اقلیتهای جنسی در قوانین مرتبط با محلات سلب آزادی
خالیگاههای قانون برای اقلیتهای جنسی
محمدمصطفی محمدیار؛ کارشناس ارشد در رشته «حقوق خصوصی»
اسلام همواره دوری زن و مرد اجنبی از همدیگر را به دلایلی از قبیل حفظ حیا، عفت، اجتناب از محرمات و جلوگیری از وسوسهها، به شیوههای متفاوت از قبیل وجود شخص ثالث، اجتناب از سخنان غیر ضروری با همدیگر و خودداری از اختلاط توصیه کرده است.
قانون جدایی زن و مرد در قوانین موضوعه افغانستان که یک کشور اسلامی است نیز رسوخ کرده که از جمله این اسناد قانونی میتوان به قانون محابس و توقیفخانهها مصوب ۱۳۸۶؛ مقرره تنظیم امور محابس و توقیفخانههای مصوب همان سال و مقرره تنظیم امور نظارتخانهها مصوب ۱۳۹۶ اشاره کرد که مورد نظر و بحث این متن استند.
آنچه درین اسناد قانونی مغفول به نظر میرسد و جای مواد آن در قوانین ما کاملا خالی است، چگونگی نگهداری اشخاص خنثی – یعنی انسانی که هم آلت تناسلی مرد را دارد و هم آلت تناسلی زن را دارد – و ممسوح – یعنی انسان که نه آلت مردانه دارد و نه زنانه – از زنان و مردان و چگونگی نگهداری خنثی ذکر – یعنی خنثایی که علامات ذکور بر او غالب باشد -، خنثی انثی – یعنی خنثایی که علامات اناث بر او غالب باشد -، خنثی مشکل – یعنی خنثایی که علامات ذکور و علامات اناث هیچیک بر او غالب نباشد یا بین این دو دسته علامات تعارض باشد و هیچ جانب را نتوان بر جانب دیگر ترجیح داد – و ممسوح از همدیگر است.
در قانون محابس و توقیفخانهها طی فقره ۱ ماده ۹ چنین گفته شده است: «محابس و توقیفخانههای زنان از مردان جدا میباشد.» طوری که دیده میشود این قانون محل متفاوت و جداگانه برای زنان و مردان در نظر گرفته است اما برای اقلیتهای جنسی، حکم ندارد و معلوم نیست که اقلیتهای جنسی در صورت ارتکاب جرم و مستحق حبس شناخته شدن، در کدام بخش از زندانها و توقیفخانهها نگهداری خواهند شد. در حالی که آنها نیز باید محل جداگانه خود را داشته باشند تا هم خودشان از آزار و اذیت سایرین در امان باشند و هم موجب آزار و اذیت سایرین نگردند.
مقرره تنظیم امور محابس و توقیفخانهها که مقرره مربوط به قانون محابس و توقیفخانهها مذکور در فوق است، نیز برای این امر راه حل ندارد و به همین منوال و به مانند قانون مزبور، فقط زنان و مردان را مستحق محلات جداگانه میداند و برای جنس خنثی و ممسوح مادهی را اختصاص نداده است و خلای قانونی فوق را به طور مکرر خالی گذاشته است. متن ماده ۵ مقرره مزبور چنین حکمی دارد: «(۱) زنان محبوس و تحت توقیف جدا از مردان محبوس و تحت توقیف در محابس و توقیفخانهها نگهداری میشوند. (۲) زنان محبوس و تحت توقیف توسط پولیس زن و مردان محبوس و تحت توقیف توسط پولیس مرد نگهداری میشوند. داخل شدن پولیس مرد به محابس و توقیفخانههای مختص به زنان مجاز نمیباشد. داخل شدن به منظور جلوگیری از حوادث یا به اجازۀ آمر محبس یا توقیفخانه از این امر مستثنی است. (۳)… (۴)….»
این مقرره، خلا قانون محابس را به این دلیل پُر نکرده که مقرره موظف به پرداختن روی جزییات مواد مندرج در قانون خویش میباشد و نمیتواند ایجاد حق و تکلیف جدید کند یا قانون نو وضع کند. بدین معنا که مقرره نمیتواند به وضع قواعد برای اقلیتهای جنسی بپردازد، بل مقرره به تبعیت از قانون خویش، روی جزییات نگهداری و مراقبت زندانیان و توقیفشدگان زن و مرد میپردازد.
چون زن و مرد کسانی استند که قانون برای ایشان دارای حکم و موادی بوده است، پس زمانی که قانون دارای حکمی برای اقلیتهای جنسی نباشد، مقرره نیز نمیتواند از چهارچوب تعیین شده توسط قانون، فراتر رود و نمیتواند در مغایرت با قانون مافوق خود قرار بگیرد و جایی که در مغایرت قرار میگیرد، قانون مافوق، ناسخ قانون مادون خویش شناخته میشود. بنابراین، حتی در صورتی که این مقرره دارای حکمی برای اقلیتهای جنسی میبود، از آن جا که قانون محابس دارای حکمی برای ایشان نبوده است، مواد مربوط به اقلیتهای جنسی در مقرره، لغو و ملغی شمرده میشد.
گذشته از این دو سند قانونی که تصویب شده سال ۱۳۸۶ استند، مقرره تنظیم امور نظارتخانهها که سند قانونی جدید است و مصوب ۱۳۹۶ است، نیز نقیصه پیشگفته را تکرار کرده است. این سند در فقرات ۱، ۲، ۳ و ۶ ماده ۶ چنین مشعر است: «(۱) زنان و مردان تحت نظارت در نظارتخانههای جداگانه، نگهداری میشوند. (۲) زنان تحت نظارت توسط موظفین زن و مردان تحت نظارت توسط موظفین مرد، نگهداری میشوند. (۳) داخل شدن موظفین مرد به نظارتخانه زنان، جواز ندارد. حالات خاص (وقوع حادثه) از این حکم مستثنی است. (۶) در ولایاتی که نظارتخانه اناثیه ایجاد نشده باشد، مظنونین اناثیه در توقیفخانه اناثیه، جدا از زنان تحت توقیف نگهداری میگردند.» دلیل وجود نقیصه درین مقرره همان است که برای مقرره تنظیم امور محابس در بالا گفته شد.
پس از توضیحات بالا این پرسش قابل طرح است که آیا اقلیتهای جنسی مرتکب جرم نمیشوند تا برای ایشان محلات سلب آزادی مناسب حال ایشان در نظر گرفته شود؟ آیا دلیل نبود محلات سلب آزادی ویژه آنان، در تعداد نفوس اقلی آنان و در آن تعداد نیز، تعداد کمتر دیگر احتمال ارتکاب جرم را دارند؟
به یقین که در میان ایشان نیز کسانی استند که مرتکب جرم میشوند ولی این که گفته شود، دلیل نبود محلات سلب آزادی برای آنان، تعداد کم مرتکبین در میان آنان است، دلیل قانعکننده نیست. آنها در صورتی که مظنون، متهم و یا مجرم شناخته شوند، در کجا و چگونه نگهداری خواهد شدند؟
حال که قانون هیچ حکمی برای ایشان ندارد، پس آیا با مردان تحت یک سقف نگهداری میشوند و یا با زنان؟ آیا خنثای انثا و خنثای ذکر باهم نگهداری میشوند یا جداگانه؟ و خنثای مشکل و ممسوح چگونه؟ آیا تا امروز دولت با هیچ مظنون، متهم و مجرمی از اقلیتهای جنسی، روبرو نشده است؟ آیا ایشان تبعه این کشور نیستند تا قوانین نیز به تبعیت از تابعیت ایشان، احکام مختص به ایشان را تدوین بکند؟
در نتیجه باید گفت دولت با مرور به قوانین سایر کشورها درین زمینه، باید اسناد بینالمللی در رابطه به حقوق اقلیتهای جنسی و علم الزندانها قوانین را به گونهیی اصلاح کند که خلاهای موجود، مرفوع و قوانین غنی گردند تا بدین وسیله اشخاص مغرض – اقلیتهای جنسی بالمباشره و یا با تحریک دیگران – از خلاهای موجوده سوءاستفاده نتوانند.