ظریفبرادر از ملابرادر چه میخواهد؟
در گزارشهای خبری آمده است که ملابردار رییس دفتر سیاسی طالبان در قطر و یکی از مذاکرهکنندههای این گروه به تهران رفته و با جواد ظریف؛ وزیر امور خارجه و تعدادی از مقامات دولتی آن کشور دیدار و گفتگو داشته است.
البته در سالهای پسین هیاتهای متعددی از طالبان از تهران بازدید کرده و بر اساس گزارش رسانههای بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از حامیان سخاوتمند و منابع مطمین تمویل و تجهیز طالبان در جنگ با مردم افغانستان بوده است.
جمهوری اسلامی ایران بهخاطر اینکه خلل و درد سری برای حضور امریکا در افغانستان ایجاد کرده باشد، تا حالا از هیچ گونه مساعدت در جهت تقویت و گسترش طالبان دریغ نورزیده است.
از همین رو در سالهای اخیر، مشهد، زابل و زاهدان مکانهای امن برای آموزش نیروهای جنگی، درمان زخمیها و عقبه امن آسایش خانوادههای فرماندهان طالبان و همچنین القاعده بوده است که گزارشهای خبری آن هرازگاهی از منابع معتبر بینالمللی به نشر رسیده است.
البته در این سوی خط، جمهوری اسلامی ایران از دولت ما حمایت میکند و سهمی هرچند اندک در فرایند بازسازی افغانستان نیز داشته است و علاوه بر این، برای بسیاری از رهبران جهادی و شبکههای فرهنگی مخالف طالبان نیز دستمزد پرداخت میکند.
سوال اصلی که تا حالا برای مردم افغانستان بیجواب مانده، این است که جمهوری اسلامی ایران در کشور همسایه شرقی خود افغانستان که با ایران مشترکات تاریخی و فرهنگی هم دارد، به دنبال چیست؟ اصولا استراتیژیپردازان سیاست خارجی ایران منافع آن کشور را در افغانستان در ادامه جنگ و بحران جستجو میکنند یا در استقرار صلح که از چشماندازهای مختلف میتواند برای جمهوری اسلامی ایران نیز مفید باشد؟
دست کم چهل سال میشود که جمهوری اسلامی ایران در قضایای افغانستان درگیر است و در این سالها میزبان بیشترین حجم مهاجران افغان نیز بوده است. حضور این تعداد از مهاجران بدون شک که برای ایران بار بسیار سنگین بوده، اما از سوی دیگر سهم این تعداد در فرایند توسعۀ ایران بهخصوص در سالهای جنگ آن کشور با عراق، انکارناپذیر است. حتی حضور جمع کثیری از جوانان این مهاجران در امور امکاناترسانی و استحکام خطوط جنگ نیز یک واقعیت ماندگار است.
از آن سوی دیگر، آموزش دو نسل مهاجران افغان در مدارس و آموزشگاههای عالی ایران و همینطور ازدواج میان تعداد قابل توجهی از مردان مهاجر افغان و بانوان ایرانی و تولد فرزندان اینها از جملۀ مسایلیاند که مناسبات این دو کشور را نسبت به مناسبات با سایر کشورهای همسایه متفاوت و مستثنی میسازد.
بخشی از این استثنا میتواند یک پیوند عاطفی باشد که بریدن آن با تیغ منافع زودگذر سیاسی قابل توجیه نیست. در بدترین حالت نیز منافع بلندمدت سیاسی ایران، در استقرار صلح در افغانستان قابل تامین میباشد نه در ادامه بحرانی که ایران نیز برای تمدید و تمویل آن هزینه میکند.
تامل در سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان، چنان مینماید که استراتیژیپردازان این سیاست هنوز دچار توهماند و تعریف یکدست و مبتنی بر آموزههای تاریخی و نیاز منافع بلندمدت ایران در افغانستان ندارد.
تهران هنوز دچار این توهم است که حضور نظامی ناتو و ایالات متحده در افغانستان به زودی پایان مییابد و حمایت از طالبان بهعنوان یک واقعیت سیاسی نظامی، در مقیاس وزن و اعتبار دولت افغانستان میتواند برای تامین و تحقق منافع ایران در افغانستان مفید و موثر واقع گردد!
و از جانب دیگر اعمال فشار هرچه بیشتر بر امریکا توسط طالبان، تامین منافع استراتیژیک آن کشور را در منطقه، تسهیل میکند و در تحلیل نهایی ادامه بحران در این کشور، دست کم مدیریت آبهای حوزه غرب افغانستان را توسط دولت افغانستان غیر ممکن میسازد.
چشمانداز سیاسی فعلی تهران نسبت به افغانستان در همین سطح قابل تفسیر میباشد، اما این سطح، سطوح دیگری نیز دارد که تهران تحت تاثیر احساسات و باورهای کلیشهیی از آن غافل مانده است.
در نبرد تنگاتنگ منافع تهران و واشنگتن، گروه طالبان تا حالا توانسته است ابزار مفید و موثر باشد، اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که این ابزار برای همیشه در دست تهران میماند و روزی بهعنوان یک ابزار تهدید علیه منافع ایران قرار نمیگیرد.
از جناب دیگر انسجام سیاسی گروه طالبان و جلوهآرایی آنها به عنوان یک طرف سیاسی و نظامی دولت افغانستان، رشته بافتههای دیرینه در دهلیزهای پرخموپیچ استخبارات ارتش پاکستان در اسلامآباد دارد. از همین رو طالبان هیچ گاهی نمیتوانند بیرون از دایره اشاره و استخارۀ آی.اس.آی قدم بگذارند. هرگاه بر فرض کسی از رهبران طالبان به اقدامات خلاف اشاره اسلامآباد مبادرت بورزد، جای خالی ملابرادر را در زندان آن کشور پر خواهد کرد.
از همین رو خیلی خوب خواهد بود که استراتیژیسازان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان، دایره منافع آن کشور را در افغانستان از چشمانداز کلانتر بنگرند و به این واقعیت تامل کنند که مردم افغانستان طالبان نیستند و آنچه را تهران برای افغانستان ترسیم میکند، بازتاب آن در خاطرات جمعی مردم افغانستان ماندگار خواهد ماند.
ادامه بحران در افغانستان همانگونه که در دورترین نقطه جهان اثرهای منفی بر جا گذارده، تهران را نیز از خطرهای احتمالی مصون نخواهد داشت.
از همین رو، خوب است که انرژی تهران برای استقرار صلح در افغانستان همراه با مردم و دولت مصرف شود که در گسترش پیوند دوستی میان مردم این دو کشور بر بسیاری از شورهزارهای نفرت و بدبینی گلهای محبت خواهند رست؛ زیرا از چاه طالبان آب مراد ایران به دست نمیآید.
روزنامه راه مدنیت/ سرمقاله
مطلب خوبی بود که به تمام جوانب روابط ایران با گروه طالبان پرداخته است به باور من گروه طالبان و حامی همیشگی شان تهران در یک سراسیمهگی عمیق غرق شده است و هیچ راهی ندارد که بتواند همسو با دولت افغانستان برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره اقدام نکند. طالبان هم بر این واقعیت واقف است که ایران دیگر حامی خوبی برای این گروه نخواهد و هر قدر به ایران تکیه کند همان قدر فشار بر طالبان از طریق آی اس ای بر این گروه بیشتر خواهد شد.
واشنگتن نمیخواهد که ایران در مذاکرات صلح افغانستان سهمی داشته باشد ولی تهران تمام تلاش اش را به خرچ خواهد داد.
هیئت از گروه طالبان برای چندمین بار است که به ایران روسیه و چین سفر میکند و این نشانه ضعف و دست انداختن این گروه به حامیان شان است طالبان در نفس های آخر میخواهد بداند که آیاد موضع این حامیان در قبال این گروه چیست به همین خاطر تمام تلاش شان را میکند که امتیازات بیشتر بگیرد و یکی از عوامل تشدید حملات این گروه همین خواهد بود که هم دست آویزی در مذاکرات داشته باشد هم سوژه برای گفتن با حامیان شان.
در اخیر هم ایران نباید از خطر تبدیل شدن گروه طالبان یک خطر جدی برای این کشور غافل باشد. همانطوری که در مطلب گفته شده طالبان هیچ اقدام بدون اشاره آی اس ای نمیکند و این روزها پاکستان تحت فشار امریکا است.