مقاله

تلاش برای اصلاحات ساختاری در معارف

سعادت موسوی

امروزه در جهان، قدرت و ابهت ملت‌ها و کشورها بر اساس دانش و دانایی آنان سنجیده می‌شود که به چه درجه از فرهیختگی و فضیلت از نظر معرفتی و آگاهی رسیده‌اند. دانش‌پروری و معرفت‌دوستی در واقع ریشه‌های اساسی آبادی و عزت‌مندی کشورها استند. در هر سرزمین که به آموزش و پرورش ارج گذاشته‌اند و بها داده‌اند، بدون تردید به بالندگی و شکوفایی دست پیدا کرده‌اند. فارغ از دانایی و معرفت هیچ ملتی به سروری و سربلندی نرسیده‌است. بدون شک ریشۀ دگرگونی‌های جهان کهن و معاصر،  دانشگاه‌ها و آموزشگاه است. هرجا که سخن از پیشرفت و توسعه هست، حتما پای آموزگار و آموزش پذیر در میان است.

سوگ‌مندانه در سرزمین ما، در سال‌های گذشته، چه دور و چه نزدیک، آموزش و پرورش در اولویت کار زعیمان و مسوولان نبوده است. عدم حمایت جدی و قاطع از معارف، یکی از براهین عقب‌ماندگی و جهل در این کشور است. هر جا که کتاب نیست و قلم محکوم است، تفنگ و جنگ حکمرانی می‌کنند و خشم و خصم به جان آدمی می‌افتد.

در سال‌های اول حکومت آقای کرزی، جهش و تلاشی محسوس برای بازسازی و نوسازی معارف کشور انجام شد و ما شاهد ساخت و ساز  ساختمان مکاتب در گوشه و کنار افغانستان بودیم، دوستان بین‌المللی ما هم توجه‌شان روی رشد به صورت کمی بود و روی کیفیت دقت چندانی نکردند. تعداد زیادی از ساختمان‌های مکاتب آباد شد و خیلی‌ها به‌عنوان معلم و آموزگار در داخل و خارج کشور تربیت شدند و ما به یک معارف نیم‌بند دست پیدا کردیم. اما بعد از مدتی معارف نیز تحت تاثیر فضای کلی کشور دچار فساد و بحران فراوان شد. مکاتب خیالی، معلمان خیالی و دانش‌آموزان خیالی نمونه‌های این فساد مالی است. حالتی که مایه ناامیدی شهروندان و باعث سرافکندگی زعیمان مملکت شد. در کنار  این همه فساد اداری، پایین بودن کیفیت در تمام ساختار وزارت معارف، مانند کمبود آموزگاران مسلکی، نبود صنف و فضای درست درسی، تعلل و تاخیر در پرداخت معاشات معلمان، بحران و رنج دیگری بود که ما شاهد آن بودیم.

با آمدن حکومت وحدت ملی، این بحران‌ها و مشکلات کماکان وجود داشتند و هیچ برنامۀ جدی روی میز نبود تا یاس و ناامیدی شهروندان را در پیوند به معارف دل‌گرم و امیدوار کند. اما با آمدن آقای دکتور محمدمیرویس بلخی در راس وزارت معارف، جرقه‌های امید و اصلاحات رونما گردید. به قول آقای بلخی «این  نهاد ملت‌ساز» جان و روح تازه گرفت. تا آنجا که من می‌دانم و شناختی که از آقای بلخی دارم، وی یک شخصیت اکادمیک است و به کنه و ریشۀ فلسفۀ وجودی معارف می‌تواند پی ببرد و با روش و شگردهای مدرن، قادر است که دست به اصلاحات ساختاری و بنیادین بزنند.

چندی پیش آقای بلخی، گفتگویی داشت با بخش فارسی تلویزیون بی‌بی‌سی که در آن گفتگو اذعان کرد: تعهد دارد، اصلاحات جدی در وزارت معارف رخ بدهد و بخشی از آن اصلاحات را که تا کنون  انجام داده، برشمرد. مانند خبر از یک اتفاق فرخنده در تاریخ معارف کشور که همانا مسالۀ «دهۀ معارف» است. دهۀ معارف یک برنامه ۱۲ساله است که مشتمل بر تغییرات کمی و کیفی جدی و ساختاری در وزارت معارف می‌باشد و تلاش می‌کند تا سال ۱۴۰۹ هـ.ش مشکلات و چالش‌های این نهاد را رفع و دفع کند.

همین‌طور اصلاحات در نصاب تعلیمی، به لحاظ کیفی که منابع درسی باید استندرد شوند و کاستی‌های گذشته رفع گردند.

آقای بلخی در ادامه گفتگوی خود اضافه کرد که برای براندازی فساد مالی، دو کار اساسی انجام داده‌، یکی انتقال ساخت‌وساز مکاتب از وزارت معارف به وزارت‌های شهرسازی و انکشاف دهات، و دوم انتقال استخدام معلمان از وزارت معارف به کمیسیون مستقل اصلاحات اداری که این اقدامات برای رفع فساد مالی و اداری صورت گرفته‌اند.

همین‌طور تاکید کرد که تلاش می‌ورزد پرداخت معاش معلمین در سراسر کشور از طریق بانک صورت گیرد تا دیگر تاخیری در آن نباشد، قبلا از طریق یک بانک انجام می‌شده و اکنون تمام بانک‌ها می‌توانند این خدمات را برای معلمان آنجام دهند. به نظر دکتور بلخی  نبود یک سیستم متمرکز اطلاعاتی از معلمین و دانش‌آموزان و کارکنان وزارت معارف زمینه‌ساز خیالی شدن معارف شده است.

 به عقیده بسیاری، از همه بهتر و مهمتر تاکید بلخی بر غیر سیاسی کردن وزارت معارف است؛ زیرا در گذشته  این نهاد آموزشی به شدت  سیاسی بوده است.

با توجه به سخنان آقای بلخی و تغییراتی که در یک سال گذشته در وزارت معارف آمده، می‌شود به فردای بهتر این نهاد دل بست و از فعالیت‌های اصلاح‌گرایانه آقای بلخی تقدیر کرد.

ما باید یاد بگیریم که خوبان را مورد حمایت قرار دهیم و هر جا اتفاق خوبی برای کشور رخ می‌دهد از او به درستی یاد کنیم. باید حساب کسانی که از خون ملت و ثروت ملی به جایی رسیده‌اند با حساب کسانی که با تفکر بلند و اندیشۀ تغییرآفرین به این وطن نگاه می‌کند، جدا شود. نسل جوان و خردمند، باید تفکیک کند که با نگاه قومی و قبیله‌یی نه معارف اصلاح می‌شود و نه آبادانی را می‌شود دید.

جدای از مسایل سیاسی و سمتی و قومی، باید دست در دست هم داد و درخت معارف و دانش را آب‌یاری کرد تا فردای این سرزمین تهی از جهل و بدبختی باشد.

امیدواریم که حکومت و وزارت معارف، اصلاحات را با هدف رشد نظام آموزش و پرورش باکیفیت و رسیدن به معیارهای بین‌المللی بر مبنای اصل شایستگی و تخصص‌گرایی در همه سطوح طرح و پایه‌گذاری و عملی کنند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا