مقاله

فمینیزم در جامعه اسلامی ما

زنان مبارز، نترس و آزادی‌خواه در افغانستان کم نیستند، ولی راه‌هایی را که این زنان برای مبارزه و احقاق حقوق خود انتخاب کرده‌اند، متفاوت است. تعدادی از زنان به‌نام فمینیست در جامعه مردسالار و زن‌ستیز، داد از عدالت‌خواهی، حقوق زن و محو خشونت‌های ساختاری و فرهنگی می‌زنند، اما گاهی با رویکرد فمینیستی، سبب می‌شوند که خشونت علیه مردان در جامعه شکل بگیرد و منجر به شکل‌گیری موج انتقام‌جویی در مردان گردد.

اگر زنان در جامعه افغانستان که اسلامی و سنتی است، با دیدگاه فمینیزم اسلامی وارد بحث شوند، زود متوجه می‌شوند که این پدیده، مفهوم وجریانی است که در سال‌های اخیر در کشورهای اسلامی رواج یافته، اما هنوز زنان پیش‌کسوت افغانستان برای طرفداران فمینیزم تعریف مشخصی ارایه نتوانسته‌اند.

اغلب مدافعان حقوق زنان در این کشورها، خود را فمینیست مسلمان معرفی می‌کنند و همه آنها معتقدند ظلم و تبعیضی که در این جوامع علیه زنان روا می‌شود، از یک جهت ناشی از سنت‌های میراثی و نادرست و از سوی دیگر برداشت‌های نادرست از اسلام است.

فمینیست‌های مسلمان، ضمن تاکید بر برابری در منزلت و حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان و مردان، تفاوت‌های طبیعی آنان را می‌پذیرند و نقش‌های مادری و همسری را مهم می‌دانند و بر حفظ خانواده تاکید دارند، مگر تعدادی از طرفداران فمینیزم در افغانستان که با رویکرد افراطی‌تر وارد این حق‌طلبی‌ها شده‌اند که ممکن است نتیجه‌یی را در پی نداشته باشد. از آنجا که در نگاه اول، بخش مهمی از آموزه‌های فمینیستی در تعارض آشکار و ضمنی با آموزه‌ها و احکام اسلامی است، واکاوی این مفهوم و جریان اجتماعی ضروری به نظر می‌رسد. باید دید آیا فمینیزم مورد نظر این جریان، از آموزه‌های اصلی فمینیزم جهانی فاصله گرفته یا اسلام مورد نظر آنها به آموزه‌های فمینیستی نزدیک شده است و یا زنان در افغانستان با گرایش به فمینیزم چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

فمینیزم یک جریان و جنبش متکثر است که در سیر تطورش مراحلی را گذرانده و انواع مختلفی از آن با رویکردهای متفاوت شکل گرفته است. در دوران مدرن می‌توان به فمینیزم مارکسیستی، فمینیزم لیبرالیستی و فمینیزم سوسیالیستی اشاره کرد. در بعضی موارد دیده می‌شود که زنان فمینیست در افغانستان در این انواع، فمینیزم با بستر اصلی یعنی مارکسیزم یا لیبرالیزم را با دیدگاه خود مطابقت می‌دهند و تحلیل متناسب با همین بستر از وضعیت زنان و ریشه مشکلات و آرمان‌های خود را ارایه می‌دهند. اما در سایر کشورها، همه موارد در دوران پسامدرن نیز به اقتضای ویژگی آن یعنی خودداری از ارایه روایت‌های کلان و اصالت‌بخشی به تفاوت‌ها و اقلیت‌ها، فمینیزم‌های دیگری مانند فمینیزم سیاه یا فمینیزم طرفدار طبیعت شکل گرفته است.

در صورتی که اگر فمینیزم اسلامی با رویکرد پسامدرن و به عنوان یک فمینیزم مضاف شکل گرفته باشد تا جوامع اسلامی را از فمینیزم‌های مدرن برهاند، بر اساس عقلانیت پست‌مدرنیستی نمی‌تواند خود را برحق و تنها راه نجات بداند و تبیین خود را بر زنان مسلمان تحمیل کند. از این رو اساسا دین، که حریم و هنجار خاص تعریف می‌کند و حق و ناحق دارد، با رویکرد پست‌مدرن که هر هنجار و اعتقادی را به اقتضای احترام به تفاوت‌ها برمی‌تابد، در تعارض است.

علاوه بر این، در رویکردهای پست مدرن راه ‌حلی برای مشکلات مطرح نمی‌شود، نظریه و سیستم نیز ارایه نمی‌گردد و تنها برای گروه‌های مختلف، اجازه ورود به گفتمان داده می‌شود. چنین وضعیتی عملا با آن‌چه فمینیست‌های مسلمان ادعا دارند و نیز تبیین، توضیح و راه‌ حل‌هایی که مطرح می‌کنند، هم‌خوانی ندارد. اگر فمینیزم اسلامی با رویکرد مدرن به عنوان یک روایت مطرح است، قاعدتا باید شبیه آن‌چه در فمینیزم مارکسیستی یا لیبرالیستی می‌بینیم، اسلام مبنای تحلیل و راه‌ حل مسایل زنان باشد. در حالی که بسیاری از آموزه‌های اسلامی از مبانی فکری گرفته تا جزییات حقوقی، با آموزه‌های فمینیستی متفاوت و بعضا متعارض است. اکنون باید دید فمینیزم اسلامی، چه موضعی نسبت به آموزه‌های فمینیستی می‌گیرد و با این تعارضات چطور کنار می‌آید؟

آموزه‌های اساسی فمینیزم را می‌توان در برابری، آزادی، تفاوت جنس و جنسیت و برابری حقوق خلاصه کرد. برابری یا تساوی زن و مرد، آرمان تمامی گرایش‌های فمینیستی از جمله فمینیست‌های مسلمان و فمینیست‌های افغانستان است.

برابری در دسترسی به منابع و امکانات از جمله منابع مالی؛ برابری در مشارکت‌ها از جمله احراز مشاغل و میزان حضور در اجتماع؛ برابری در آگاهی، دسترسی برابر دختران و پسران به اطلاعات و مدارج تحصیلی، یکسان بودن نظام تحصیلی؛ برابری در کنترول و ایجاد توازن قدرت زنان و مردان. این‌ها مصادیق برابری در منظر فمینیزم است که هدف آن برابری زن و مرد در برخورداری از رفاه است. برای نیل به این آرمان‌ها در جامعه افغانستان، از یک سو برابری‌های حقوقی و بعضا تبعیض مثبت مطرح شده و از سوی دیگر به عنوان مبنای برابری، تفاوت جنس و جنسیت از سوی فمینیست‌ها طرح گردیده است.

فمینیزم اسلامی در بحث برابری و جنسیت در مقابل جنس، برخلاف رویکردهای غالب فمینیستی، قایل به تفاوت‌های طبیعی در زن و مرد است و نقش‌های مادری و همسری را نه برخاسته از فرهنگ و اجتماع، که ناشی از طبیعت زنانه و مردانه می‌داند و آن را ارج می‌نهد، اما در عین حال معتقد به برابری حقوق و جایگاه برای زنان در خانوده و جامعه است.

در مواجهه با آموزه و آرمان برابری، فمینیزم اسلامی مفهوم عدالت را مطرح می‌کند که از جمله اصول بنیادین تفکر در مذاهب است. بنابر آموزه‌های دینی، عدالت مبنای شارع در خلقت و تدبیر جهان و تشریع احکام و قوانین است، لذا اگر تفاوت‌هایی جزیی از سوی شارع در مورد حقوق زن و مرد مشاهده می‌شود، ناظر به عدل یعنی قرار گرفتن هر چیز در سر جای خود است. اما مفهومی از عدالت که فمینیست‌های مسلمان به‌عنوان مبنای نظریات خود مطرح می‌کنند، عدالت عرفی است؛ به این معنی که مصداق عمل عادلانه در طول زمان، وابسته به شرایط جامعه تغییر می‌کند. بنابراین در زمان پیامبر، نابرابری‌هایی مصداق عدل بود. بر همین اساس فمینیست‌های مسلمان برای ارایه تفسیرهای جدیدی از قرآن و سنت تلاش می‌کنند که متناسب با برابری مورد نظر فمینیزم، به‌ویژه در عرصه حقوقی عمل کنند. به‌این ترتیب، فیمنیست‌های مسلمان رنگی اسلامی به آموزه‌های فمینیستی می‌زنند.

با توجه به موارد بالا، در افغانستان بیشتر زنان از مفهوم فمینیسم آگاهی لازم را ندارند، بل این مفهوم را در آزادی‌های بدون قیدوشرط و بدون درنظرداشت عرف و عادات اسلامی برای مشارکت گسترده در فعالیت همگانی خلاصه می‌کنند و در مورد نقش‌های مادری و همسری در تعارض قرار دارند. این وضعیت سبب شده است تا شیرازه زندگی خانوادگی‌شان از هم بپاشند و پای حمایت‌های مقطعی مردان بیرون از خانواده بروند و گاهی تنهایی را بر قیدهای زندگی مشترک ترجیح بدهند.

با این حال مسوولیت پیشگامان فمینیزم در افغانستان است تا این مفهوم را برای زنان جوان که به فمینیزم گرایش دارند، تعریف کنند و در مورد فمینیسم اسلامی تحقیق نمایند تا برای برابری در جامعه، آگاهانه مبارزه نمایند و به اهدافی که دارند برسند. در غیرآن، بدون آگاهی لازم زندگی زنان زیادی به نام فمینیزم بر باد خواهند رفت.

منیژه رامزی؛ استاد دانشگاه کابل

نوشته‌های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. سلام به این استاد دانشگاه کم سواد ما!
    گرچه در افغانستان کمتر کسانی است که بدون واسطه ، شناخت وهم بر اساس علایق های قومی ، سمتی ،حزبی وحتی جنسیتی به مقام استادی دانشگاه نرسیده باشند.
    درضمن نوشته استاد. گرامی درمورد موضوع نهضت آزادی زنان ویا فیمنسیم کاملا ضعیف ومملو از نواقص نوشتاری است . چنانچه ایشان درابتدا بر تعریف ومفهوم فمینیسم نپرداخته سیر تاریخی آنرا بصورت درتاریخ افغانستان بخصوص استقلال مورد ارزیابی قرار نداده و بدون کدام ربط منطقی موضوع فرجام بخشیده است .

  2. سلام خدمت استاد دانشگاهی کم سواد ما!
    درافغانستان بسیاری ها از درس قوم ، منطقه وحزب به کرسی استادی تکیه زده اند.
    ضمنن درمورد معنی و مفهوم فیمنسیم چیزی گفته نشده وهم چنان سیر فمینیسم در افغانستان بصورت دقیق تذکر نرفته است واز نظر نوشتاری همچنان نواقص بیشماری دارد.

  3. سلام خدمت استاد دانشگاه کم سواد ما!
    درافغانستان بسیاری ها ازآ درس قوم ، منطقه وحزب به کرسی استادی تکیه زده اند.
    ضمنن درمورد معنی و مفهوم فیمنسیم چیزی گفته نشده وهم چنان سیر فمینیسم در افغانستان بصورت دقیق تذکر نرفته است واز نظر نوشتاری همچنان نواقص بیشماری دارد.

دکمه بازگشت به بالا