تحلیل

جایگاه خالی سیاست خارجی در معاونت دوم ریاست جمهوری

(سلسله‌مقالات ویژۀ نقد عملکرد معاونت دوم ریاست‌جمهوری/ شماره ۴)

نویسنده: *محمدرضا نعیمی

شاید بحث درباره جایگاه معاونت دوم ریاست‌جمهوری در افغانستان و رابطهٔ این نهاد با جامعه بین‌المللی اصولا از لحاظ حقوقی شایسته نباشد؛ زیرا جایگاه معاونت دوم در نظام اداری و حقوقی افغانستان بیش از آن‌که از منظر خارجی قابل ‌رویت باشد و هویت سیاسی‌اش را به‌مثابهٔ یک نهاد مستقل تمثیل کند، مصرف داخلی داشته است.

به این معنا که معاونت دوم به‌نحوی نمایندگی از تنوع قومی می‌کند تا بتواند بازتاب‌دهندهٔ اتحاد اتنیکی در افغانستانی باشد؛ کشوری که دیدگاه و نگاه مردمش به سیاست و قدرت از ابتدای کار و گذاشتن سنگ‌بنای حکومت از حوزه‌های قومی شکل گرفته و تفسیر می‌شود، این تصویر در مشارکت و تشکیل ساختارها نیز انعکاس می‌یابد.

این امر باعث شده است تا نامزدان ریاست‌جمهوری در کشور، باید دو معاون از دو قوم مختلف داشته و نام و مشخصات آن‌ها در کنار نامزدان ریاست‌جمهوری از اهمیت و جایگاه ویژه برخوردار باشد. اهمیت سمبلیک جایگاه معاونان به همان اندازه دارای تشریفات قانونی و حقوقی است که عزل آنان از مراحل مهم و خاصی برخوردار است.

این وضعیت گاهی برای رییس‌جمهور که مقام اول رهبری‌کننده است با معضل‌های خاصی نیز همراه می‌شود؛ زیرا ضرورت وجود معاونت برای ریاست‌جمهوری در حالات اضطرار و بحران، بیماری یا غیبت رییس‌جمهور به همان اندازه دارای اهمیت است که ظرفیت و مقبولیت او در چنین شرایطی مهم؛ زیرا ممکن است در چنین حالات، شخصی زمام امور مملکت را به عهده بگیرد که از ظرفیت لازم و مقبولیت کافی برخوردار نباشد.

رییس‌جمهور نیز ناگزیر است وجود چنین شخصی را که در زمان انتخابات دارای حوزه رأی بوده است تحمل و تا پایان عمر حکومت با آن سر کند که این مساله دربارۀ جنرال عبدالرشید دوستم در دوره قبلی محقق شد؛ به این معنا که محمداشرف غنی نتوانست رسما وی را عزل و یا به او جایگاه واقعی و شایسته‌اش را بدهد؛ زیرا او را لایق چنین مقامی نمی‌دانست.

با این تفسیر وقتی موضوع یادشده را ارزیابی و تحلیل می‌کنیم بیش از آن‌که مقام معاونت از منظر قدرت و حکومت با جامعه بین‌الملل مرتبط باشد از زاویه عرف سیاسی و جایگاه آن در شکل‌دهی ساختار قدرت در جامعه چندقومی افغانستان محور تلاقی‌‌ پیدا کرده و قابل تحقیق و کندوکاو می‌شود. به‌همین دلیل در مجموع معاونت ریاست‌جمهوری کم‌تر با مطالعه سیستماتیک و تیوریک مواجه شده و در موارد اندکی از لحاظ حقوقی و تاریخی در معرض بازنگری و ارزیابی قرار گرفته است.

با این شرح و بسط مختصر، اگر به‌دنبال تحلیل روابط بین‌المللی معاونت دوم ریاست‌جمهوری در افغانستان به‌صورت عموم رفته و جایگاه محمدسرور دانش را به‌صورت خاص بررسی کنیم، سه نکتهٔ جدی در رأس تمام مسایل برجستگی خاصی می‌یابد:

  • ساختار حکومت ریاستی در افغانستان به تقلید و تاسی از نوع تشکیلات موجود در ایالات متحده امریکا ایجاد و معاونت اول نیز با همان شکل و شمایل، قدرت و اختیاراتی مدنظر گرفته شده که در آن کشور تجربه شده است؛ اما معاونت دوم ناشی از ناگزیری‌هایی بوده که وضعیت خاص ترکیب قومی در افغانستان ایجاب می‌کرده و پس از تدوین نسخه اولیه قانون اساسی در نظر گرفته شده است.

این امر نیز موجب شده تا مواد مربوط به جایگاه، صلاحیت و اختیارات معاونت ریاست‌جمهوری که شامل ماده شصت، شصت‌وهفت و برخی مواد دیگر است اشاره صریح به معاونت اول کرده و معاون دوم در بسیاری موارد از قید قلم بیفتد.

به این معنا که سایهٔ ساختار تقلیدی، هویت حقوقی معاونان رییس‌جمهور به‌خصوص معاون دوم را تحت ‌تاثیر قرار داده و اثر شومی بر آن برجای گذاشته است. بنابراین در عمل نیز دیده می‌شود که وظایف و صلاحیت‌های معاونان رییس‌جمهور دارای میکانیزم حقوقی و قانونی خاصی نیست و ابتکار عمل این موضوع به دست رییس‌جمهور است.

مسوولیت‌های اصلی آقای دانش نیز در این دوره با تدوین، تصویب و تعدیل قوانین خلاصه شده و بیش از آن‌که ممثل ارادۀ مردمی و حوزۀ آرای سیاسی خویش باشد، در مقام یک مامور حقوقی قد برافراشته است.

  • همان‌گونه که انتظارات موجود از معاونت دوم ریاست‌جمهوری در حوزه داخلی، آدرس قومی دارد، ایجاد روابط با جامعه جهانی نیز ناظر به همین موضوع است؛ یعنی این‌که هرگاه یک مقام سیاسی وابسته به کشورها، نهادها و سازمان‌های بیرونی خواسته باشد سراغ یک آدرس رسمی دولتی را بگیرند، بدون‌ شک وارد ارگ ریاست‌جمهوری شده و با شخص اول رهبری‌کننده کشور وارد تعامل خواهند شد؛ زیرا او به‌خوبی می‌داند که مرجع تنفیذ قدرت و اعمال حکومت، ریاست‌جمهوری است نه معاونان وی، به‌خصوص معاون دوم ریاست جمهوری.

این عناصر بیرونی در مقام ایجاد ارتباط با معاونان رییس‌جمهور زمانی سراغ آنان را خواهند گرفت که یا ارگ ریاست‌جمهوری به‌صورت بالواسطه، اختیاراتی را به معاونان واگذار کند و یا هم موضوعی مطرح باشد که وابسته به حوزه رأی انتخاباتی معاونت رییس‌جمهور باشد؛ اما درباره معاونت دوم کنونی، جای هر دو موضوع خالی است؛ زیرا آقای دانش نه اختیارات خاصی در حوزه روابط بین‌المللی از نزد رییس‌جمهور کسب کرده و نه هم اعتبار قومی قابل ‌قبولی خلق کرده است تا سران سایر کشورها یا مسوولان نهادهای بین‌المللی برای اعمال‌نفوذ وی سراغ استاد را بگیرند.

شاهد روشنی بر این مدعا، تصویری است که سایت مربوط به معاونت دوم ریاست‌جمهوری به نمایش می‌گذارد. در این پایگاه انترنتی دیده می‌شود که به غیر از چند دیدار تعارفی و سمبولیک با عده‌یی از مقامات خارجی، ردپایی از روابط خارجی با معاونت دوم ریاست‌جمهوری وجود ندارد. شاید تعداد ملاقات یک رهبر قومی دیگر که هیچ مقام رسمی دولتی و حکومت نیز ندارد با مقامات خارجی، بسی بیش‌تر از معاونت دوم کشور باشد.

  • عوامل دفتر معاونت دوم ریاست‌جمهوری، اکثرا برخاسته از بستری هستند که تحت‌ تاثیر محیط خاص تربیتی و آموزشی قرار دارند. آن‌ها در برقراری روابط با طیف‌های متفاوت‌تر از خویش توفیق چندانی ندارند و به لحاظ اخلاق اجتماعی هیچ انسی با سایر سیاست‌مداران به‌خصوص اشخاص تربیت‌شده در بستر تربیتی جهان غرب ندارند که دارای جایگاه قوی در افغانستان هستند؛ از سویی هم با فرهنگ اداری حاکم در کشور، شرایط موجود، لابی‌گری‌های رایج و سایر پیچیدگی‌های سیاسی در کشور آشنایی کافی ندارند. عدهٔ زیادی از آنان، نگاه‌شان به سیاست از روی سطور کتاب‌هایی است که خوانده‌اند؛ درحالی‌که به قول یکی از همین طیف افراد: «سیاست‌، ورزیدنی است نه آموختنی» و به یقین می‌توان گفت که اطرافیان آقای دانش در سیاست‌ورزی دست کوتاهی دارند. از سویی هم به لحاظ زبانی، منطق مشترکی با سیاست‌مداران خارجی نداشته و به لحاظ فکری نیز احساس همدلی اندکی با آنان دارند.

متأسفانه معاونت دوم نیز در گزینش افراد، اغلب سراغ یک آدرس می‌رود و آن‌هم آموزش‌دیدگان حوزۀعلمیه که خیلی از آنان وابستگی قومی و منطقه‌یی با جناب ایشان دارند. به همین دلیل از زاویهٔ ترکیب قومی یا حتی منطقه‌یی و ولایتی، می‌توان نقد فراوانی بر ساختار دفتر معاونت دوم وارد آورد.

از دفتری که دارای چنین ساختاری باشد، چندان انتظار تعامل، نه در عرصۀ داخلی و نه هم در حوزۀ خارجی می‌توان برد؛ زیرا بسیاری از عناصر آن نه با خصلت‌های لابیان و حامیان سیاسی بیرونی آشنایی دارند و نه جسارت برقراری تعامل با آنان و واسطه‌های داخلی‌شان را در خویشتن می‌بینند.

بنابراین وضعیت موجود از روابط بین‌المللی آقای دانش به‌عنوان معاون دوم رییس‌جمهور بیانگر این است که علی‌رغم کارکردهای موثر و شایستهٔ ایشان در حوزه قانون‌گذاری در عرصه داخلی، جایگاه وی در روابط خارجی به‌شدت خالی است و این نقیصه هویت سیاسی او را آسیب جدی خواهد زد.

پی‌نوشت:

*محمدرضا نعیمی؛ روزنامه‌نگار و نویسنده، قبلا مدیرمسوول روزنامه سخن جدید و ویراستار مجله کلید بوده و با شمار زیادی از نشریات چاپی همکاری داشته و دارد. نعیمی ماستری علوم سیاسی دارد و در این حوزه پژوهش‌هایی نیز انجام داده است.

مقالات دیگر:

استاد دانش، زیادی مرد است

https://madanyatonline.com/9-448/

دانش اکثریتی!

https://madanyatonline.com/9-451/

سقوط در برزخ ملامحوری و حزب‌گرایی

https://madanyatonline.com/9-457/

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا