محمد مهدی مصباح
آسیای میانه زمانی توسط سه خانات (خانات خیوه، خانات بخارا در اوزبیکستان کنونی و خانات خجند در تاجیکستان کنونی) اداره میشد. با فتح این منطقه توسط ارتش روسیه در سال۱۸۷۳، خیوه تحتالحمایه روسیه شد و در سال۱۹۲۰ این خانات ملغی شده و بهجای آن «جمهوری شوروی خلق خوارزم» تأسیس شد. پس از آن در دوران استالین بین سالهای1923 الی 1928 بهجای جمهوری خلق خوارزم، پنج جمهوری اوزبیکستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان تأسیس شدند.
منطقه اقتصادی
تا پیش از فتح این منطقه توسط روسیه تزاری، مردم آسیای مرکزی به هویتهای مختلف سیاسی تقسیم میشدند و برای نخستینبار، در اواخر قرن 19میلادی، روسیه تزاری آسیای میانه را بهعنوان یک واحد سیاسی ایجاد کرد. سپس در دوره اتحاد شوروی، جمهوریهای آسیای مرکزی به عنوان یک منطقه اقتصادی با ژئوپلتیک بههمپیوسته ظهور یافت. مناطق وسیع و خاک حاصلخیز، مراتع بزرگ، منابع غنی آب و نیروگاههای آبی و… به آسیای مرکزی کمک کرد تا بهعنوان یک منطقه اقتصادی در ذیل ساختار تشکیلاتی اتحاد جماهیر شوروی نمود پیدا کند.
فروپاشی شوروی و واگرایی منطقهای
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، وحدت سیستمهای سیاسی و اقتصادی نیز در آسیای مرکزی فروریخت و مشکلاتی بارآورد که بعدها به نقاط افتراق کشورهای این منطقه تبدیل شدند؛ جنگ داخلی، شورشها، مشکلات اقتصادی، ظهور افراطگرایی، تروریسم و قاچاق مواد مخدر، همچنین مشکلات بهجامانده از دوره اتحاد شوروی، مثل بحران زیستمحیطی دریاچه آرال و… که هرکدام میتوانست عاملی برای تقویت همگرایی در آسیای میانه باشد. اما هر جمهوری این منطقه تلاش کرد به صورت مستقلانه با یک قدرت فرامنطقهای در تعامل شود.
اوزبیکستان بیشتر به امریکا متمایل شد، تاجیکستان دوباره به دامن روسیه افتاد، ترکمنستان سیاست بیطرفی پیشه کرد، قرقیزستان با مطرح کردن مشی دمکراتیک و فاصله گرفتن از اقتدارگرایی در پی جلب حمایت کشورهای لیبرال به ویژه اتحادیه اروپا برآمد و قزاقستان هویت اوراسیایی خود را برجسته کرد. در عین حال، این کشورها با سازمانهای منطقهای نیز در تعامل شدند که آن هم بیشتر به سیاست قدرت فرامنطقهای برمیگشت.
رقابت روسیه، چین و امریکا در آسیای مرکزی
پس از سقوط شوروی، خلای بزرگ مدیریتی در جمهوریهای بهجامانده از شرق اروپا تا آسیای مرکزی به وجود آمد. در میان آنان، جمهوریهای آسیای مرکزی با مشکلات بیشتر مواجه بودند. بدین لحاظ دست به دامن قدرتهای فرامنطقهای شدند. روسیه، امریکا و چین تلاش کردند تا این خلای را مدیریت کنند:
چین، بجینگ: استراتژیهای خود در آسیای مرکزی را براساس دو طرح بزرگ پروژه «یک کمربند و یک راه» و دیگری «سازمان همکاریهای شانگهای» پیش میبرد. این کشور منافع امنیتی، سیاسی و اقتصادی خود را در تعامل با آسیای مرکزی صلحآمیز میداند.
امریکا، واشنگتن: در آسیای مرکزی تقریباً فاقد یک استراتژی مدون است. اگرچه امریکا ایده «آسیای مرکزی بزرگ» را برای مقابله با کاهش نفوذ چین و روسیه مطرح کرده؛ اما عملا کار اساسی در این منطقه نتوانسته انجام دهد. امریکا اخیرا نماینده ویژهای هم برای آسیای مرکزی تعیین کرده است.
روسیه، مسکو: به شدت نگران است که کشورهای دیگری نفوذ سنتیاش را در آسیای مرکزی تسخیر کند. در سند استراتژی خارجی جدید روسیه در سال2016، چشمانداز اتصال اتحادیه اوراسیا با ادغام اقتصادی و سیاسی جمهوریهای اتحاد شوروی سابق پیشنهاد شده است. روسیه و چین بر سر تسلط بر آسیای مرکزی رقابت میکنند. نگاه هر دو کشور اقتصادی است؛ اما مسیرهای متفاوتی را میپیمایند که ممکن منجر به اصطکاک شود.
با این حال، تحولات اقتصادی و توسعهای نشان میدهند که آسیای مرکزی بهرغم داشتن حاکمان اقتدارگرا و حکومتهای سرکوبگر، درخشش خوب داشتهاند و نشانههای آشکاری از تمایل آنان به همگرایی منطقهای در سالهای پسین دیده میشود. جمهوریهای آسیای مرکزی دردها و فرصتهای مشترکی دارند که پیوند این جمهوریها را نسبت بههم محکمتر میکند:
چالشها
تروریسم: تقریبا تمامی کشورهای آسیای میانه از نفوذ تروریسم رنج میبرند. دره فرغانه که بین کشورهای اوزبیکستان، تاجیکستان و قزاقستان واقع شده، طی سالها یکی از کانونهای اصلی شورشگری و تروریسم بوده است.
قاچاق مواد مخدر: سالانه مقدار کلان مواد مخدر از افغانستان به آسیای مرکزی و از آنجا به روسیه و اروپا قاچاق میشود. همچنین براساس برخی گزارشها در ماورای مرزی افغانستان با کشورهای اوزبیکستان و تاجیکستان تجارت غیرقانونی اسلحه جریان دارد که تهدیدی به امنیت ملی این کشورها به حساب میرود.
بحران محیطزیستی دریچه آرال: این دریاچه که یکی از چهار دریاچه بزرگ جهان است بین کشورهای قزاقستان و اوزبیکستان واقع شده است. دولت شوروی در دهه1940 برای توسعه کشاورزی آب این دریاچه را به سراسر آسیای مرکزی انتقال داد. شروع مشکل به سال۱۹۶۰ بازمیگردد. در این سال آرال به دلیل مصرف آب طی چندین سال، ۹۰درصد خشکید. شوری آب چنان بالا رفت که میلیونها ماهی تلف شدند و پخش نمک آن به واسطه باد، بحران محیط زیستی را در اطراف دریاچه و در همه آسیای مرکزی به وجود آورده است. احیای آرال میلیاردها دالر هزینه لازم دارد.
فرصتها
جمهوری آسیای مرکزی از ظرفیتهای بسیار کلان برای تبدیل شدن به یک منطقه اقتصادی و یا یک مجموعه امنیتی برخوردار است. وجوه اشتراک این جمهوریها بیشتر از نقاط افتراقشان است. زبان، رسوم، سنتها، پیوندهای قومی، مرزها و محصور ماندن در خشکی، ظرفیتهای اقتصادی و… از نقاطیاند که هرکدام یک وجه بسیار برجسته از شکلگیری همگرایی منطقهای در آسیای مرکزی است.
نقش ویژه اوزبیکستان در همگرایی منطقهای
پس از درگذشت اسلام کریموف؛ رییسجمهوری اوزبیکستان در سال2016 و به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف، تاشکند به همکاری و همگرایی منطقهای تمایل پیدا کرد. ضیایف رییسجمهوری جدید، در مارچ2018 مجلس رهبران اوزبیکستان را در تاشکند برگزار کرد و به ادامه آن چندین مجلس در کشورهای دیگر برگزار شد که اهداف عمده آنان تشدید همکاریهای منطقهای بوده است.
کنفرانس بینالمللی با عنوان «یک گذشته و یک آینده مشترک، همکاری برای توسعه پایدار و سعادت متقابل» در نوامبر2017 برگزار شده بود که بیشتر بر همکاریهای اقتصادی در منطقه متمرکز بود. در فبروری2019 وزارت خارجه اوزبیکستان کنفرانسی را با موضوع «اتصال آسیای میانه: چالشها و فرصتهای جدید» برگزار کرد و همکاریهای منطقهای و چگونگی حفظ منطقه از رقابت ژئوپلتیک مورد بحث قرار گرفت. اوزبیکستان به رهبری میرضیایف تلاش دارد تا حداقل در بعد اقتصادی آسیای مرکزی به همگرایی برسد. طبیعی است که همگرایی در عرصه اقتصاد میتواند این کشور را در مبارزه تروریسم نیز بسیج نماید.
نتیجهگیری
از سال1873 تا سال1991 منطقهگرایی در آسیای مرکزی در نتیجه اعمال نفوذ قدرتهای خارجی (روسیه تزاری و اتحاد شوروی) تسجیل شده است و پس از یک دور واگرایی 30ساله، اکنون با اقداماتی که اوزبیکستان انجام میدهد به نظر میرسد که این کشورها از درون به سمت منطقهگرایی گام برمیدارند.
انتظار میرود که اوزبیکستان، به عنوان پرجمعیتترین کشور آسیای مرکزی که با چهار جمهوری دیگر هممرز است، تلاشهای خود را به رقابت با قزاقستان خلاصه نسازد.