نظم نوین اقتصاد جهانی و کروناویروس
فاخره موسوی
نظم و کشمکش قدرتهای جهانی تحت تأثیر کروناویروس، از مباحثی است که بسیاری اذهان را به خود جلب کرده است. برخی بر این عقیده هستند که کروناویروس خود ابزاری برای تغییر نظم جهانی و بیرون راندن قدرتهای جهانی از صحنه بینالمللی است؛ البته باید در نظر گرفت که قدرتهای جهانی دارای بیشترین نفوذ در اقتصاد جهانی هستند؛ اقتصادی که با پشتوانه سیاسی قدرتهای بینالمللی، دچار چالش میشود و یا به تکامل و بالندگی میرسد. گاهی دستاندرکاران اقتصادی برای منفعت خود، دست به ایجاد تغییرات سیاسی در نظام کشورها میزنند.
تحولات سیاسی جهان نقش بسزایی در اقتصاد بینالمللی دارد و اقتصاد هم متقابلا میتواند در تغییر، رشد، براندازی و یا ادامه حیات یک نظام سیاسی نقش بازی کند.
قدرتهای اقتصادی جهان بهشدت در حال رقابت و تلاش برای عقب راندن رقیبان تازهنفس هستند. مثال بارز این قدرتهای اقتصادی نوظهور، چین، هندوستان و کشورهای آسیای جنوبشرقی هستند که میتوانند اقتصاد قدرتهای جهانی را تحتتاثیر بگذارند؛ اما برخی از عوامل غیرقابلپیشبینی کنترول وضعیت بازار را از دست اقتصاددانان و سرمایهگذاران بزرگ خارج میکند.
با وجود کروناویروس یا کووید ۱۹ که هنوز پس از گذشت ماهها بر روی کره زمین در حال سیر است و کنترول آن کار مشکلی به نظر میرسد تمام اقدامات صورت گرفته نافرجام به نظر میرسد.
همه دستاندرکاران درمانی و بهداشتی دست در دست یکدیگر در حال مقابله با این بیماری هستند؛ اما در بسیاری موارد از کنترول آن عاجز شدهاند؛ این مسئله تبدیل به یک خطر جهانی شده است و بسیاری از کشورهایی که با چین رابطه اقتصادی داشتهاند، قربانی این رابطه هستند. بیش از نیم میلیون نفر در جهان جان باختهاند و میلیونها انسان به آن گرفتار شدهاند.
از آغاز سال نو میلادی، مسئله جدیتر شد. کرونا تبدیل به یک بحث جهانی شده و دشمن خاموش نامگذاری شد. با فراگیر شدن کروناویروس بسیاری از کشورهای قدرتمند مجبور شدند سیاستهای مقابله با رشد و درمان کروناویروس را در پیش بگیرند؛ براساس این سیاستها، بسیاری از شرکتهای بزرگ اقتصادی مجبور به تعلیق فعالیت شدند و تعداد بیکاران افزایش یافت. بیش از دو میلیون شرکت خصوصی اعلام ورشکستگی کردند و بسیاری از کارمندان پایینرتبه و کارمندانی که در حوزه اقتصاد خصوصی مشغول به کار بودند کار خود را از دست دادند.
درعینحال بسیاری از کارآفرینان و دستاندرکاران اقتصادی به این نتیجه رسیدهاند که جهان یک رکود اقتصادی بزرگ را تجربه خواهد کرد. سازمانهای اقتصادی بینالمللی و سازمان جهانی پول، سعی میکنند راههای جدیدی برای مهار رکود اقتصادی جهانی پیشنهاد کنند؛ اما واقعیت نشان میدهد که شرکتهای بزرگ از جمله شرکتهای نفتی و چندملیتی که اقتصاد بینالمللی را در دست دارند با مشکلات عدیدهای روبرو شدهاند.
برخی شرکتهای بینالمللی ارقام میلیاردی را اعلام کردهاند که برای دولتها قابل جبران نخواهد بود و اگر همینطور ادامه یابد تعداد زیادی از آنان محو خواهند شد. از سوی دیگر بسیاری از شرکتهایی که در دنیای مجازی و اینترنت در حال فعالیت بودند به قدرتهای اقتصادی تبدیل شدهاند؛ بهعنوان مثال آمازون با رشد بیسابقه خود درآمد میلیاردی غیرقابلپیشبینی به دست آورده است؛ البته این نکته را باید در نظر گرفت که این شرکت یک نهاد واحد نیست؛ بلکه تعداد بیشماری از شرکتهای زیرمجموعه است که در سایه این شرکت فعالیت میکنند؛ بنابراین باید این نکته مهم را در نظر گرفت شرکتهایی که فعالیت مجازی دارند و از طریق اینترنت معاملات خود را انجام میدهند، توانستهاند بازار کار خوبی پیدا کنند و برخی حتی جای شرکتهای بینالمللی و چندملیتی را بگیرند.
بازار دارو و فراوردههای دارویی نیز رشد فزایندهیی را در سراسر جهان تجربه کرده است. دولتها و شرکتهای بزرگ برای مبارزه با کرونا، بیشترین سرمایهگذاری را در حوزه تولیدات دارویی و پزشکی کردهاند که باعث رشد بیشازپیش صنایع دارویی شده است.
پزشکان، پرستاران، دستاندرکاران صنایع دارویی بیشازپیش موردتوجه دولتها و سرمایهگذاران بودهاند. آنها با سرمایهگذاری در بخش مواد بهداشتی و پزشکی، باعث رشد روزافزون صنایع پزشکی شدهاند و با افزایش قیمت چند درصدی مواد بهداشتی، این محصولات را در اختیار مصرفکننده میگذارند؛ از این طریق با توجه به حساسیت بازار، میزان بالای تقاضاکننده و کمبود محصولات سودهای فراوانی به دست آوردهاند.
اما در مقابل، موضوع بازار فروش نفت، کاهش قیمتها، سقوط شرکتهای بزرگ نفتی و نفتکشهای سرگردان در دنیا مطرح میشود که در برخی موارد به علت هزینههای گمرکی و بندرهای بینالمللی، در دریاها سرگردان شناور بودهاند. این موضوع در دوره قرنتینه تبدیل به بحران بزرگی شده و مشکلات فراوانی را در بازار اقتصاد جهانی ایجاد کرده است.
با رشد کروناویروس و دشوار شدن شرایط قرنتینه، تقاضاها نیز کاهش یافت و قیمت نفت بهسرعت سقوط کرد. این بحران در هجده سال گذشته بیسابقه بوده است. هیچگاه بازار نفت چنین تجربهیی را در کارنامه خود ثبت نکرده است. در سال ۲۰۰۲ میلادی، قیمت نفت به ۲۳دالر رسیده بود که با رشد معاملات به مرور زمان رشد پیدا کرد؛ اما در دوره قرنتینه، قیمت نفت به ۳۴دالر رسید که این موضوع بیسابقه بوده و با وارد کردن فشار زیاد به شرکتهای نفتی در برخی موارد آنان را دچار مشکلات مالی عدیدهیی کرد.
کشورهای تولیدکننده نفت یکی از عوامل تغییرات قیمت هستند. آنها بر این باور بودند که با کاهش تولید نفت از سقوط قیمت آن جلوگیری کنند؛ بنابراین مذاکراتی بین تولیدکنندگان نفت صورت گرفت تا بتوانند با حمایت از تولیدات خود شاهد کاهش بیشازحد قیمت نفت نباشند. از سوی دیگر نفت برای برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی، نقش حیاتی دارد؛ بهعنوان مثال کشورهای آفریقایی که جزء کشورهای توسعهنیافته هستند، تنها منبع درآمدشان نفت است و با کاهش قیمت نفت، حتی نمیتوانند هزینههای درمانی و یا دارویی کروناویروس را در دوره قرنتینه بپردازند.
از سوی دیگر چین یکی از بزرگترین خریداران نفت جهان است. با رشد بیماری و کاهش تقاضا، چین نیز تولیدات خود را کاهش داد و این عامل باعث کاهش تقاضای خرید وی در بازار جهانی نفت بود؛ بنابراین تولیدکنندگان درصد قابلتوجهی از درآمد خود را از دست دادند. بسیاری از کارخانههای جانبی که محصولاتشان وابسته به فراوردههای نفتی است، تولیدات خود را متوقف و بسیاری از شرکتهایی که قطعات جانبی را از چین خریداری میکردند با مشکل روبرو شدند.
کروناویروس، نقش بسزایی در سقوط اقتصادی تولیدکنندگان موتر نیز داشته است. کارخانههای بزرگ تولیدکننده موترهای پیشرفته نیز با متوقف کردن کار خود درصد بالایی از خریداران را از دست دادند. این موضوع برای کشورهای اروپایی بهخصوص شرکتهای آلمانی گران تمام شد. آنها رسماً اعلام کردند که ضررهایی با رقم بالا را متحمل شدهاند.
قرن بیستویک پس از بحران کروناویروس، تجربیات تازهیی را خواهد آزمود. روشهای تازه تولید و بازار عرضه تولیدات بهشدت متحول و بازار با تقاضاهای تازهیی آشنا خواهد شد. محصولات تولیدی با خصوصیات تازهیی روبرو خواهد بود. تولیدکنندگان کارشناسان دگراندیشی را نیاز خواهند داشت که بازار تولیدات آنان را با افزایش تقاضا روبرو کند.
موضوع چرخش اقتصادی برای بازار کشورهای درحالتوسعه میتواند بسیار مهم باشد؛ زیرا با مطالعه تغییرات میتوانند سودهای اقتصادی کلانی را وارد بازار داخلی کنند. آنها با شناخت بازار و کموکاست بازار جهانی میتوانند حداقل آسیب را در عرصه بینالمللی متحمل شده و راه و روش هوشیارانهتری را پیش بگیرند؛ بهخصوص برای کشورهایی که اقتصاد آنها وابسته به فروش نفت نیست و از روشهای دیگری برای درآمدزایی در سطح کلان سود میبرند.
برای کشوری مثل افغانستان، این بحران میتواند فرصتی برای رشد و سرمایهگذاری باشد؛ البته درصورتیکه دستاندرکاران بتوانند سرمایهها را جذب و سرمایهگذاران را متقاعد به سرمایهگذاری در حوزه کارآفرینی کنند.