مقاله

شهردار ضعیف، شهری کثیف

که خر خرست و به پالان عوض نخواهد شد
شهر کابل، یکی از کثیف‌ترین شهرهای دنیاست و این نهایت بی‌انصافی است اگر کثیفی شهر را نیز به پای طالبان و ناامنی بنویسیم. این گناه هیچ کسی نیست جز مدیریت ضعیف. شهر کابل با درآمد میلیونی که دارد نمی‌تواند و نباید ناپاک باشد. این شهر می‌تواند و باید یکی از زیباترین و تمیزترین شهرهای دنیا شود. هم ظرفیتش را دارد و هم امکاناتش را. در دوره طولانی حکومت حامد کرزی، آن‌چه این شهر را کثیف می‌ساخت، وفور قدرت مافیا بود. مافیایی که هم در جان شهر نفوذ داشتند و هم در جهان فکری مردم شهر. مافیایی که از یک‌سو، در بیرون از اداره شهرداری، زمین‌خواری می‌کردند و به زور ساختمان می‌ساختند و راه‌ها را بند می‌انداختند و تابع هیچ قانونی نبودند و در داخل شهرداری از طرفی؛ هم‌دست، هم‌کیسه و هم‌کاسه مافیای بیرونی بودند. نیم بیشتر مسوولان شهرداری، از طرف همان زورمندان زرمند، تامین می‌شدند.
این مسوولان کاسه‌لیس، به همان اربابان‌شان مدیون بودند و باید با دزدی و دغلی سهم ارباب را ماهانه به سفره‌های مذبوح‌شان می‌رساندند. برای این عجیب نبود که اداره تنظیف شهرداری پنج‌صد کارمند خیالی داشته باشد و مسوول آن هم نیم عاید خیالی کارمندان خیالی را به اربابش برساند و خویش را هم فربه کند. فربهی این مسوولان اما به قیمت لاغری شهر تمام می‌شد.
جای خجالت است، درچنین روزگاری که زباله‌های شهری ثروتی نامعدودند، یک عده جاهل، نمی‌توانند از آن استفاده کنند و به جایش، شهر پر از کثافت باشد. امروزه، بازیافت یا ریسایکل، صنعتی است که در همه جای دنیا رواج دارد. شرکت‌های بازیافت، نه تنها زباله‌ها را از در خانه‌ها جمع می‌کنند؛ بل در ازای جمع‌کردن زباله‌های شهری به شهرداری پول می‌دهند. خود شهرداری هم می‌تواند فابریکه کود کیمیایی از این زباله‌ها بسازد؛ چنان‌که این فابریکه را دارد و فعال نیست.
همان‌طور که در بعضی از کشورها، برق شهری از راه زباله‌ها تهیه می‌شود، این کمترین کاری‌ست که مردم از شهرداری توقع دارد. اصلن فلسفه شهرداری برای همین است که شهر را پاک نگه دارد نه این‌که مرکز دلالی مافیا باشد. در کنار این، شهرداری موظف است، برای معیاری ساختن ساختمان‌سازی، هم‌رنگ‌سازی و زیباسازی ساختمان‌های شهری و سیستم کانالیزاسیون شهری کار کند.
این جای شرم است که در وسط روزهای تابستان، از بغل کوه‌ها، تلی از کثافات به پایین سرازیر می‌شود. حساب کسانی که روزانه از کنار تل آشغال‌ها می‌گذرند یا گرفتار سیل کثافات جاری از خانه‌های بغل کوه می‌شوند و به انواع بیماری دچار می‌شوند، از حد فزون است. کودکانی که با این تعفن کلان می‌شوند چه کلان‌هایی خواهند شد؟ خانه‌های بغل کوه می‌توانند بخشی از زیبایی شهری شوند. بخشی از هویت کابل.
نور و رنگ، دو مولفۀ مهم دیگری‌ست که در هر شهر برای تامین امینت روانی مردم در نظر گرفته می‌شود. شهر کابل در هر دوی این مولفه‌ها نابود است. بخش فرهنگی شهرداری که می‌بایستی برای بهبود فرهنگ شهری کار کند در کل از کار افتاده است. سینما، تیاتر و گالری که روح هر شهری را می‌سازند در کابل به‌طور کل وجود نداشته و هیچ برنامه‌یی برای راه‌اندازی آن‌ها نیز وجود ندارد. مراکز فرهنگی شهرداری که در روزگار سابق فعال بودند امروز قفل‌های بزرگی بر در دارند.
از طرف دیگر، درآمد شهرداری هم به طور مطلق از کار افتاده است. مالیات خانه‌ها، دکان‌ها و شرکت‌ها هیچ‌کدام معلوم نیست. در شهرهای دیگر، بخش زیادی از هزینه شهرداری از جریمه موترها تامین می‌شود و بخش دیگری از فروختن فضا. در کابل اما، همه این عواید یا گرفته نمی‌شود یا به جیب‌های نامریی می‌روند.
رییس‌جمهور غنی، در شروع حکومتش، با جدیت از مساله شهری حرف زد. از ده کتابی نام برد که مرجع جامعه مدنی برای پیشنهادهای‌شان شود. از نظام شهری صحبت کرد و از این‌که شهر کابل را به شهری زیبا تبدیل خواهد کرد.
بعد ازآن شهردار کابل را برطرف کرد. سه سرپرست دیگر بعد از او بر سر کار آمدند. هر سه از داخل خود شهرداری. نه احد واحد و نه اکرمی هیچ کدام نظر رییس‌جمهوری را نگرفت. حتا برنامه زیباسازی شهری اکرمی هم نتوانست او را بر چوکی ماندگار کند. حالا سرپرست جدید که به عنوان متخصص ترانسپورت شهری شناخته می‌شود اگر می‌خواهد بر این چوکی عمر کند، باید از آدم‌های متخصص و صادق بهره بگیرد.
شهردار جدید تا حالا همه منصوبانش، رفقای دوره مکتب و دانشگاهش بوده‌اند. شهردار نو، از هیچ‌کسی سی‌وی نساخته است، تنها با غیرت افغانی و دانشش درباره ترانسپورت شهری و کاکگی و رفیق‌بازی می‌خواهد برنامه‌های ذهنی‌اش را عملی کند. با این حال، تا هنوز ذره‌یی از کثیفی شهر کم نشده است. برای کثیفی شهر، باید فکری اساسی کرد. باید فوری به شرکت‌های بازیافت، قرارداد جمع‌آوری سیستماتیک زباله‌ها را بدهد. ولو این شرکت‌ها هم‌صنفی‌های دوره مکتب او نباشند. باید برای لوله‌کشی خانه‌های بغل کوه برنامه فوری بریزد و بالاخره باید از شر کارمندان خیالی و موترهای خیالی، خیالش را راحت کند. عواید شهرداری را جمع و در شهر مصرف کند. مدیران نواحی باید اختیارات بیشتری داشته باشند تا به رقابت بیفتند و کار کنند. و بالاخره باید از مردم کمک بگیرد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا