مقاله

تاجران دین؛ آنانی که نیم قرآن را قبول دارند!

دکتور زمان ستانیزی، استاد الهیات و عرفان در پوهنتون پاسیفیکا – کلیفورنیا

سهم‌گیری مسلمان در رونق تمدن جهانی دیروز، معرفی اصطلاحات علمی همانند جبر، کیمیا، تعرفه، دُب اکبر، صفر و … بود؛ اما در نیم‌قرن اخیر، مسلمانان با معرفی سه مفهوم «جهاد»، «الله اکبر» و «حجاب» به تمدن جهانی همچنان در صفر باقی ماندند.

در فضای سیاسی متشنج دنیای غرب، حجاب بیشتر نشانه هویت فرهنگی، اعتراض سیاسی و یا تظاهر ایدیالوژیک است، تا علامت مکلفیت دینی و تقوا.

نسرین ستوده، وکیل مدافع که از حق و اختیار زنان در پوشیدن حجاب از آن‌ها در محاکم ایران امروزی دفاع می‌کرد اخیراً به ۳۸سال حبس و ۱۴۸شلاق از طرف جمهوری فوق ‌اسلامی ایران کنونی محکوم شده است؛ احتمالاً مجیب‌الرحمن انصاری نیز خواستار انفاذ چنین قانونی در افغانستان است؛ قانونی که انفاذش به حکم تعبیر او باشد و تحمیل آن‌ نیز با تفنگ!

استدلال او بر اساس ذهنیت «ناقص‌العقلی» زن و تعبیر مردسالارانه‌یی از قرآن است که «زن» ملکیت مرد شناخته می‌شود. او برای دفاع از این ادعایش بر آیه ۳۴ سورۀ نسا استناد کرده است.

اکنون نظری تحلیلی به این آیه و قرینه قرآنی و سیاق زمانی (شأن نزول) آن می‌اندازیم.

در آیۀ «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ…» او با نگاه زن‌ستیزانه «قَوَّامُونَ» را حاکمیت مرد بر زن تعبیر می‌کند؛ اما این ترجمه و تعبیر آن‌ به دلایل زیر با روح و کلام قرآن در تضاد است:

۱- به ترجمۀ کامل آیه توجه فرمایید: «برای این‌که بعضی را در پرداخت هزینه (مخارج مالی) توانمندی بیشتر داده‌ایم، مردان از زنان مراقبت کنند.»

فهم علت و معلول در عبارات بعدی «أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ» یعنی نفقه و اموال می‌رساند که کلمۀ «قَوَّامُونَ» از مسوولیت و مکلفیت مالی و اقتصادی سخن به میان می‌آورد نه از حاکمیت و برتری عقلانی.

استنباط این تعبیر نبوغ خارق‌العاده و استعداد خاص علم تفسیر و لغت‌شناسی نمی‌خواهد؛ مگر آن‌که کسی عمداً بخواهد برای حمایت برداشت ذهنی خود از آیات قرآن بهره‌برداری کند و عده‌یی نیز چنین می‌کنند. نصف اول آیه را که با سوءتعبیر مردسالارانه‌ آنان سازگار باشد می‌خوانند، ولی توضیح متن قسمت دوم را هرگز نمی‌خوانند.

۲ – اگر بپذیریم مسوولیت حفظ عفت زنان بردوش مردان است، پس چرا قرآن به صراحت بی‌نظیر و نهایت مشرح در آیۀ ۳۵ سورۀ احزاب خلاف آن امر کرده است و حفظ عفت مردان را به مردان و زنان را به زنان، مساوی و جداگانه تفویض کرده است: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکرِینَ اللَّهَ کثِیرًا وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا» (احزاب ۳۵) «برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان باایمان و زنان باایمان و مردان مطیع خداوند و زنان مطیع خداوند و مردان صادق و زنان صادق و مردان صبور و زنان صبور و مردان فروتن و زنان فروتن و مردان زکات‌دهنده و زنان زکات‌دهنده و مردان روزه‌گیر و زنان روزه‌گیر که عفت خود را حفظ و خدا را بسیار یاد می‌کنند، خداوند برای آن‌ها آمرزش و پاداش بزرگ آماده کرده ]است[.»

در اسلام، ایمان، اطاعت، صداقت، صبر، فروتنی، ادای زکات و روزه که شامل اعتقادات، اخلاقیات و اعمال نیک می‌شود، مکلفیت مرد و زن تنها در برابر خداوند است، نه در برابر یکدیگر. در این امر قرآن هیچ جای شک و شبهه‌یی نمی‌ماند که زن در اسلام خود مسوول رعایت امور اخلاقی خود است نه زیر مکلفیت مرد. اگر مکلفیت شریک شود از آن بوی شرک می‌آید؛ زیرا زن باید هم بندۀ مرد باشد و هم بندۀ خداوند.

۳- اگر فرض محال همین ترجمۀ ناقص آنان را معیار بدانیم و کلمۀ «قَوَّامُونَ» را مکلفیت زنان در برابر مردان بپذیریم، اصل تساوی مکلفیت در قرآن که بیش از هفت بار با تاکید نازل شده است، نقض می‌شود: «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَی» (از جملۀ چند سورۀ دیگر سوره الانعام آیه ۱۶۴) «هیچ‌کس بار گناه دیگری را برنمی‌دارد.»

آیا در جامعۀ (اسلامی) افغانستان حجاب نشانۀ دیانت و تقوی است یا نماد اختناق و تحمیل ذهنیت مردسالاری بر زن؟ در سطح شخصی پاسخ این پرسش نزد خود شخص معتبر است، ولی در سطح اجتماع می‌توانیم برداشت‌های گوناگونی از آن داشته باشیم. اینجا به ابعاد تاریخی و اعتقادی آن می‌پردازیم.

صفحات تاریخ از زن‌ستیزی دورۀ جاهلیت حکایات بی‌شمار دارد. مرد و زن عرب به علت اقلیم گرم، لباس نسبتاً باز می‌پوشیدند؛ ولی مردهای بداخلاق باعث آزار و اذیت زن‌ها می‌شدند – خصوصاً زن‌های بدون محرم و کنیزها که شامل مهاجران بی‌بضاعت مکی در مدینه می‌شد – بیشتر دستخوش این ناامنی‌ها واقع می‌شدند.

«حجاب» در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است؛ پوششی که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. این معنی آن با امر قرآن که مطلب از آن، حجاب و پوشش در نگاه است که مردان و زنان در مواجهه با نامحرمان به آن توصیه شده‌اند؛ حجاب می‌تواند ذهنی، فکری یا روحی باشد.

کلمۀ دیگری که قرآن درباره آن به کار برده کلمۀ «جلابیب» است. زن‌های عرب دو نوع پارچه را برای دفع گرما و فروریختن ریگ در زیر لباس‌های گشاده برسر می‌کردند یکی را «مقنعه» می‌گفتند که به عمامۀ مردان شباهت داشت، دیگری را جلابیب می‌گفتند که بزرگ‌تر بود. «جلباب» دری/ پارسی و «ځل» در پشتو از مشتقات عاریتی آن‌ است.

حکم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع شد؛ زمانی که منافقان و اراذل درصدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان رسول اکرم(ص) و با درست کردن مزاحمت‌ها به زنان آزاده به بهانه کنیزانگاشتن آن‌ها، به حریم پیام‌آور اسلام و مسلمانان دیگر، سوءقصد کنند.

از قرینۀ قرآن چنین استنباط می‌شود که در این‌گونه شرایط، نزول سه آیه مورد دارد. اول آیه ۳۰ سورۀ نور امر صریح است برای حجاب چشم مردها: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ …» «به مردهای مؤمن بگویید که چشم خود را پایین بیندازند.» بعدازآن آیۀ ۳۱ سورۀ نور حجاب چشم را بر زنان نیز تجویز می‌کند: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ…» و سوم نزول آیۀ ۵۹ سوره احزاب است: «یا أَیهَا النَّبِی قُل لِّأَزْوَاجِک وَبَنَاتِک وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنَی أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَکانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا …» «ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که (در محضرعام) جلباب‌های خود را روی لباس‌های خود بپوشند…»

بعضی از این آیات در کل و بخش‌های دیگر چون در شرایط خاص نازل شده‌اند و اسباب نزول آن‌ها موجود نیست، حکم آن‌ها هم مطرح نیست. از نگاه اصول فقه چنین آیاتی منتفی به انتفاء موضوع پنداشته می‌شوند؛ مثلاً آیاتی که احکام آن‌ها به خانوادۀ پیام‌آور اسلام مربوط می‌شود، یا وجود کنیزها و یا شرایط اقلیمی مثل محل رهایش آن عصر که به جای «درِ چوبی» از پرده (حجاب) استفاده می‌کردند.

در قرآن کلمۀ حجاب شش بار آمده است و هر شش بار به معنای «پرده دروازه» و حایل به کار رفته است و هرگز به معنای لباس زن استعمال نشده است. با معنی درست حجاب، آیاتی که حکم آن‌ها پابرجا است همانا آیات حجاب چشم‌اند که برای مردان و زنان بدون تفاوت و امتیاز نازل شده‌اند و مرد و زن در حفظ حجاب چشم مکلفیت مساوی دارند.

آنچه را قرآن حجاب نامیده، رعایت آن مکلفیت مرد و زن است؛ اما مسلمانان کنونی بخشی از قرآن که مردها را به مسوولیت‌شان مکلف می‌کند هرگز به زبان نمی‌آورند؛ ولی به بخشی که متوجۀ مکلفیت زن‌ها است رسم و رسیمت جهانی بخشیده‌اند. مردها تنها بخشی از احکام قرآنی را رعایت می‌کنند که محرومیت‌ها، محدودیت‌ها و مکلفیت‌ها را برای زنان وضع کرده است. این کار به اصطلاح همان گلچینی از امرونهی قرآن است که تاجران دین که «کور خود و بینای دیگران» هستند پشت‌سرهم آن را تبلیغ می‌کنند.

روند تحریم بر زن‌ها و معافیت از مردها به این ادعا قوت می‌بخشد که گویا قرآن تنها برای مردها نازل شده است؛ چون قرآن صرف آیات و عباراتی را تبلیغ می‌کنند که از تحریم زن‌ها در شرایط ۱۴۰۰ سال قبل حکایت می‌کند، حتی برای رفع کمبود تعزیرات از تورات و انجیل خارچینی می‌کنند و هر امری که بر آزادی‌های طبیعی و مدنی زن‌ها ۳۰۰۰ سال قبل وضع شده بود و خود یهودان آن‌ را امروز ترک کرده‌اند، در خُم «شریعت» رنگ اسلامی می‌دهند.

جهان مردسالاری از حربه‌هایی که از هر دین، مذهب کتاب آسمانی و غیرآسمانی، رسم‌و‌رواج، عرف و فرهنگ می‌یابد، آن را برای استثمار زنان به کار می‌برد؛ مثلاً حکم سنگسار را که کاملاً با روح و کلام قرآن در تضاد است از تورات و انجیل اقتباس می‌کند؛ بنابراین کتاب آسمانی آنان (مردسالاران) دو نیم دارد؛ نیم اول تحریم‌های قرآن بر زنان و نیم دیگر تعزیرات تورات بر آنان است؛ جلد کامل زن‌ستیزی!

بدتر آن‌که زن بدبخت به جرم زنا سنگسار می‌شود؛ ولی هیچ مردی به جرم ارتکاب زنا سنگسار نمی‌شود. مرد اگر گرفتار هم شود، برایش پاداش داده می‌شود و به عقد نکاح زنی مجبور می‌شود که بر حیثیت، کرامت و عفت وی تجاوز کرده است و حال باید تا آخر عمر زیر مشقت مرتکب جرمش زندگی کند تا نام و آبروی مردان دو خانواده حفظ شود.

حسن ختام مصراعی است از غزل حضرت حافظ (قرآن به هفت روایت) که در آن استعاره حجاب به معنی قرآنی پرده و حایل به کار رفته است:

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام و تحیات:
    جناب استاد ستانیزی موضوع را خوب کارشناسی کرده است. امید علمای اعلام از سردقت مطالعه فرمایند . و موقعیت خود را باز یابند. مشکل جامعه ما فراتر از مسئله حجاب زنان است. مشکل جامعه ما ادعای مسلمانی و نبود ایمان و وجدان کاری است. که هیچ کس کارش را به درستی انجام نه می دهد. و بار کم کاری و بیکارگی خود را بالای کس دیگر می آندازند. و مقصر دیگران را قلمداد می کنند. من که چیزی به نام غیرت را درین سرزمین نه می بینم. مردم با غیرت کشوری که فاسد ترین، بدبخت ترین، ناامن ترین، فقیرترین، مستعمره ترین و مزدور ترین کشور را در جهان نه داشته می باشند.
    در هر جمعه و جماعت جز فرهنگ ستیزی و زن ستیزی دیگر چیزی به گوش نه می رسد. دینی که سواد آموزی جز برنامه های اصلی اش می باشد، پیروانش در جهل و نادانی به سر می برند. و متأسفانه هر روز شاهد سوختن و بستن مکتب ها و کشتن و بستن مکتبی و فرهنگی به نام و فتوای دین هستیم.
    برای سنجش انسان ها دو ترازو داریم یکی ترازوی ایمان و وجدان و دیگر ترازوی انسانیت. که متآسفانه در هر دو ترازو ، مردم ما کم می آرند. آدمیت این جا زار می نالد و اسلامیت هم به گروگان گرفته شده است. و رو پوشی برای اعمال زشت و ناروای که اسلام از آن برائت جسته است.
    تا جای که به چشم می خورد، عده در عقب دین سنگر گرفته و برای دشمن خو شخدمتی می کند و عده هم در عقب دموکراسی سنگر گرفته و برای دشمن خوشخمدتی می کند. درین میان شهروندان آزاده کشور است که تاوان جهالت و خیانت و رذالت و کثافت مشت سودجوی و منفت طلب و مزدور را می پردازند.
    از استاد بزرگوار بابت توضیحات عالمانه و خردمندانه شان تشکر می کنم و منتظر نقد و نظر های زیبای دیگر شان می مانیم. واز روزنامه راه مدنیت بابت نشر مقالات ارزشمند نیز تشکر می کنم.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا