تحلیل

بزرگ‌اندیشی مدیریتی

هادی میران

در یکی دو هفتۀ اخیر برخلاف سنت و رویۀ گذشته، رییس دفتر رییس‌جهمور و رییس دفتر معاون اول رییس‌جمهور، از اقوام غیر منتسب به رییس‌جمهور و معاون اول وی تعیین شد که می‌تواند به‌صورت سمبلیک یک اقدام نیک و شکنندۀ یک رویۀ مخالف با فضیلت‌های انسانی باشد.

شاکر کارگر اوزبیک‌تبار و محمد نور اکبری هزاره‌تبار که اولی به‌عنوان رییس دفتر رییس‌جمهوری و دومی به‌عنوان رییس دفتر معاون اول رییس‌جمهور توظیف گردیده‌اند، هر دو از چهره‌های متشخص و تاثیر‌گذار در حوزۀ سیاست، پارلمان و مدیریت کلان دولتی بوده‌اند.

این اقدام از هر چشم‌انداز که نگریسته شود، تحسین‌برانگیز است؛ زیرا از یک آغاز ارجمند برای تمثیل ارادۀ تمام اقوام در دستگاه مدیریت کلان دولتی سخن می‌گوید.

تا حال رسم بر این بوده که رییس دفتر رییس‌جمهور و معاونان او از قوم و یا نزدیکان ایشان باشند و نفس همین موضوع در حد خود از یک طرف سبب اختلال و اعمال تبعیض در امور اجرایی این دو مقام و از سوی دیگر سبب بدگمانی، بی‌اعتمادی و در نهایت قطع ارتباطات اقوام دیگر با دستگاه ریاست‌جمهوری شده است. نمونه‌های آن را در ابعاد و اشکال مختلف می‌توان جستجو کرد.

اکنون که در دور دوم ریاست‌جمهوری آقای غنی و معاونت آقای صالح، این سنت شکسته می‌شود و اشخاصی خارج از دایرۀ نسبت قومی به‌عنوان نزدیک‌ترین افراد در امور دفتری گماشته شده‌اند، گامی ارجمند در راستای انتگراسیون در سطوح مدیریت دولتی برداشته شده است.

البته دریافت این امتیاز بیشتر به آقای صالح معاون اول  رییس‌جمهور برمی‌گردد که نخستین سنت‌شکن این عرصه بود. آقای صالح با چند اقدام نمادین نشان داد که سفرۀ قدرت را فارغ  از علایق قومی و منطقه در مقیاس افغانستان با دوستان و همکاران خود شریک می‌سازد و فنون و جسارت سیاست‌ورزی را از یک امر مطلق قومی به یک امر فراقومی و فرامنطقه‌یی تبدیل می‌سازد.

وی هم‌چنین به تازگی رضوان مراد که پشتون‌تبار است را به حیث رییس مطبوعاتی و فرهنگی معاونت اول ریاست جمهوری گماشته است.

آقای صالح پس از انجام مراسم تحلیف، شیوای شرق را به‌عنوان معین نشراتی وزارت فرهنگ گماشت که اقدامی پسندیده بود.

شیوای شرق جوان تحصیل‌کرده، با دانش و قلم به‌دست است که به‌دلیل عدم تعلق خانوادگی به صاحبان و مالکان قدرت، در سال‌های اخیر مورد بی‌مهری فراوان قرار گرفت.

اینکه وی امروز به‌عنوان معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ توظیف شده، در واقع حقی است که به او سپرده شده و با توجه به فهم و درایتی که دارد، می تواند مصدر خدمات ارزشمند در آن وزارت قرار گیرد.

علاوه بر این اقدامات، خوش‌بینی زیادی وجود دارد که حضور آقای صالح به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور سبب دگردیسی‌های مفید در حوزۀ امنیت و مدیریت گردد که تا حال به دلایل مختلف نسبت به آن توجه صورت نگرفته است.

معاون اول رییس‌جمهور از دانش و تجارب بسیار بلند در عرصه امنیت و استخبارات برخوردار است که کاربرد آن می‌تواند سبب تغییرهای شگرف و دست‌آوردهای تعیین‌کننده در عرصه مدیریت استخبارات و مقابله با دسایس و برنامه‌های ویرانگر دشمنان مردم افغانستان گردد.

اگر به او فرصت داده شود که بتواند تجارب و دانش استخباراتی خود را در عرصه مدیریت امنیتی و استخباراتی به کار اندازد، بی‌تردید فصل جدیدی از دست‌آوردهای امنیتی آغاز خواهد گردید و ظرفیت استخباراتی دوچند خواهد شد.

اما با همه این اقدامات خوب و امیدوارکننده، انتظار می‌رود این اقدامات در همین‌جا خلاصه نگردد و دامنۀ آن شامل حال تمام ادارات مهم دولتی گردد.

ریاست‌جمهوری با دو معاونت آن که باید ممثل اراده و حضور اقوام ساکن در افغانستان باشد، تا قبل از این دو تقرری جدید چنین نبوده و این خود سبب دلسردی و بدگمانی در سطوح مختلف جامعه شده است؛ مثلا تا حال هیچ شهروند هزاره و اوزبیکی به‌عنوان سخنگوی رییس‌جمهور تقرر نیافته و انتظار می‌رود این سنت نیز مورد بازبینی قرار گرفته و شکسته شود.

مدیریت سیاسی افغانستان به فراخ‌اندیشی جدی ضرورت دارد که در فقدان آن گره‌گاه‌های مشکلات مدیریتی دست‌نخورده باقی ‌مانده و پیشرفت صورت نخواهد گرفت.

یکی از ابعاد این فراخ‌اندیشی بیرون‌آمدن از دایرۀ عواطف و دلبستگی‌ قومی است که تا حال هزینه سنگینی بر سرنوشت افغانستان تحمیل کرده است.

از همین رو انتظار می‌رود رییس‌جمهور و معاونان وی به این مهم توجه کرده و این فراخ‌اندیشی را در ابعاد و اشکال بیشتر به نمایش بگذارند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا