر رفتن کمک‎های امریکا در طی یک دهه نیز به طور ضمنی و زیرکانه به همین مساله اشاره دارد. به گزارش سیگر، هدف از هدر رفتن کمک‌های امریکا عدم تناسب میان مقدار پول و ارزش پروژه است. سوءاستفاده از مقام و صلاحیت، کلاه‌برداری و ارائه‌شدن گزارش‌های بازسازی بر بنیاد طرح دروغ و یا نادرست، آنچه به نام پروژه‌های خیالی معروف شده، ترفندهایی‌اند که از سوی سطوح مختلف یعنی افراد جامعه، شرکت‌ها و مقامات دولتی مرکز و محلی برای حیف و میل کردن کمک‌های کنگره امریکا به کار برده شده است.

اینکه فساد در جامعه امروز ما تبدیل به فرهنگ غالب شده و نشانه‌های آن در خرابکاری، راه‌زنی و بزه‌کاری جوانان دیده می‌شود، عوامل و سوابق تاریخی دارد که مجال بحث آن در اینجا نیست. اما آنچه روشن است، روش جامعه جهانی از جمله امریکا برای کمک به افغانستان خود عاملی فسادساز بودند. آن‌ها از طریق این حمایت‌ها به بقای نظام کمک کردند و مسوولان در نهادهای دولت به دلیل وابستگی شدید به کمک‌های خارجی از پاسخگویی به مردم طفره رفتند و کمک‌های خارجی را به حساب‌های بانکی خصوصی منحرف کردند یا عمدتا در مصارف اسراف‌کارانه عمومی به کار بردند.

ولی هیچ‌چیز مهمتر از این نیست که در فسادزدایی، توسعه از پایین به بالا مد نظر گرفته شود. بدین صورت که در بودجه‌بندی نهادهای آموزش برای ارتقای کیفیت و کمیت کارا و موثر در اولویت قرار گیرد و فرصت‌های مشارکت مردم در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ را که در طی ۱۹سال اخیر سوخته، باید احیا و رقابتی کرد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا