تحلیل

آب انداختن در آسیاب دشمن

محمد مهترخیل

جان‌فشانی نیروهای امنیتی در برابر مخالفان مسلح یک امر انکارناپذیر و قابل ستایش است که قاطبۀ ملت روی این موضوع توافق نظر داشته و همواره از ایثارگری‌های آنان قدردانی می‎گردد.

سربازان گمنام و دلیر امنیتی و دفاعی درحالی سنگر حراست از خاک، سرزمین و حیثیت ملی را گرم نگه داشته و با جان و خون خویشتن از ارزش‌های ملی و میهنی افغانستان دفاع می‌کنند که  از کم‌ترین امتیاز مالی و مادی بهرمند گردیده و با معاش بخور و نمیر، زندگی خود و خانواده‌شان را به پیش می‌برند.

در موازات این جان‌فشانی در برابر اندک‎ترین امتیاز، رهبران و رهبرزادگانی قرار دارند که از سرمایه‌های سرشار ملی استفاده نموده و با سرازیر شدن پول بیت‌المال و کمک‌های خارجی برای ملت افغانستان، زندگی شاهانه را تجربه می‌کنند.

 تاسف‌آور اما این است که همین رهبران رفاه‌زده هرازگاهی با برچسپ‌ زدن‌های غیرمستدل به مسأله امنیت و نظام امنیتی، کارنامۀ قابل تقدیر نیروهای دلیر امنیتی را زیر سوال می‌برند.

وارد کردن اتهام گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی به حکومت مبنی بر ملیشه‌سازی در شمال، یکی از همین برچسپ‌های نارواست که به‌نحوی آب انداختن در آسیاب دشمن به حساب می‌آید.

بر همگان واضح است که پس از وخامت اوضاع امنیتی در حوزه شمال کشور، وزارت‌های امنیتی و دفاعی، مستقل از پیش به دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ملی در مقابل هجمه‌های سنگین مخالفان مسلح پرداخته‌اند.

آنان به تنهایی توانسته‌اند تهاجماتی را دفع نمایند که هرچند ابزار آن عناصر مزدور داخلی است، ولی خاستگاه‌های قوی بیرونی داشته و منابع مالی آن یا وابسته به کانال‌های بزرگ جاسوسی است و یا هم ریشه در شبکه‌های بزرگ مافیایی دارند.

بدون تردید، ایستادگی و مقاومت در چنین شرایطی، شاهکاری است که دلیرمردان مقاوم صفوف امنیتی انجام داده و ستون فقرات نظام سیاسی نیز بر دوش آنان ایستاده است.

 بنابراین هرگونه توطیه‌سازی و دسیسه‌جویی در برابر مقاومت نیروهای امنیتی در شمال کشور یا هر نقطۀ دیگر، انگیزه‌های غیر ملی دارد و مخالف با مصالح ملی و منافع مردمی است.

از سوی دیگر، موج‌سازی و توطیه‌چینی آقای حکمتیار در شرایطی انجام می‌شود که وضعیت عمومی نظام سیاسی کشور با دو صف جداگانه و جدید مشخص شده و در افکار عمومی، «جمهوریت» در برابر «امارت» قرار گرفته است.

در این نیز شکی نیست که اکثر قریب به اتفاق مردم به هیچ وجه خواستار بازگشت رژیمی نیست که زیر نام «امارت» افراط‌گرایی، تحجر، بنیادگرایی، ستم، جهالت و جور و جبر را بر مردم مستولی ساخته و بار دیگر افغانستان سالیان طولانی به عقب برگرداند.

‌در چنین شرایطی که هیچ‌کس خواهان تکرار تاریخ تلخ دهه هفتاد و هشتاد نیست، حمایت مادی و معنوی از نیروهای وابسته به دولت در برابر مخالفان مسلح یک فریضه ملی به حساب می‌آید و قرار گرفتن در صف مقابل به معنای مقابله با افکار عمومی ملت افغانستان است.

با این وصف، رهبرانی که در سایۀ نظام کنونی از نام و نانی برخوردار گردیده و دم و دربارشان با خون سربازانی گرم است که در صف مقدم نبرد می‌جنگند، نباید بلندگوی دشمن مردم و نظام کنونی شده و زمینۀ تضعیف نهادها و نیروهای امنیتی را فراهم سازند.

آنان باید مطمین باشند که در صورت شکست نیروهای وابسته به دولت و تزلزل خطوط دفاع و امنیتی، نظام پوشالی حیات اجتماعی آنان نیز فرو ریخته و دیگر نخواهند توانست به صورت کنونی به زندگی خویشتن ادامه دهند.

پس بهتر است این سخن را آویزۀ گوش خویشتن قرار دهند که «چاه‌کن خود در چاه است» و تضعیف «جمهوریت» یا شکست میکانیزم امنیتی فعلی، به مثابۀ زوال دستگاه آسایشمند زندگی آنان نیز خواهد بود.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا