مقاله

حقوق پناهندگان در نظام بین‌المللی حقوق بشر

اسدالله پژمان؛ کارشناس حقوق بشر

قسمت پنجم

الف، مهاجران قانونی: مطابق بررسی‌های گزارشگر ویژۀ حقوق بشر مهاجران هیچ مفهوم کلی یا عمومی از واژه مهاجر که مورد پذیرش حقوق نیز باشد، در حقوق بین‌الملل وجود ندارد. وی پیشنهاد می‌کند که باید تعریفی جامع از مهاجران ارایه گردد. در هر حال، تعاریف کلی که از مهاجر وجود دارد که در مباحث قبلی تذکر یافت، می‌تواند تاحدودی راه‌گشای بحث باشد.

مهاجرانی که با مدارک و مجوز قانونی در کشوری اقامت دارند، مهاجر مجاز یا قانونی نامیده می‌شوند. این گروه شامل افرادی هستند که با رعایت مقررات قانونی کشور و هم شروط ورود مانند مدت اقامت و منظور اقامت، وضعیت قانونی خود را حفظ نمودند. منظور از مهاجرت‌های قانونی ممکن تفریح، تداوی یا کار باشد. در زمینه کار، مادۀ ۵ کنوانسیون بین‌المللی حمایت از حقوق تمام کارگران مهاجر و خانواده‌هایشان مقرر می‌داشته که کارگران مهاجر درصورتی که دارای مجوز و براساس توافق دولت میزبان و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی به آن پیوسته حق برخورداری از اشتغال و مزد و اقامت را دارند، اما در بند دوم این ماده گفته شده در صورتی که بدون مجوز باشد مورد حمایت قانونی قرار نخواهد گرفت.

ب، مهاجران غیر قانونی: مهاجران غیر قانونی به کسانی اطلاق می‌شود که بدون اجازه‌نامه به هر دلیلی که بوده باشد وارد سرزمین دولت غیر متبوع گردد. این دسته از مهاجران حضورشان در کشورهای میزبان به علت عدم رعایت قوانین ملی مربوط به ورود، اقامت، تمدید اقامت، نحوه اقامت، یا شرایط اشتغال، غیرقانونی تلقی می‌شود. گاهی مهاجرانی که به شکل قانونی وارد کشور میزبان می‌شوند و پس از اتمام مدت اقامت‌شان، از طریق نقض قوانین ملی یا جعل اسناد یا بدون درنظرداشت قوانین ملی، در کشور میزبان باقی می‌ماند که به مهاجر غیرقانونی تبدیل می‌شود. مفهوم مهاجرت یک مفهوم عام و کلی است که در مواردی به تمام اتباع بیگانه اطلاق می‌گردد. مهاجر می‌تواند از طریق درخواست پناهندگی به پناهنده تبدیل شود. مهاجران غیرقانونی یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که مقامات کشورمیزبان حق ماندن و اقامت آنان را انکار می‌کنند و نمی‌پذیرند. پناهجویانی که درخواست‌شان رد شده باشد، فردی که موفق به تمدید ویزا نشده باشد، دانشجویی که پس از ختم دوره رسمی به کشور متبوع برنگشته و همه در جمع مهاجران غیرقانونی محسوب می‌شوند. در چنین وضعیت آسیب‌پذیر می‌شوند و از حقوق خود اکثرا محروم می‌شوند.

بند چهام، بیگانه

واژه بیگانه و غیر شهروند عموما برای اشاره به شخص حقیقی به کار می‌رود تبعه دولت مورد نظر نیست. واژه بیگانه در برگیرندۀ اتباع خارجی به‌علاوه اشخاص بی‌تابعیت است. در سال۱۸۹۲ موسسه حقوق بین‌الملل واژه بیگانه را چنین تعریف نموده است: «بیگانگان، به معنی به‌کار رفته در این مقررات به تمام کسانی اطلاق می‌شود که در حال حاضر در دولتی حق تابعیت ندارند، بدون توجه به اینکه آیا آنها صرفا گردشگر هستند یا در آنجا مقیم می باشند یا پناهنده‌اند یا به شکل اختیاری وارد کشور شده‌اند.» بنابراین می‌توان گفت که بیگانه مفهوم عام‌تر از مهاجر است. واژه خارجی نیز ممکن در قوانین ملی کشورها برای افراد بیگانه تلقی گردد. به صورت خلاصه می‌توان گفت: «بیگانه کسی است تبعه کشوری که در آن حضور دارد، نباشد» آنچه میان شهروند و بیگانه تفاوت ایجاد می‌کند در واقع همان تابعیت است. تابعیت عبارت از رابطه سیاسی و معنوی است که شخص را به دولت معینی مرتبط می‌سازد. در تعریف دیگری که از تابعیت صورت گرفته، گفته شده که تابعیت یک خصوصیت و ویژگی است که از این واقعیت ناشی می‌شود که یک شخص به یک ملت یا کشور تعلق دارد، تابعیت وضعیت سیاسی یک فرد را تعیین می‌کند، درحالی‌که اقامتگاه وضعیت مدنی او را مشخص می‌کند. بیگانه از داشتن چنین وضعیت سیاسی مستثناست و به همین دلیل نمی‌تواند مانند یک شهروند از حقوق و امتیازات شهروندی برخوردار باشد.

بیگانگان را در حقوق بین‌الملل از جهات گوناگون طبقه‌بندی نموده‌اند. از نظر شخصیت، بیگانگان را به اشخاص حقیقی و اشخاص حقوقی تقسیم‌بندی نموده‌اند که اشخاص حقوقی شامل گروه از افراد انسانی می‌شوند که به منظور انتفاع یا هدفی خاص به موجب قانون تشکیلات و نهاد تشکیل می‌دهند. از لحاظ مزایا و مصونیت‌ها بیگانگان را به بیگانگان سیاسی و عادی تقسیم نموده‌اند که مأموران دیپلماتیک شامل مزایا و مصونیت‌های خاص هستند. اما در یک تقسیم‌بندی واضح‌تری که صورت گرفته شامل بیگانگان عام و خاص می‌شوند.

الف، بیگانگان عام: در بحث قبلی مشخص شد که بیگانه یک مفهوم وسیع و عام دارد که به آن تبعه خارجی، شهروند خارجی نیز اطلاق می‌گردد. در طبقه‌بندی که از بیگانه صورت گرفت، واضح‌ترین آن بیگانه به مفهوم عام و خاص می‌باشد. بیگانه به مفهوم عام شامل تمام اتباع بیگانه‌اند که به صورت عادی و اکثرا قانونی مقیم کشور میزبان‌اند و به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. بیگانگان عام که شامل مهاجران کارگر، جهانگرد، تاجران و دانشجویان می‌شوند. این دسته از بیگانگان رابطه حقوقی مشخص با دولت میزبان دارند و براساس یک توافق در آنجا مقیم‌اند و زندگی می‌کنند.

ب، بیگانگان خاص: بیگانگان خاص به افرادی اطلاق می‌شود که تابع مقررات خاص بین‌المللی و دیپلماتیک‌اند. مانند دیپلمات‌ها، کارمندان قنسول‌ها، نمایندگان سازمان‌های بین‌المللی و غیره که از آداب و تشریفات خاص برخوردارند. به‌عنوان مثال معافیت از مالیات، مصونیت دیپلماتیک و مزایا شامل مقرراتی‌اند که برای بیگانگان خاص وضع شده است. در مورد بیگانگان خاص نظر دیگری نیز وجود دارد. در یک دسته‌بندی که از بیگانگان صورت گرفته، گفته شده که اصطلاح بیگانگان خاص  به آن دسته از افراد اطلاق می‌گردد که رابطه عادی با دولت میزبان ندارند و حضور آنان در چارچوب حقوقی خاص قابل مطالعه‌اند. این طبقه بیگانگان اکثر به صورت غیر قانونی در دولت میزبان به سر می‌برند که یا به لحاظ حقوق بشردوستانه تحت حمایت‌اند و یا در معرض اخراج و استرداد قرار دارند. این دسته از بیگانگان شامل مجرم فراری، آوارگان ناشی از جنگ، افراد قاچاق‌شده و قربانی، پناهجویان و یا افراد بی‌تابعیت‌اند.

منابع:

  – شهبازی، همان، ص.۴۰

  Alien

  – سرفراز، همان، ص.۴۰

 –  رحیمی، محمدرضا، (۱۳۹۳)، حقوق بیگانگان، نشر دادگستر، تهران، چ اول، ص ۳۱

–  سلجوقی، محمود (۱۳۷۷) حقوق بین‌الملل خصوصی، نشر دادگستر، تهران، ج اول، چ دوم، ص.۱۶۴

  – رحیمی، همان اثر، ص. ۵۲

قسمت ششم

بند پنجم، آواره

گروه‌های که به دلایل مانند جنگ، قحطی و حوادث طبیعی مجبور به مهاجرت گردیده‌اند به‌نام آوارگان یا بیجاشدگان یاد می‌شوند. در تعریفی که از آواره ارایه شده، آمده: «افرادی که بنا به دلایلی به غیر از داشتن ترس موجه از آزار و اذیت کشور متبوع  یا محل سکونت خود را ترک می‌کنند، آواره گفته می‌شوند.» در سال ۱۹۷۶ مجمع عمومی برای نخستین‌بار از «کمک‌های نوع‌دوستانه برای پناهندگان و آوارگان در افریقا» نام برد و از آن پس نیز در کلیه قطع‌نامه‌های مربوط به گزارش سالانه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، واژه «آواره» در کنار واژه «پناهنده» ظاهر شده است.

در همین راستا در سال ۱۹۷۹ از کمیسر عالی پناهندگان درخواست شد تا به حل و فصل قطعی و سریع مشکلات پناهندگان و آوارگان در هر کجا که ممکن باشد، اقدام ورزد. هرچند در برخی متون این دو واژه در کنار هم استفاده می‌شوند؛ اما به لحاظ بار حقوقی، مفاهیم جداگانه دارند. طوری‌که یادآوری گردید، بحث پناهندگی در چارچوب کنوانسیون مربوط به امور پناهندگان مورد بحث قرار می‌گیرد و اما پدیده آوارگی خارج از این محدوده است. بیشتر کشورها از آوارگان حمایت‌های نوع‌دوستانه می‌کنند و برای اسکان مجدد آن تلاش می‌ورزند.

با وجود اینکه برخی از افراد آواره نسبت به بسیاری از پناهندگان وضعیت بدتری داشته‌اند، اما حمایت‌های حقوقی مؤثری در حقوق بین‌الملل از آنها دیده نمی‌شود. کمیساریای عالی پناهندگان با توجه به چند سند بین‌المللی و عمدتا منطقه‌یی اعتقاد دارد مفهوم پناهندگی گسترش یافته است و این دسته از مهاجران اجباری (آوارگان) را نیز در بر می‌گیرد. اما به نظر می‌رسد تا هنگامی که کنوانسیون عام‌الشمول خاصی در این زمینه تصویب نگردد، کماکان دست دولت‌ها در برخورد با این گونه افراد و سلب حقوق‌شان باز خواهد بود. آوارگی دلایل متعددی دارد و دلایل عمده آن جنگ و قحطی است که افراد را اغلبا به صورت گروهی وادار به ترک مسکن و محل زندگی‌شان می‌کند.

آوارگان، فراریان اصلی جنگ‌های منطقه‌یی، آسیب‌های طبیعی و تناقضات قومی و قبیله‌یی‌اند. رووندا، افغانستان، کانگو و… از آسیب‌دیدگان اصلی این معضل‌اند. افغانستان به تناسب نفوس خویش، بزرگ‌ترین کمیت بیجاشدگان را در جهان دارد. این نوع بیجاشدگان را پناهندگان سرگردانی که معمولا به گونه دسته جمعی به نزدیک‌ترین آدرس مطمین‌تر مراجعه کرده و پناه می‌جویند، تشکیل می‌دهند.

این‌ها به‌صورت معمول جنگ‌زدگانی‌اند که تلخ‌ترین حوادث را تجربه کرده‌اند و با دادن قربانی‌های جانی و مالی، خود را به مناطق نسبتأ امن‌تری می‌کشانند، محوطه‌‌یی می‌یابند، چادری بازمی‌کنند و در زیر چتری و یا در فضای باز با عالمی از مشکلات متأثر از محیط زیست، وضع جوی، برخورد مردم محل و پولیس با این مهمانان ناخوانده، زندگی بخورنمیرشان را آغاز می‌کنند. طی سال‌های جنگ و ناامنی میلیون‌ها انسان از افغانستان آواره شدند. تضادها و درگیری‌های محلی، منطقه‌یی و مذهبی در کشورهای قاره افریقا ملیون‌ها تن از این نوع بیجاشدگان را در برداشت که با قبول صدها هزار تن قربانی، وجدان و ضمیر بشریت را شدیدأ متاثر ساخته است. بنا به تحقیقات مفصل که در این زمینه صورت گرفته، این دسته گروپ‌های سرگردان، اکثرا به‌مثابه ارزان‌ترین نیروهای کار به بازارهای کشورهای میزبان به کار می‌پردازند و عده‌‌یی از ایشان توسط موسسات جهانی مورد مواظبت حدالمقدور قرار می‌گیرند. ولی این‌ها قربانیان حوادث مختلف مثلا قاچاق انسان، اعتیاد به مواد مخدر و حوادث جرمی در جامعه جدید نیز می‌گردند. مافیای بین‌المللی سازمان‌یافته و گروپ‌های ترورستی، بهترین و متبارزترین افرادشان را از میان جوانان تشنه به کار و آوارۀ این نسل تباه‌شده سربازگیری می‌کنند و آنان را قربانی وحشتناک‌ترین سرنوشت‌ها می‌سازند. آوارگان را در یک تقسیم‌بندی عمومی به دو بخش تقسیم نموده‌اند که شامل آوارگان بیرون‌مرزی و داخلی می‌گردد.

الف، آوارگان خارجی یا فرامرزی: دامنۀ آوارگی یا بیجاشدگی گاهی فراتر از مرزها می‌رسد و افراد بیجاشده اکثرا به صورت گروهی، زمانی که مجبور به ترک مسکن و محل زندگی‌شان می‌شوند دیگر جایی برای زندگی در داخل قلمرو آن کشور ندارند و ناگزیر از مرزها عبور نموده و برای زنده ماندن تقلا می‌کنند. از آوارگان خارجی در برخی نوشته‌ها به‌نام «آواره فرامرزی» نیز یاد شده است، اما در این زمینه کدام اسناد مشخص بین‌المللی وجود ندارد. آوارگی دردناک‌ترین نوع مهاجرت است که اشخاص آواره از یکسو دارایی خود را از دست داده و از سوی دیگر شدیدا در معرض آسیب قرار دارند. «کسانی که با عبور از مرزهای بین‌المللی، کشور خود را به طور مؤقت ترک می‌کنند و بسته به آنکه مورد آزار قرار گرفته باشند یا خیر، پس از اینکه وضعیت‌شان مورد رسیدگی قرار گرفت عناوینی مشخصی برای‌شان اطلاق خواهد شد.» یعنی آوارگانی که در بیرون از مرزها می‌روند اگر برای آنا اسکان مجدد داده شود و یا به عنوان پناهنده قبول شوند، دیگر عنوان آواره به آنها اطلاق نمی‌گردد. برای آوارگان ممکن است پس از مدت‌ها زمینه‌های فراهم گردد که در کشور میزبان به عنوان تبعه پذیرفته شوند و از حقوق و امتیازان شهروندی مستفید گردند.

  Displaced person

  – شهبازی، همان اثر، ص. ۳۹

–  سرفراز، همان اثر، ص.۹۲

  – نیکفر، محمدرضا،( ۱۳۹۴) آوارگی و شکستن ساختار تیوری سیاسی، سایت رادیو زمانه، تاریخ دریافت ۱۳۹۷، آدرس:

https://www.radiozamaneh.com/

–  شهبازی، همان.

قسمت هفتم

ب، آوارگان داخلی: کسانی که بدون عبور از مرزهای کشور متبوع خویش، محل سکونت خود را به دلایل مشکلات اقتصادی یا امنیتی ترک نموده باشند آواره داخلی قلمداد می‌شوند. در این جا باید میان آواره یا بیجاشده داخلی و کسانی که در جستجوی زندگی بهترند تفاوت عمده قایل شد. آوارگی یا بیجاشدگی در حالات اضطرار و بحرانی صورت می گیرد که شخص ممکن در معرض خطر قرار گرفته باشد و اینکه به شدت متضرر شده باشد. متضرر از جنگ و زلزله و سیلاب و خشک‌سالی که ممکن علاوه از ضرر مالی، اعضای خانواده خود را نیز از دست داده باشد. اما آنهایی که از زندگی روستایی به سوی زندگی شهری متوسل می‌شوند و در تلاش زندگی آسوده و بهتر است، شامل بیجاشدگان نمی‌شوند.

مورد دومی شامل بحث حق آزادی گشت‌وگذار می‌شود که براساس ماده ۱۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر هرکس حق دارد محل اقامت خود را آزادانه انتخاب نماید. آوارگان داخلی در واقع مهاجرانی هستند که در داخل کشور خود به اجبار بیجا شده‌اند. آوارگان داخلی بنا به دلایلی نخواسته یا نتوانسته‌اند که بیرون از مرزهای کشور متبوع‌شان بروند و به هر دلیلی که بوده در گوشه‌یی کشور مسکن گزیده‌اند. بیجاشدگان داخلی حد اقل در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت، با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند و زمان طولانی در برخواهد گرفت تا به وضعیت اقتصادی مناسب دست یابند. در مورد بیجاشدگان داخلی سند مشخص بین‌المللی نیز موجود است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۸ سندی را تحت نام اصول رهنمودی در مورد بیجاشدگان داخلی که مشمول ۳۰ ماده می‌باشد تصویب نمود.

رد مرزشدگان یا اخراج شدگان اجباری شکل دیگری از آوارگان‌اند که دقیقا با سرنوشت بیجاشدۀ داخلی مواجه‌اند و نظم زندگی‌شان از هم پاشیده است.

مطابق آمار وزارت امور مهاجران و عودت‌کنندگان، در شش ماه اول سال۲۰۱۸ میلادی بیش از سه‌صد هزار نفر به افغانستان برگشته‌اند که حدود ۴۰درصد این مجموع، به صورت اجباری اخراج شده‌اند. با درنظرداشت رقم بلند اخراج‌شدگان اجباری، عدم رسیدگی به وضعیت حقوق بشری آنان متصور است.

پژوهشی را که کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در سال ۱۳۹۴ در مورد بازگشت‌کنندگان تهیه و منتشر نموده نشان می‌دهد که رد مرز شدگان یا اخراج‌شدگان اجباری، درجریان اخراج با چالش‌های جدی و نقض حقوق بشری مواجه بوده‌اند.

بر اساس این گزارش، رد مرزشدگان در مرزهای افغانستان با اعتیاد، در معرض سوءاستفاده قرار گرفتن، وضعیت ناگوار صحی، جدایی طفل از خانواده، خطر سوءاستفاده‌های جنسی از اطفال رد مرزشده و حتی با خطر قتل و اختطاف مواجه‌اند.

این گزارش افزوده است که حدود ۹۰درصد از کسانی که در جریان رد مرز از ایران در بازداشتگاه‌ها برده شده‌اند، در وضعیت بدی به سر برده و مورد خشونت قرار گرفته‌اند. کثیف بودن اتاق‌ها، تاریکی، بدرفتاری موظفان بازداشتگاه، نبود آب و نان کافی، لت‌وکوب و تهدید، کار اجباری، توهین و دشنام از مواردی بوده که رد مرزشدگان با آن در بازداشتگاه‌ها مواجه بوده‌اند.

با توجه به نکات یاد شده، دیده می‌شود که اخراج‌شدگان اجباری به دستۀ دیگری از آوارگان داخلی تبدیل می‌شوند که از یک‌سو مشقت و رنج فراوان دیده‌اند و از سوی دیگر در کشور خود در سرنوشت نامعلوم به سر می‌برند. این گروه نیز آسیب‌پذیرترین قشر جامعه را تشکیل می‌دهند که به حقوق بشری آنها کمتر توجه صورت گرفته است.

منابع:

  – اصول رهنمودی در مورد بیجاشدگان داخلی: http://www.un-documents.net/gpid.htm

– وزارت امور مهاجرین و عودت کنندگان، آدرس: http://morr.gov.af/fa/page/14450

  – پژمان، اسدالله (۱۳۹۴) وضعیت بازگشت‌کنندگان در افغانستان، ناشر: کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، ص. ۳۸

قسمت هشتم

مبحث دوم؛ کلیات

پناهندگی دارای ابعاد مختلف بوده موضوعات متعدد در چارچوب آن قابل بحث است. موضوعات مانند عناصر و دلایل پناهندگی از اینکه بیشتر ارتباط با حقوق مدنی و سیاسی می‌گیرد، در فصل دوم این تحقیق مطرح خواهد شد، اما در بحث کلیات، راجع به تاریخچه پناهندگی، اسناد بین‌المللی و منطقه‌‌یی در رابطه حقوق پناهندگان و میکانیزم درخواست پناهندگی به صورت فشرده اشاره خواهد شد.

گفتار اول؛ تاریخچه پناهندگی

بحث پناهندگی هرچند تاریخچه طولانی دارد، اما پس از تشکیل سازمان ملل متحد به صورت جدی روی این مسأله تمرکز صورت گرفت و چارچوب حقوقی مشخص برای آن ایجاد گردید. قبل از اینکه وارد ادامه بحث شویم، به تاریخچه پناهندگی و مفهوم کلاسیک آن نگاه می‌کنیم تا یک چشم‌انداز تاریخی راجع به این مفهوم داشته باشیم. بحث پناهندگی را از لحاظ تاریخی می‌توان در پنج مرحله تقسیم‌بندی نمود.

بند اول؛ پناهندگی در تمدن‌های باستان: ریشه‌های تاریخی پناهندگی به دوران تمدن‌های باستان برمی‌گردد. تمدن روم باستان، یونان باستان، مصر باستان و تمدن خاورمیان مهم‌ترین تمدن‌های بشری می‌باشد که از آنها در تاریخ یاد شده است، اما در آن دوره مفهوم پناهندگی مانند امروزه  به‌صورت واضح تعریف شده و مشخص نبوده است.

امپراتورهای بزرگ جهان هرکدام عرف و رویه‌های منحصر به خویش را داشته‌اند. در عصر روم باستان و مصر کهن افراد در معرض تهدید در معابد و یا در میان قبیله‌های دیگر پناه می‌جستند.

برخی تاریخ نگاران سابقه پناهندگی را حدود سه هزار قبل از میلاد تلقی می‌کنند و مدعی‌اند که پناهندگی در حوزه تمدنی خاورمیانه شکل گرفته است، اما بحث پناهندگی در یونان باستان مورد توجه خاص بوده است. «در یونان باستان نهاد پناهندگی از چنان ریشه استواری در سنت اجتماعی برخوردار بود که علیه ناقضان آن مجازات‌های بسیار شدیدی وضع می شد. در رم باستان نهاد پناهندگی از منازعه بر سر سرزمین‌های مختلف سرچشمه می‌گرفت. بدین معنا که حاکم یک سرزمین از اتباع سرزمین دشمن دعوت می‌کرد که به سرزمین او پناه آورند در آن آزادانه زندگی کنند.»

 شواهد و اسناد قبل از میلاد نشان می‌دهد که فرمان‌روایان زمانی که از جنگ شکست می‌خوردند برای حفظ جان خویش در قلمرو فرمانروای دیگر پناه می‌برده‌اند.

 به‌عنوان مثال «حدود ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، رامسس دوم، فرعون مصر باستان به «اوری تشوپ»، پادشاه «هیتی‌ها» که توسط عمویش از قدرت خلع شده بود، پناه داد.» در یونان باستان، معابد محل امنی حتی برای محکومان به مرگ، به شمار می‌آمد و این امتیاز از حقوق عمومی یونانیان سرچشمه می‌گرفت.

سنت پناهندگی در رم باستان از منازعه قلمروهای مختلف سرچشمه می‌گرفت، بدین معنا که حاکم یک سرزمین از اتباع سرزمین خصم و خصوصا فراریان از سرزمین دشمن می‌خواست به سرزمین او پناه آورده و در آنجا آزادانه زندگی کنند.

بند دوم؛ قرون وسطی (عصر حاکمیت ادیان): پس از حاکم شدن ادیان در جامعه بشری که اربابان و پیشوایان ادیان و مذاهب تعیین‌کننده اصلی سرنوشت جامعه بود. اماکن مقدس به عنوان پناهگاه در حالت‌های خاص به رسمیت شناخته شده بود. زمانی‌که افراد در اماکن دینی پناه می‌بردند بر اساس عرف اجتماعی دیگر مصون بودند. در این میان کلیسا یکی برجسته‌ترین مکان‌های مذهبی برای پناه بردن محسوب می‌گردید. برخی پژوهشگران معتقدند که قانون پناه بردن به کلیسا برای اولین بار در قرن هفتم میلادی از سوی شاه اتلبیرت تدوین شد. با ایجاد این قانون، پناه بردن در کلیساها شکل رسمی و قانونی به خود گرفت.  پناه جستن در کتاب‌های آسمانی نیز اشاره شده است. در تورات موسی از خدا می‌خواهد که شش شهر را برای حفاظت پناهجویان برگزیند. در انجیل از فرار عیسی و خانواده‌اش در مصر و پناهنده شدن در آن کشور سخن گفته شده است. در قرآن از پناهجویی تحت نام هجرت یاد شده که پیامبر اسلام به خاطر تهدید‌ها مکه را به قصد مدینه ترک می‌کند. «در صدر اسلام هر مسلمانی حق داشت به هر فرد غیر مسلمان که به سرزمین اسلام پناه می‌آورد، امان دهد. مدت امان یک سال بود و در این مدت پناهنده تحت حمایت قرار گرفته از حقوق فردی و اجتماعی برخوردار می‌گشت.» در هر صورت، کلیسا و کعبه و برخی اماکن مقدس دینی به عنوان پناهگاه در قرون وسطی مطرح بوده است، اما با شکل‌گیری دولت به مفهوم مدرن آن، این وظیفه به دولت‌ها محول شد.

منابع:

–  کیهانلو، فاطمه، (۱۳۹۰) ، پناهندگی نظریه ها و رویه ها، نشر: جنگل جاویدانه، چاپ اول، تهران، ص. ۱

 – عبادی، شیرین (۱۳۷۳) حقوق پناهندگان، نشر گنج دانش، چاپ اول، تهران، ص. ۷

  – رحیمی، محمدرضا (۱۳۹۳) حقوق بیگانگان، نشر دادگستر، چاپ اول، تهران، ص. ۱۴۷

قسمت نهم

بند سوم؛ پناهندگی در عصر رنسانس: (از قرن ۱۶میلادی الی تشکیل جامعه ملل) در آغاز عصر رنسانس که به قرن شانزدهم میلادی برمی‌گردد، با به وجود آمدن انقلاب‌های فکری، پایه‌های حاکمیت مطلق ادیان به لرزه در آمد و کلیساها و اربابان دین نقش اصلی خود را از دست دادند.

در نتیجه دولت مفهوم تازه‌تر پیدا نمود. در این عصر دیگر اماکن مقدس به عنوان پناهگاه پاسخ‌دهنده موجی از مهاجرت‌ها نبود و چندان مورد توجه نیز قرار نداشت. در این جا دولت‌ها بودند که در زمینه پناهندگی و پناه دادن به گروه‌ها و افرادی که مورد تهدید بودند تصمیم می‌گرفتند.

از آنجاکه در قرن‌های هفدهم و هجدهم، بشر قادر به اختراع اسلحه‌های جنگی مدرن گردیدند که قدرت تخریب‌کننده قوی‌تر داشت، در قرن نوزدهم تکنیک‌های جنگ کاملا تغییر نمود و به جای اسب و نیزه، از اسلحه‌های گرم استفاده می‌گردید. در نتیجه، باعث آوارگی و مهاجرت بی‌شمار جوامع گردید.

جنگ‌های گسترده قومی، مذهبی و سیاسی، بحث پناهجویی و پناهندگی را جدی‌تر نمود. در قرن هفدهم بیش از دوصدهزار پیرو مذهب پروتستان از فرانسه به سایر کشورهای اروپایی و امریکایی آواره شدند.

انقلاب کبیر فرانسه و مهاجرشدن هزاران انسان برای گریز از خطر بحث پناهندگی را بیشتر وسعت بخشید. جنگ‌های متعدد دیگری که در قرن‌های هفدهم و هجدم میان جامعه بشری شکل گرفت مهاجرت و آوارگی فراوان درپی داشت.

با این حال هر کشور سیاست‌های خود را در قبال پناهندگی اعمال می‌نمود که از رویه واحد پیروی نمی‌کردند، اما آواراگان از جنگ برای پناه جستن شامل قلمرو کشورهای دیگر می‌شدند که مورد توجه بودند.

بند چهارم؛ پناهندگی در دوره جامعه ملل: جامعه ملل در سال ۱۹۲۰ میلادی تشکیل شد. هدف از تشکیل جامعه ‌ملل تلاش برای صلح و هماهنگی میان دولت‌ها بود. در آن زمان برخی اسناد و قوانین بین‌المللی شکل گرفت.

تأسیس جامعه‌ ملل، مبانی واگذاری مسوولیت پناه‌جویان و آوارگان به جامعه بین‌المللی را بیش از پیش مطرح ساخت. تأمین امنیت اولیه پناه‌جویان و سپس یافتن راه‌حلی برای مشکل پناهندگی از همین دوران آغاز می‌شود.

«فریتیوف نانسن؛ دیپلمات ناروژی در سال۱۹۲۱ نخستین کمیسر امور آوارگان و پناه‌جویان در جامعه‌ ملل شد. وی مبانی برنامه‌‌یی مشخص برای حفاظت از پناه‌جویان را تدوین کرد که برای نخستین بار رسیدگی به وضعیت پناهندگی و پناه‌جویان، دست‌یازی به هماهنگی‌های بین‌المللی را ضروری می‌ساخت.»

پس از تأسیس جامعه ملل در پایان جنگ جهانی اول و توافق دولت‌های حاکم در اعطای وظیفه نظارت بر نهاد پناهندگی به یک مرجع بین‌المللی، دولت‌ها فرصت یافتند تا در قالب انعقاد معاهداتی که با نظارت جامعه ملل منعقد می‌گردید به تعریف پناهندگان بپردازد. ترتیبات ۱۲ می ۱۹۲۶ اولین نمونه این اسناد است. از این دوران موضوع پناهندگی از حوزه صرف تصمیم‌گیری کشورهای جداگانه خارج شد.

بند پنجم؛ پناهندگی پس از تشکیل سازمان ملل متحد: با شکل‌گیری حقوق بین‌الملل معاصر، موضوع پناهندگی، مفهوم تازه پیدا نمود و شاخصه‌های برای آن تعریف گردید که در گذشته نبود.  پس از تشکیل سازمان ملل متحد در سال۱۹۴۵، حقوق بین‌الملل معاصر شکل گرفت و اسناد مشخص و اساسی در حوزه‌های مختلف حقوق ایجاد شد.

در این میان، بحث پناهندگی از مسایل مهم و قابل توجه برای سازمان ملل متحد بوده است. در سال۱۹۵۱ کنوانسیون همه‌جانبه برای حمایت از پناهندگان از سوی سازمان ملل متحد تصویب شد.

گفتار دوم؛ میکانیزم درخواست پناهندگی 

هدف از میکانیزم درخواست پناهندگی مجموعه روش‌ها و فرایندی است که یک پناهجو بر اساس کنوانسیون حقوق پناهندگان و یا عرف بین‌المللی برای تقاضای پناهندگی اقدام می‌نماید. مطابق کنوانسیون حقوق پناهندگان یک پناهجو باید به دلیل ترس موجه از آزار، کشور متبوع خویش را ترک نموده باشد.

این پرسش مطرح می‌شود که آیا در حالاتی که پناهجو فرصت ترک کشور متبوع خویش را نداشته باشد چه راهکارهایی وجود دارد؟ در هر صورت با تقسیم‌بندی که از پناهندگی صورت گرفته آن را به سیاسی و غیر سیاسی تفکیک نموده که در پناهندگی سیاسی تقاضا از داخل کشور شامل محدودیت و استثناآت می‌باشد، اما امکان‌پذیر است. در این مبحث به روش‌های عملی و نظری درخواست پناهندگی پرداخته خواهد شد.

منابع:

– وب‌سایت حقوقی پژوهشگاه، مفهوم پناهندگی در گذر تاریخ، تاریخ نشر: ۱۳۹۴، برگرفته شده: ۱۳۹۷٫ آدرس:

www.legal.org/3320

– کیهانلو، همان، ص. ۲

قسمت دهم

بند اول، پناهندگی سیاسی یا دیپلماتیک

پناهندگی سیاسی که به آن اصطلاح پناهندگی دیپلماتیک نیز اطلاق می‌گردد، به پناهندگی‌های گفته می‌شود که افراد به دلیل مخالفت با سیاست‌های دولت متبوع، زندگی‌شان در خطر واقع ‌شود و این خطر فوری باشد.

این نوع پناهندگی معمولا از طریق تقاضای حمایت از سفارت‌خانه‌های دولت مقصد را دارند. پناهندگی دیپلماتیک نوعی پناه دادن توسط نهادهای مهم حقوق بین‌الملل در ورای مرزهای سرزمینی و در مکان‏هایی که به آنها مصونیت قضایی داده شده، به فردی‏ است که در جستجوی حمایت در مقابل قدرتی برآمده که او را متهم و تعقیب کرده است.

پناهندگی دیپلماتیک از اصل حاکمیت سرزمینی مورد قبول حقوق بین‌الملل‏ تخطی می‏کند؛ زیرا افرادی را از دسترس مقامات قضایی حکومت متبوع وی خارج‏ می‏سازد.

از این‏رو موافقت با پناهندگی در اماکن ماموریت‏های دیپلماتیک، همواره‏ یکی از بحث‏برانگیزترین موضوعات در حقوق دیپلماتیک بوده است.

ایده پناهندگی در اماکن متعلق به یک دولت در خارج از قلمرو آن بر مصونیت‏ نمایندگی دیپلماتیک استوار است و پیامد ضروری تاسیس فعالیت یک ماموریت دائمی‏ دیپلماتیک است که از احترام ویژه و مصونیت از عدم تعرض برخوردار است.  پناهندگی سیاسی به دو شکل صورت می‌گیرد:

الف- پناهندگی اتباع یک کشور به سفارت‌خانه خارجی

هرچند این نوع پناهندگی در اثر تعدیل قوانین داخلی کشورها، دیگر جایگاه ندارد و مورد پذیرش نیست، اما در گذشته مواردی زیادی از این نوع پناهندگی وجود داشته است. کشور کانادا در سال۲۰۱۱ با تعدیل قوانین مهاجرت و پناهندگی‌شان، دیگر پناهندگی از طریق سفارت را مورد قبول نمی‌داند.

دولت‌ها در قبال پناهندگی اتباع یک کشور به سفارت‌خانه خارجی، رویه‌های متفاوت داشته‌اند. در این نوع پناهندگی یک فرد به سفارت‌خانه‌یی مراجعه می‌کند که در کشور خودش موقعیت دارد.

بر اساس قواعد حقوق بین‌الملل، سفارت یک کشور حیثیت خاک آن کشور را داراست و از مصونیت خاص برخوردار است. به همین دلیل کسی که در جستجوی پناهندگی است در آنجا پناه می‌برند.

مواردی وجود دارد که افراد در کشتی هم پناه برده است، کشتی نیز حیثیت خاک یک کشور را دارد و از مصونیت برخوردار است. در چنین حالت گاهی کشور پذیرنده صلاحیت‌شان زیر سوال قرار می‌گیرد و نوعی دخالت در کار خود می‌بیند. گاهی منتج به تیرگی روابط دو کشور می‌شود، اما در عصر حاضر چنین نوع پناهندگی بسیار به صورت نادر اتفاق می‌افتد و اغلبا کشورها مایل به پذیریش چنین حالات نیستند.

ب- تقاضای پناهندگی اتباع یک کشور در کشور ثالث

از آنجا که سفارت‌خانه‌ها از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند و همچنین از لحاظ حقوقی به مثابه خاک یک کشور محسوب می‌شود، به همین دلیل در گذشته دیده شده، اشخاصی که در کشور ثالث زندگی می‌کنند در حالات خاص به سفارت‌خانه خارجی به عنوان پناهجو مراجعه نموده است.

در این نوع پناهندگی، شخص از یک کشور در کشور ثالث تقاضای پناهندگی می‌کند.  مثلا یک تابع افغان در کشور پاکستان در سفارت امریکا تقاضای پناهندگی می‌کند. یا اینکه یک ایرانی در ترکیه در کشتی اتریش تقاضای پناهندگی می‌کند. این نیز در جمع پناهندگی دیپلماتیک یاد می‌شود. البته باید خاطرنشان ساخت که در این نوع پناهندگی معمولا فعالان و چهره‌های مطرح سیاسی اقدام می‌کنند که عملا تحت تعقیب دولت‌اند و دولت متبوع‌شان خواه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم یعنی از طریق دولت متحد سیاسی خود، اقدام به گرفتاری چنین شخص می‌کند.

مواردی که در گذشته رخ داده، در مجموع چهره‌های مخالف سیاست‌های دولت که تلاش برای تعدیل یا تغییر نظام داشته‌اند بوده که از هیچ نوع حمایت دولت متبوع برخوردار نبوده‌اند.

ج-  پناهندگی دیپلماتیک در اسناد بین المللی

کنوانسیون حقوق دیپلماتیک دیپلماتیک در مورد پناهندگی دیپلماتیک (فراسرزمینی) سکوت اختیار کرده است. به دلیل اینکه توافق همگانی بین دولت‌ها ایجاد نشد و به همین دلیل این مورد مسکوت ماند، اما رویه‌های دولت همچنان نشان می‌دهد که در مواردی پناهندگی دیپلماتیک عملا وجود داشته و از سوی برخی کشورها انجام شده است.

اسناد موجود، تمام قراردادهای مهم درباره پناهندگی دیپلماتیک میان‏ کشورهای امریکای لاتین منعقد شده که شامل پنج قرار داد است: اولین قرارداد حقوق کیفری بین‌المللی که در ۲۳ جنوری ۱۸۸۹ در مونته ویدئو در اولین کنگره امریکای جنوبی درباره حقوق بین‌الملل خصوصی امضا شد. ماده ۱۷ این قرارداد، اعطای پناهندگی در نمایندگی‏ها را برای مجرمان سیاسی غیر از کسانی‏ که از کشتی‏های جنگی فرار کرده‏اند، پیش‏بینی کرده است. این ماده صراحتا بیان‏ می‏دارد که «پناه دادن به مجرمان سیاسی باید محترم شمرده شود»، بدون آنکه آن را وابسته به سنت‏ها یا مقررات حقوقی موجود در کشور میزبان کند. رییس هیات‏ نمایندگی موظف است سریعا طی یادداشتی کشور میزبان را مطلع کند و کشور میزبان نیز این قدرت را دارد که تقاضا کند مجرم را در کوتاه‏ترین زمان ممکن از قلمرو ملی او خارج کنند. در مقابل، رییس نمایندگی حق خواهد داشت ضمانت‏های لازم‏ را برای خروج پناهنده بدون وارد آمدن هرگونه آسیب به مصونیت از تعرض به پناهنده، اخذ کند. همچنین سند پناهندگی، امضاشده در هاوانا در ۲۰ فبروری ۱۹۲۸، در ششمین کنفرانس بین‌المللی کشور های تصریح نموده است که  پناهندگی دیپلماتیک باید تا حدی که به عنوان یک حق یا مدارای بشردوستانه‏ مبتنی بر رسوم، کنوانسیون‏ها یا حقوق کشوری که پناهندگی در آن داده می‏شود، اجازه‏ می دهد، محترم شمرده شود. در سال ۱۹۳۲ در هفتمین کنفرانس بین‌المللی سازمان کشورهای امریکایی در مورد پناهندگی سیاسی یک سند دیگر نیز طرح و به امضا رسید. به ادامه این سند، در سال ۱۹۳۹ در دومین کنگره امریکای جنوبی سند در مورد پناهندگی سیاسی به امضا رسید.

آخرین سند پناهندگی دیپلماتیک در ۲۸ مارچ ۱۹۵۴ در کاراکاس امضا شد. در این مقاوله‏نامه تصریح شد: «پناهندگی داده شده در نمایندگی‏ها، کشتی‏های جنگی، اردوگاه‌های نظامی یا هواپیماها به اشخاصی که به دلایل یا جرایم‏ سیاسی تحت تعقیب‌اند، باید از سوی دولت سرزمینی مطابق مواد این کنوانسیون‏ محترم شمرده شود.»

منابع

–  صدر، جواد، حقوق دیپلماتیک و کنسولی (۱۳۹۱) نشر موسسه انتشارات و چاپ، تهران، ص ۱۳۳

  – معین‌زاده، عباس، (۱۳۷۶) حقوق دیپلماتیک و کنسولی، نشر وزارت خارجه، تهران . ص ۱۲۹

  – ذوالعین، پرویز (۱۳۸۴) حقوق دیپلماتیک، نشر وزارت امور خارجه، تهران ص ۲۲۱

قسمت‌های قبلی:
https://madanyatdaily.com/10-812/

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا