تحلیل

فرصت‌ها و تهدیدها در مذاکرات صلح

چرا آتش‌بس برای موفقیت مذاکرات صلح افغانستان مهم است؟
قرار است دور دوم مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان، در یک فضای پر از خشونت و عدم اطمینان در مورد چشم‌انداز پایان چهار دهه جنگ در افغانستان، دوباره از سر گرفته شود.
تفاهم‌نامه صلح که ایالات متحده امریکا در ماه فبروری سال گذشته با طالبان برای آغاز روند مذاکرات صلح امضا نمود، یک آغاز خوب برای پایان خشونت‌ها در کشور تلقی گردیده و بر اساس تفاهم‌نامه، امریکا متعهد به کاهش سربازان خود در افغانستان و در مقابل طالبان هم متعهد بر حل و فصل اختلافات و آتش‌بس دایمی با دولت و قطع رابطه با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی شدند.
از زمان آغاز مذاکرات صلح در ماه سپتمبر، تا حال پیشرفت قابل ملموس صورت نگرفته و دو طرف تنها با کار شیوه مذاکرات آینده موافقت نموده‌اند اما بحثی در مورد آتش‌بس صورت نگرفته است. هم‌زمان با آغاز مذاکرات صلح، سطح خشونت‌ها افزایش یافت. طالبان از یک سو بر شهر‌های کلان حمله می‌کنند و از سویی با ماین‌گذاری‌های کنار جاده‌یی، حملات انفجاری و ترور کارکنان حکومتی، نظامیان، شخصیت‌های متنفذ، سیاسی و روحانیون دینی می‌خواهند امتیاز بیش‌تری کسب کنند. این جنگ‌جویان هرچه در بساط دارند بر سر مردم خسته از جنگ می‌ریزند.
بنابراین، اگر قرار است دور دوم مذاکرات صلح آغاز شود، موانع اصلی صلح چه بوده و چگونه می‌توان به آنها پرداخت؟
موضع‌گیری‌های متضاد دولت و طالبان، تاکنون مانع عمده در پیشرفت گفتگو‌های صلح شمرده می‌شود. دولت خود را متعهد به جامعه متکثر که در آن همه‌ اقوام و مذاهب اسلامی از حقوق و آزادی‌های مساویانه‌ برخوردار باشند، می‌داند.

به تلگرام راه مدنیت بپیوندید: https://t.me/madanyatdaily
مردم رییس دولت را انتخاب و دولت حقوق برابر شهروندان را تضمین و از اقلیت‌ها محافظت می‌نماید. برای طالبان هویت و مشروعیت حکمرانی بر اساس استبداد قابل تعریف است. تحت حکمرانی طالبان در دهه ۱۹۹۰، زنان از کار و آموزش منع شده بودند. در مذاکرات صلح از دولت به‌عنوان جمهوری اسلامی افغانستان نام برده می‌شود و طالبان خود را امارت اسلامی می‌نامند. هر دو طرف خواستار گنجانیده شدن نامی که خود می‌گویند در کارشیوه‌های مذاکرات بودند چون این نام‌ها نشان دهنده ارزش‌های اصلی آن‌هاست.
علاوه بر این، دولت مبنا قراردادن تفاهم‌نامه‌ طالبان و ایالات متحده در مذاکرات بین‌الافغانی را به عنوان پایه و اساس مذاکرات نپذیرفته؛ زیرا دولت افغانستان طرفی در آن توافق نبوده است.
دولت خواست طالبان مبنی بر حل‌و‌فصل قضایا با استناد به فقه حنفی را رد نمود، در عوض تاکید بر نقش رسمی هر دو فرقه حنیفی و شیعه دارد. پس برای رسیدن به توافق، هردو طرف به حذف جمهوری اسلامی افغانستان و امارات اسلامی درکار شیوه‌های مذاکرات موافقت نمودند. همچنین دو طرف توافق کردند که هرگونه اختلاف در مورد تفسیر حقوق اسلامی را توسط کمیته مشترک هر دو تیم مذاکره حل وفصل نمایند.
توافق امریکا و طالبان در کنار این سه اصل، خواست‌های مردم افغانستان، تعهدات هر دو طرف و در نظر گرفتن اصل صلح پایدار سازمان ملل متحد، به عنوان یک اصل باقی خواهد ماند.

مسایل عمده‌یی که هنوز مورد بحث قرار نگرفته است
دور دوم مذاکرات صلح طولانی و پیچیده خواهد بود. انتظار می‌رود برخی مسایل اساسی از جمله توافق در مورد آتش‌بس جامع، ساختار دولت آینده و همچنین رهبری حکومت انتقالی پساتوافق صلح مورد بحث قرار بگیرد.
یکی از موانع بزرگ میان دولت و طالبان اولویت‌های متضاد طرفین است.
به عنوان مثال دولت آتش‌بس فوری و جامع را در اولویت‌های اصلی خویش می‌بیند، در حالی که طالبان چنین دیدی ندارد. طالبان معتقد است که با خشونت‌های بیشتر می‌توان در میز مذاکره امتیازات بیشتری کسب کرد تا گفتگو‌ها و در صورت قبول آتش‌بس، اهرم فشار و قدرت آن‌ها تنزیل خواهد کرد.
بدبینی‌ها همچنین در مورد چشم‌انداز صلح به دلیل افزایش سطح بالای خشونت و ترورهای هدفمند در افغانستان در حال افزایش است. ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو اخیرا هشدار داده که هیچ تضمینی برای موفقیت صلح افغانستان وجود ندارد.
اولین گام در دور بعدی گفتگوهای صلح این است که طرفین، دستور کار مشخصی تعیین کند و بر نتیجه قابل قبولی تمرکز نماید. دو طرف باید با آتش‌بس فوری و جامع به عنوان یک شرط حداقلی برای ادامه گفتگوها تا توافق صلح موافقت نمایند.
اصول و کار شیوه‌های این گفتگوها، انعکاس‌دهنده تقاضای مردم برای صلح دوام‌دار و همچنین تعهد دو طرف مذاکره‌کننده افغان به یک صلح پایدار می‌باشد. این آرمان‌ها باید به مثابه کانون گفتگو‌های صلح باقی بماند.
آنچه بیش از همه برای شهروندان افغان اهمیت دارد، نوع توافق صلحی است که از درون مذاکرات بیرون می‌آید. بسیاری از شهروندان نگران مصالحه با طالبان هستند زیرا دست‌آوردهای به‌دست آمده نزدیک به دو دهه، از جمله حقوق زنان، حمایت از اقلیت‌ها و آزادی بیان را به خطر مواجه می‌بینند.
روند صلح افغانستان شکننده است، اما شکست آن منجر به درگیری و بدبختی بیشتر می‌شود. گفتگو‌های صلح یک فرصت است و اگر به خوبی پیشرفت کند، می‌تواند مسیری را برای صلح پایدار هموار نماید.
غلام غوث عمری، کارشناس روابط بین الملل

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا